بلوک هژمونیک، نظامیان و ریاستجمهوری
![بلوک هژمونیک، نظامیان و ریاستجمهوری](https://app.akharinkhabar.ir/images/2021/05/18/debcfccd-7c3a-4f50-b80e-9ccfff55f7c9.jpeg)
شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
غلامرضا حداد/ کانديداتوري نظاميان در انتخابات رياستجمهوري، فاز پاياني تفوق يک بلوک هژمونيک در قالب فرايندي است که از سه دهه پيش آغاز شده است. (بلوک هژمونيک مفهومي است که از ساختارگرايان تاريخي به عاريت گرفتم و دال بر ترکيبي از ساختار معنايي -که به جهانبيني، فرهنگ و سبک زندگي سامان ميدهد- و توانمنديهاي مادي ذيل قواعد و هنجارهاي ساختار معنايي است که عناصر مادي را به منابع بدل ميکند و با توزيع آن به سلسلهمراتب قدرت شکل ميدهد). نظاميان سياسيشده امروز، جوانان انقلابي دهه اول انقلاب هستند که هويتشان در خلال هشت سال جنگ قوام يافته است.
آنان سالهاي جواني و نوجواني خود را در فضاي جنگ، براي تحقق آرمان پيروزي حق بر باطل و جنگيدن تا رفع فتنه در عالم گذراندهاند. آنان که شعارهاي انقلاب را در واقعيترين شکل و با ايثار جان و جواني خود زندگي کردند، يکباره با جامعهاي بيگانه با ارزشهايشان و نخبگاني محافظهکار مواجه شدند. به قول حاج کاظم در آژانس شيشهاي آنها به اصحاب کهفي شبيه شدند که ديگر پولشان قيمتي نداشت.
آنان ناکامي در جنگ را نه معلول تصميمگيريهاي نادرست و سوءعملکرد سياسي و نظامي در جنگ بلکه ناشي از توطئه دشمنان ارزيابي کردند و بيگانگي جامعه با ارزشهايشان را نه نشاني از چرخش طبيعي ارزشها در نظمي پساانقلابي بلکه محصول تهاجم فرهنگي دشمن قلمداد کردند؛ بنابراين جنگ تمام نشده، بلکه جبههها گسترش يافته بود. دشمن در جبهههاي جديدي وارد عمل شده و رسالت آنها مقابله با دشمن در تمامي جبههها بود.
در معاملهاي استراتژيک با بخشي از نخبگان محافظهکار، آنها براي بقاي هويتي خويش سازماندهي رسمي و تشکيلاتيشده و دسترسي تعريفشدهاي به منابع اقتداري و تخصيصي يافتند و اين از نگاه نخبگان سياسي وقت، فرصتساختن از يک تهديد بالقوه بود، چراکه متعهدترين حاميان و محافظان اسطورهها آناني هستند که ارزشمندترين قربانيها را تقديمشان کردهاند.
آنان براي پرکردن تمامي فضاهايي که احتمال حضور دشمن را در آن ميديدند، از سياست خارجي منطقهاي و امنيت و اقتصاد و صنعت تا دانشگاه و فرهنگ و رسانه و هنر و ورزش وارد شدند.
همزمان انحصار روايت و تفسير جنگ بهعنوان مهمترين عامل معنابخش به هويتشان را ذيل گفتمان «دفاع مقدس» در انحصار خود گرفتند و در سياستگذاري فرهنگيِ هوشمندانهاي در طول چند دهه اين حضور همهجانبه را طبيعي جلوه داده و بديهينمايي کردند. آنها بلوکي هژمونيک را شکل دادهاند که در گام آخر بايد سازمان اجرايي را در درون خود هضم کند.
اين بلوک هژمونيک مجموعهاي از افراد نيستند اگرچه مجموعهاي از افراد ذيل آن بهواسطه دسترسي بالاتري به منابع تخصيصي و اقتداري در جايگاه تفوق قرار دارند؛ بلوک هژمونيک پيش از هر چيز يک هستيشناسي است؛ براي سوژه چنين بلوک هژمونيکي بودن نيازي نيست الزاما تجربه نظاميبودن يا حضور در دفاع مقدس داشته باشيد، بلکه کافي است از دريچهاي به جهان بنگريد که اين هستيشناسي بر شما ميگشايد و در کنشهاي کلامي و غيرکلامي خود عناصر آن را بازتوليد کنيد. دولت محمود احمدينژاد، نوزاد سياسيِ نارس اين بلوک هژمونيک از رحمي اجارهاي بود که به اضطرار اوجگيري سياسي اصلاحطلبان و حضور نظامي آمريکا در منطقه متولد شد، اما در وضعيت کنوني اين بلوک به بلوغ سياسي کافي رسيده است. به نظر ميرسد چه خوشايندمان باشد چه نباشد اين زايمان سياسي اتفاق خواهد افتاد و تصورم اين است که اين رويداد به معناي پايان سياست خواهد بود. رياستجمهوري و سازمان اجرائي کشور، آخرين سنگري است که مدنظر است.