سرمقاله ایران/ انتخاب یا انتخابات

ايران/ « انتخاب يا انتخابات » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم علي ربيعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
امســال با توجه به اتفــاقــات رخ داده در روند انتخابات رياست جمهوري و پررنگ شدن مواضعي که پيش از اين بعضاً در قالب نظرات شخصي و بـــا پوشـــشهـــاي مختــــلفــــي بيـــــان ميشدند و در اين روزها تبديل به نظريههاي غالب شدهاند، فرصتي پديد آمده تا نسبت اين ديدگاهها با اساس نظرات قوامدهنده جمهوريت، که عمدتاً از سوي امام خميني(ره) و پدران قانون اساسي مطرح شده بود مورد بررسي قرار گيرد. اين روزها، گويي اصل «انتخابات» و «انتخاب» دچار اخلال مفهومي و تقدم و تأخر اولويت و اصالت شده به گونهاي که اهميت فرد «منتخب» - به هر ترتيبي - بر اصل و اساس و فلسفه وجودي «انتخابات» غلبه کرده است. نگاه کنيد به بياناتي که از سوي برخي افراد مؤثر داراي تريبون بيمحابا در مورد نقش مردم بيان ميشود و حتي افراد مسئول در نهاد تصميمگير در انتخابات نيز با اشکال غيرمستقيم آن را بيان ميکنند. در مقابل اين افراد نيز متأسفانه ديدگاههايي مبتني بر بيفايدگي صندوقهاي رأي ترويج ميشود. براساس اين ديدگاهها چون فرد برآمده از صندوق، ضمانتهاي حقوقي يا توانايي فردي براي پاسخ به مطالبات جامعه را ندارد، لذا اين دسته نيز با نگاه تقليلگرايانه، قهر از صندوق را توصيه ميکنند. براساس فلسفه جمهوريت، مردمسالاري و تحقق عبارات معروف «مردم در صحنه» و «ميزان رأي ملت است» امام خميني، نبايد به «صندوقها» فقط به عنوان پديدهاي که از آن فردي براي اداره امور کشور بيرون ميآيد نگاه کرد. چنين نگاه تقليلگرايانهاي به صندوقها، اهميت صندوق را يکبار مصرفي کرده و صرفاً توجيهگر نيات سياسي عدهاي ميشود. در نگاه وفادارانه به امام(ره)، آرمانهاي بنيانگذاران مشروطه و پدران قانون اساسي و مواضع بزرگان و انقلابيون پيشاهنگي چون شهيد مطهري، شهيد بهشتي و مقام معظم رهبري و... و همچنين تلقي و ديدگاه مردم رأيدهنده به قانون اساسي مبتني بر صندوق به مثابه ضمانت منافع مردم براي تعيين حق سرنوشت، بر خلاف آن نگاه تقليلگرايانه، صندوقها بايد به مثابه نمادي از تضمين سرمايه اجتماعي و اعتماد بين آحاد جامعه، تأمين منافع و امنيت ملي و نيز اتصالات مياننسلي و تغييرات با ثبات به نحوي که جامعه به سمت رشد و توسعه و تعالي حرکت کند، داراي کارکرد باشند.
اينروزها، عدهاي بيپروا از نتيجه انتخاب يعني منتخب و اهميت نداشتن انتخابات سخن ميگويند، گويي اصل صندوق و وفاداري به حفظ نهاد صندوق، به فراموشي سپرده شده و بياناتي با مضمون مزاحمانگاري از صندوق رأي براي تعيين فردي مطلوب جهت اداره جامعه مطرح شدهاند. از اينرو، در اين مقاله تلاش خواهم کرد ديدگاههاي امامخميني(ره) به عنوان بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، در مورد «ميزان رأي ملت است» و اصالت صندوقها را به بحث بگذارم: امام خميني، رهبري مورد اعتماد براي مردم بود و اعتمادي متقابل در ايشان نسبت به مردم وجود داشت. براي همين در ۱۵ خرداد امام همراه با مردم، مقطعي تاريخي را آفريد و باعث شد تا نيمه خرداد، تبديل به يک نماد بشود؛ نماد روزگاري که آنچنان انسداد سياسي و سرکوب نظامي گسترش يافته بود که از درون اين استبداد، حرکتي مردمي توسط اقشار محروم به مثابه يک «انتخاب» به نمادي عليه ظلم و ديکتاتوري شاهنشاهي تبديل شد. در آن دوران و در غياب صندوق رأي و فقدان دموکراسي مانند هر مقطع زماني و هر نقطه مکاني ديگري در جهان، موجب «ترس دائمي حاکمان از مردم» و «بياعتمادي قهرآفرين مردم به حاکمان» شده بود. امام راحل و ميراث ارزشمند او که از دل انقلاب و از رفراندوم فروردين ۵۸ بيرون آمد به ما آموخت که صندوق رأي نه ترس دارد و نه قهر ميپذيرد. صندوق رأي چيزي جز ميانجي و داور ميان حکومت و شهروندان نيست تا ترس و قهر يکي از ديگري را به احترام حکومت نسبت به انتخاب شهروندان و اعتماد شهروندان به قانونمداري مردمسالارانه حاکمان تبديل کند.
امام خميني(ره) همواره در تقابل با درک موزهاي و باستاني از هويت ملي به ملت در پويايي هر روزه و امروزين خود استناد ميکرد، لذا اين نظريه امام(ره) هيچگاه موزه شدني نيست زيرا ملت و صندوق انتخابات موزه شدني نيست. او در نامه تاريخي خود خطاب به گورباچف پيشبيني کرد کمونيسم به موزههاي تاريخ سپرده خواهد شد چون به جنگ نياز فطري انسان به خداباوري و نيز با خواست ملتها براي آزادي و استقلال رفته است. امام(ره) در جريان انقلاب با درک موزهاي و باستاني از ملت و هويت به مقابله برخاست و گفت ملت آن چيزي نيست که زماني بود. ملت همان مطالبه معطوف به تعيين سرنوشت در پاي صندوقهاي رأي و ديگر عرصههاي مشارکت در تعيين سرنوشت سياسي و اقتصادي و اجتماعي است. انقلاب با پشتوانه گفتماني ۱۵ خرداد به پيروزي رسيد. آن «حضور صلحآميز مردم» در ادامه روندش، با تدبير امام خميني به «حضور در پاي صندوق» تبديل شد. صندوق رأي ميراث انقلاب و امام است؛ دستاورد به بلوغرسيده از مشروطه است. هر بار که ملت پاي صندوقهاي رأي ميرود گزاره «ميزان رأي ملت است» ميليونها بار تکرار ميشود. امام(ره) نگاهي تقليلگرايانه به صندوق انتخابات نداشت. از نگاه ايشان، اين مهم بود که مردم چگونه با همه تنوعات خود، به شکل يک «ملت» در پاي صندوقهاي رأي تبديل به ميزان و معيار اصلي سياست ميشوند. بنابراين بياعتنايي به اصل حضور ملت و سطح مشارکت ملت نميتواند امري خط امامي محسوب شود. نميتوان به نام هيچ معيار و هيچ قانوني حضور همگاني و «همه با هم» ملت را خارج از معيار بودگي و ميزان بودگي دانست. «ميزان رأي ملت است» در واقع ميزان و ملاک و معيار نگاه امام است به انتخابات. نميتوان رأي ملت را ميزان دانست اما صرفاً نگاه به بخشي از ملت داشت. اين نگاه بخشي و گزينشي به ملت با ديدگاه امام خميني(ره) به مليت در کليت بخشناپذير آن همخواني ندارد. در شرايط به وجودآمده، ديدگاههاي طرح شده از دو جهت، نوعي قهر با صندوقها را توصيه ميکند. امروز در راه تداوم جمهوريت برخي انتقاد دارند که دامنه انتخابها محدود شده است. امروز شايد همه آحاد جامعه آنچه را که انتظار داشتند در ميان نامزدهاي نهايي، نميبينند اما جامعه ما نشان داده که هميشه از بند محدوديتها، فرصتهايي باورنکردني خلق ميکند. از جهتي ديگر، عدهاي با استناد به کماثري آرا در اداره مطلوب امور، مشارکت در انتخابات را بيفايده ميدانند. امروز بهرغم همه چالشها و بعضاً غلبه ديدگاههايي در تقليل صندوقها و يا استناد به دو دليل پيشگفته، رها کردن صندوقها نوعي نهادزدايي از «جمهوريت» است. به نظر من، فارغ از هر نتيجه و حتي فرض بر هر نتيجهاي از انتخابات، حفظ اصل صندوق به عنوان ميانجي بزرگ و پايه تغييرات آرزويي و آمالي جامعه، يک اصل بنيادين و خردورزي آيندهنگر است. حفظ نهاد صندوق در همه فراز و نشيبها، بيش از هر چيزي اهميت دارد. پيشينيان ما دو انقلاب (مشروطه و انقلاب اسلامي) را ديدند، رنج کودتاهاي ننگين را کشيدهاند، ما هم شاهد ۸ سال جنگ تحميلي و تلخ و سختترين تحريمهاي اقتصادي طول تاريخ بوديم؛ همه آن هزينهها را ما و اجدادمان براي حفظ يک خواسته ديرينه پرداختيم و در نهايت، به جمهورياي رسيديم که با اسلام پيوند خورده است. جمهوريت دستاورد بزرگي بوده که در مقاطع مختلف حفظ کردهايم؛ اکنون هم بايد حفظش کنيم چون يک ميراث است، ميراثي که براي آن جانهاي زيادي فدا شدهاند. بياييد به ياد بياوريم که حکايت جمهوريت همان حکايت سي مرغ عطار است که به جستوجوي سيمرغ راهي سفري دراز شدند و در پايان، گنجي بزرگتر از عظمت درون خود نيافتند.
سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد / آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد
گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است / طلب از گمشدگان لب دريا ميکرد (حافظ)