اعراض اصلاحات از مهرعلیزاده و همتی
شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مهرشاد ايماني/ روز گذشته حسن رسولي، از اعضاي نهاد اجماعساز اصلاحطلبان، گفت که نهاد اجماعساز حتي راضي به شنيدن برنامههاي مهرعليزاده و همتي نشده است: «من و آقاي بهزاد نبوي معتقد بوديم که اين دو کانديدا ميتوانند براي اعلام برنامه به نهاد اجماعساز بيايند و برنامه آنها بررسي شود، اما مجمع عمومي نهاد اجماعساز با رويکرد بنده و آقاي نبوي مخالف بود و در نتيجه اجازه حضور به مهرعليزاده و همتي داده نشد».
اين سخن در حالي است که چند روز پيش محمد عطريانفر، از اعضاي شوراي مرکزي حزب کارگزاران سازندگي، در گفتوگو با «شرق» مطرح کرد که اميدواريم در هفته منتهي به انتخابات يکي از دو نامزد اصلاحطلب به نفع ديگري کنار بروند و درنهايت اصلاحطلبان از فرد باقيمانده حمايت کنند. البته او هم به نوعي ديگر از تلاش نبوي براي اقناع اصلاحطلبان به حمايت از يکي از نامزدهاي اصلاحطلب تأکيد کرده بود که با سخن اخير رسولي ميتوان دريافت که اين تلاشها بينتيجه مانده است. نهاد اجماعساز بعد از مشخصشدن نتايج بررسي صلاحيتها به طور رسمي در بيانيهاي اعلام کرد که از هيچيک از نامزدهاي حاضر در انتخابات حمايت نميکند و متعاقب آن، مجمع روحانيون مبارز هم با صحهگذاشتن بر نظر نهاد اجماعساز گفت که ما نيز نامزدي در انتخابات نداريم. همه اينها در حالي است که حزب کارگزاران سازندگي به محض اعلام تأييدصلاحيتشدگان از عبدالناصر همتي حمايت کرد و غلامحسين کرباسچي، دبيرکل اين حزب، به روزنامه «سازندگي» گفت: «آقاي همتي در اين روزها بسيار خوب عمل کردند و سخنان معقولي بيان کردند... در شرايط فعلي به نظر ما آقاي همتي کسي است که مسائل کشور را ميشناسد و بهخصوص با توجه به تخصصشان در بُعد اقتصادي راهحلهاي علمي و معقول براي حل نسبي مشکلات دارد اما خواسته و تلاش ما اين است که همه نيروهاي اصلاحطلب با استفاده از صندوق رأي و تکتک آراي شهروندان حرکت کند... تمايل قطعي دوستان ما در کارگزاران حتما اين است که در انتخابات از آقاي همتي حمايت کرده و براي ايشان تبليغ کنيم و برنامههاي ايشان را براي مردم در انتخابات توضيح دهيم». با رويکرد نهاد اجماعساز نسبت به دو نامزد اصلاحطلب دو پرسش مهم به وجود ميآيد:
نخستين پرسش اين است که چرا اصلاحطلبان تمايل به مشارکت فعال در انتخابات پيشرو ندارند و ميخواهند نوعي مشارکت غيرفعال به معناي پرهيز از تحريم انتخابات، اما حمايتنکردن تشکيلاتي از نامزدها را در پيش بگيرند؟ اصلاحطلبان ميدانند که شرايط اين روزهايشان از نظر سرمايه اجتماعي در وضعيت مناسبي به سر نميبرد؛ زيرا از يک سو نامزدهاي حداکثري اين جبهه سياسي در انتخابات حضور ندارند و از سوي ديگر به دليل نوع عملکرد دولت روحاني و البته مطرحبودن اين شائبه که رئيسجمهور اختيار کافي براي اصلاح امور را ندارد، بخشي از جامعه که ازقضا مخاطبان اصلاحطلبان را تشکيل ميدهند، تمايل به شرکت در انتخابات ندارند. جبهه اصلاحات نيز با توجه به آسيبي که از حمايت از روحاني يا بهنوعي ائتلاف با او خورد، بارها اعلام کرده است که بعد از اين با نامزدهاي حداقلي، نامطمئن و غيراصلاحطلب وارد هيچ انتخاباتي نميشويم. اين دستور کار در انتخابات مجلس يازدهم هم پيش گرفته شد؛ به نحوي که بعد از ردصلاحيت نامزدهاي اصلي اصلاحطلبان، شوراي عالي سياستگذاري با رأي اکثريت اعلام کرد که جبهه اصلاحات ليستي در انتخابات ندارد و هر حزبي که بناي معرفي ليست دارد نبايد به صفت اصلاحطلبي ليست خود را منتشر کند که ديديم حزب کارگزاران بعد از بيانيه شوراي عالي ليستي با نام «ياران هاشمي» عرضه کرد. از طرفي، جداي از آنکه نامزد حداکثري اصلاحطلب وجود داشته باشد يا نه، مدتي است که برخي اصلاحطلبان باور دارند حضور در عرصه قدرت رسمي باعث ريزش بيش از پيش سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان ميشود؛ بههميندليل بهتر است اصلاحطلبان به جامعه بازگردند. حالا به نظر ميرسد بدنه اصلي اصلاحطلبان نميخواهد با حمايت از نامزدهاي اصلاحطلب موجود، هزينه يک شکست احتمالي را بپذيرد و خود را در موضعي ضعيفتر از سالهاي اخير قرار دهد. البته نميشود انکار کرد که اگر همتي يا مهرعليزاده ميتوانستند با تکيه بر ويژگيهاي فردي موجي اجتماعي به نفع خود ايجاد کنند، ممکن بود جبهه اصلاحات نظري ديگر داشته باشد، اما اين شرايط نيز تاکنون مهيا نشده است و در پي دو مناظره انتخاباتي به نظر ميرسد که نه ميزان تمايل جامعه به شرکت در انتخابات تغييري کرده است و نه سبد رأي همتي و مهرعليزاده به طور چشمگير افزايش يافته است. افزون بر اين با توجه به بيانيه اخير مجمع روحانيون مبارز به رياست سيدمحمد خاتمي ميتوان دريافت که رئيس دولت اصلاحات نيز نظري مشابه نهاد اجماعساز دارد و پرواضح است اگر نظر او حمايت از يکي از نامزدها نباشد، نميتوان انتظار داشت که اکثريت اعضاي جبهه اصلاحات خلاف نظر او رفتار کنند.
دومين پرسش آن است که در صورت باقيماندن اکثريت اعضاي نهاد اجماعساز بر موضع عدم حمايت از نامزدهاي موجود، حزب کارگزاران چه رويکردي را در پيش ميگيرد؟ حزب کارگزاران سازندگي در آغاز به کار نهاد اجماعساز اعلام کرد که ذيل اين نهاد انتخاباتي کار خواهد کرد و از نظر جمعي اين تشکل پيروي ميکند. در آن زمان تصور اين بود که اصلاحات بتواند نامزدهاي متعددي را در انتخابات داشته باشد؛ تا حدي که بسياري از احزاب، ازجمله کارگزاران، نامزدهاي حزبي خود را به نهاد اجماعساز معرفي ميکردند تا در نهايت بر سر آنها تصميمگيري شود که آن ليست 14نفره نيز ماحصل همين فرايند بود. کارگزاران چنين مطرح ميکرد که نامزد مورد اجماع نهاد اجماعساز مورد تأييد ما بهعنوان يک عضو از اين نهاد خواهد بود و به تصميم جمعي تن ميدهيم، اما از آن زمان تا کنون شرايط قدري متفاوت شده است؛ به نحوي که با مشخصشدن نتايج بررسي صلاحيتها معلوم شد که جبهه اصلاحات ايران نميتواند نامزد يا نامزدهاي حداکثري خود را در اين دوره از انتخابات داشته باشد و هر دو نامزد اصلاحطلب موجود، يعني محسن مهرعليزاده و عبدالناصر همتي، نامشان در ليست 14نفره وجود نداشت و حتي همتي برخلاف مهرعليزاده اولا اعلام نکرده که اصلاحطلب است و ثانيا نگفته که با وابستگي به جبهه اصلاحات وارد اين انتخابات شده است؛ بلکه گفته است که به صورت مستقل نامزد شدهام. حالا بايد ديد که آيا نظر پيشين کارگزاران سازندگي مبني بر پيروي از نظر نهايي نهاد اجماعساز به قوت خود باقي است يا در صورتي که نهاد اجماعساز بر بيانيه خود پايدار بماند، مانند انتخابات مجلس يازدهم مسير خود را در پيش ميگيرد؟
چند روز پيش عطريانفر در پاسخ به اين پرسش گفت که «اکنون نتيجه روشني اعلام نشده است و برخي اعضاي نهاد اجماعساز نظر شخصي خود را بهعنوان نظر جمعي جبهه اصلاحات معرفي ميکنند». اين سخن عطريانفر نفيا يا اثباتا از پذيرش نظر نهاد اجماعساز خبر نميدهد و بهنوعي از تلاش کارگزاران براي اقناع ديگر اصلاحطلبان حکايت دارد. البته پيش از گفتوگوي اخير عطريانفر، عليمحمد نمازي يکي ديگر از اعضاي کارگزاران سازندگي در گفتوگويي بيان کرده بود: «حزب کارگزاران سازندگي از تصميم نهاد اجماعساز پيروي ميکند و اگر حتي نظر اين تشکيلات انتخاباتي مخالف نظر کارگزاران باشد، حزب براساس تصميم جمعي اصلاحطلبان عمل ميکند اما اگر نهاد اجماعساز به عدم مشارکت و عدم ارائه نامزد واحد تصميم بگيرد، در آن صورت حزب کارگزاران در شوراي مرکزي خود تصميمگيري ميکند زيرا کارگزاران هميشه باور دارد نبايد صحنه انتخابات را ترک کرد». اين سخن نمازي روشن ميکند که گويا کارگزاران سازندگي بنا دارد تا مرز تعيين نامزد از نظر جمعي نهاد اجماعساز پيروي کند و بيش از آن يعني عدم ارائه نامزد در دستور کار آنها نيست ولو آنکه نظر تشکيلاتي جبهه اصلاحات چنين باشد.
به هر روي تا انتخابات رياستجمهوري مدت زيادي باقي نيست و تا اينجاي کار براساس شواهد و قرائن ميتوان گفت که جبهه اصلاحات نامزدي نخواهد داشت؛ مگر آنکه تغييري عمده در روش انتخاباتي اصلاحطلبان به وجود آيد.