احیای برجام گروگان انتخابات

ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
با توجه به فضاي سياسي و رسانه اي کشور تقريبا براي همه مسجل است که دولت سيزدهم از آن سيد ابراهيم رئيسي است. اما مهمترين چالش و مشکلات کشور که سايه جدي بر مسائلي مانند اقتصاد، معيشت و حتي سلامت در کشور انداخته است به حوزه سياست خارجي با محوريت پرونده فعاليتهاي هستهاي، برجام، سياست فشار حداکثري و تحريم ها باز مي گردد. به واقع دولت رئيسي چه برنامه و راهکاري براي سياست خارجي کشور دارد؟ آيا آن گونه که رئيسي عنوان کرده است اولويت دولتش در حوزه ديپلماسي رفع تحريم ها خواهد بود؟ آيا دولت سيزدهم نشست وين براي احياي برجام را طبق ريل گذاري دولت روحاني ادامه خواهد داد؟ پاسخ به سوالات و پرسش هايي از اين دست، موضوع گفت وگوي ديپلماسي ايراني با سيد جلال ساداتيان، سفير پيشين ايران در انگلستان، نماينده اسبق مجلس شوراي اسلامي در دوره چهارم و تحليلگر مسائل سياسي و بين الملل است که در ادامه ميخوانيد:
با توجه به پيوستگي و در هم تنيدگي مسائل ديپلماتيک با حوزه سياست داخلي به نظر مي رسد که سايه انتخابات رياست جمهوري کشور بر نشست وين تاثيرات خود را گذاشته است. در اين راستا سيد عباس عراقچي، معاون سياسي وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد ايران صراحتا عنوان داشت که احتمالا بازگشت به برجان و احياي توافق هسته اي به بعد از انتخابات رياست جمهوري موکول خواهد شد. به موازت آن چهارشنبه هفته جاري نيز رافائل گروسي، مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي در گفت و گويي با روزنامه ايتاليايي La Republic گفت که بايد براي احياي توافق هسته اي تا شکل گيري دولت جديد ايران صبر کرد. اين در حالي است که رهبري سه پيش شرط لغو کامل تحريمها، راستي آزمايي و عدم فرسايشي شدن مذاکرات را براي پيگيري مذاکرات وين مطرح کردند. حال سوال اينجاست که آيا انتخابات رياست جمهوري يکي از عوامل فرسايشي شدن مذاکرات وين به منظور احياي برجام شده است. اگر چه طولاني شدن مذاکرات وين به دليل اهميت و همچنين ابعاد گسترده موضوع يعني احياي برجام که شامل مسائل فني، سياسي، امنيتي، اقتصادي، ديپلماتيک و غيره مي شود، امري اجتناب ناپذير جلوه مي کند؟
اتفاقاً برخلاف رويه سياسي و رسانهاي ماه هاي منتهي به انتخابات در کشور که به عمد سعي شد مسائل مربوط به حوزه سياست خارجي با محوريت پرونده فعاليتهاي هستهاي، برجام، تحريمها و نشست وين ناديده گرفته شود، جامعه جهاني و تيم مذاکره کننده کشور در تلاشند فارغ از فضاي سياسي ايران اهتمام جدي براي به نتيجه رساندن نشست وين و احياي برجام داشته باشند، اما در اين بين سنگيني فضاي سياسي انتخاباتي و مهمتر از آن تلاش برخي از جريان هاي داخلي براي کندي و يا حتي توقف نشست وين تا پيش از انتخابات و به کرسي نشستن گزينه مد نظر انها عملاً سبب شده است که احياي برجام گروگان انتخابات باشد. همچناني که اشاره داشتيد سيد عباس عراقچي، معاون سياسي وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد کشور، رافائل گروسي، مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي و نيز بسياري از اعضاي ۱+۴ و همچنين ايالات متحده آمريکا نيز به اين يقين و باور رسيده اند که تا زمان روي کار آمدن دولت جديد نميتوان به توافقي جدي و محکم براي احياي برجام دست پيدا کرد.
با اين تفاسير و از نگاه شما آيا امکان دارد که نشست وين تا آغاز به کار دولت سيزدهم و شروع ماموريت وزارت امور خارجه در دولت جديد به طول بينجامد؟
اين امر چندان بعيد نيست. به هر حال مذاکرات وين براي احياي برجام از اوايل سال جاري و مشخصا از ۱۳ فروردين با نشست مجازي اعضاي برجام شروع شد و اکنون نزديک به سه ماه است که اين مذاکرات به طول انجاميده است. بنابراين چندان بعيد نيست که اين مذاکرات و نشست هاي وين براي احياي برجام و حصول توافق جديد هفته ها و ماه ها به طول بينجامد. ضمن اينکه پيرو نکته قبلي خود معتقدم برخي جريان هاي داخلي سعي مي کنند عملاً احياي برجام و مذاکره با اعضاي ۱+۴ و نيز دولت بايدن متناسب با اهداف و منافع آنها رقم بخورد، نه دولت روحاني. بنابراين از هر ترفند، تلاش و برنامه اي براي کندي نشست وين و حتي توقف آن تا زمان روي کار آمدن دولت دريغ نمي کنند. از اين رو معتقدم اين تلاشها بر خلاف مواضع رهبري مبني بر اينکه نشست وين فرسايشي نشود براي آن است که اين نشست تا زمان به دست گرفتن زمام امور توسط دولت جديد زمانبر شود.
نکته قابل تاملي که اکنون بيش از پيش خودنمايي ميکند ناظر به گزاره سياسي و رسانه اي جريان اصولگرا بود که سعي داشتند اينگونه القا کنند دولت روحاني و نامزدهاي احتمالي آنها براي انتخابات رياست جمهوري سعي دارند با موج سواري روي نشست وين و احياي برجام به هر طريقي تا قبل از انتخابات نتايج را به سود خود تمام کنند و مجددا کرسي پاستور را از آن خود نمايند. اما اين جريان سازي سياسي و رسانه اي طي ماه ها و هفته هاي اخير عليه نشست وين و احياي برجام درست متضاد با واقعيات کنوني در فضاي انتخاباتي است. پس به واقع چرا از هفته ها و ماه ها پيش اين ميزان هجمه عليه وين، دولت، دستگاه سياست خارجي و احياي برجام شکل گرفت و به غلط و البته به عمد برچسپ و شائبه بهره برداري انتخاباتي اصلاح طلبان از احياي برجام توسط اصولگرايان مطرح شد؟
به سوال بسيار مهمي اشاره کرديد. ابتدا به ساکن بايد عنوان کرد که قطعاً اگر فضاي سياسي در آستانه انتخابات اجازه ميداد و برخي جريان هاي سياسي در داخل کشور نگراني از بابت برخي گزينههايي مانند محمدجواد ظريف نداشتند مطمئن باشيد که حال و هوا انتخابات متفاوت از امروز برگزار مي شد. چراکه نشست وين، احياي برجام، لغو تحريم ها و حصول توافق جديد مي توانست فضاي انتخاباتي را برخلاف منافع و اهداف جريان قدرت در کشور سامان دهد و پرشورتر کند. بنابراين از يک سو با يک جريان سازي دقيق رسانهاي و از هفته ها و ماه ها پيش از آغاز رقابت هاي انتخاباتي سعي شد با برخي فضاسازي ها و هجمه ها عليه دستگاه سياست خارجي، محمد جواد ظريف، دولت، برجام، نشست وين و مسائلي از اين دست جامعه و افکار عمومي را عليه آن ها بسيج کنند. در کنار آن اين جريان قدرت سعي کرد با فشار به شوراي نگهبان تمام گزينه هايي که مي توانست وزنه سنگين و رقيب جدي در برابر گزينه مدنظر آنها باشد را از دايره رقابتهاي انتخاباتي حذف کنند. به موازات آن ترفند نهايي اين جريان قدرت کنار گذاشته شدن عمدي مسائل و تحولات حوزه سياست خارجي بود که نهايتا از دستور کار سه دور مناظرات انتخاباتي حذف شد. يعني تمام مسائلي که مربوط به پرونده فعاليت هاي هسته اي، برجام، تحريم ها، FATF و مسائلي از اين دست بود به عمد توسط اين نهادها و صدا و سيما کنار گذاشته شد و مناظراتي به شدت پوچ و بي ارزش را نشان دادند تا اين گونه القا کنند که مسائل کلان کشور و دغدغههاي مردم چيز ديگري است. البته من منکر مشکلات کشور مانند فساد، بيکاري، تورم، معضلات عمده و متعدد معيشتي و مسائلي از اين دست نيستم، اما به نظر ميرسد زيربناي بخش اعظم اين مشکلات به حوزه سياست خارجي باز ميگردد. يعني تا زماني که دولت نتواند براي مسائلي مانند برجام، تحريم و FATF فکري کند، نمي تواند به صورت بنيادين اين مشکلات را در داخل کشور حل کند و چون دولت روحاني سعي داشت نشست وين را هرچه سريعتر به نتيجه برساند اين نگراني در جريان و باند قدرت ايجاد شد که مبادا احياي برجام و رسيدن به توافق در وين بتواند گزينه اي مانند محمد جواد ظريف يا اسحاق جهانگيري و يا علي لاريجاني را به قدرت برساند و نهايتا دست آنها از رسيدن به کرسي پاستور باز بماند. بنابراين تمام نهادها و ارگان هاي انتصابي و رسانه هاي وابسته به آنها از همه توان و تلاش خود براي حمله به محمد جواد ظريف، برجام، نشست وين و اين مسائل استفاده کردند. البته در اين بين متاسفانه انتشار فايل صوتي مصاحبه محمد جواد ظريف هم کمک شاياني به اين جريان کرد که بتواند وزير امور خارجه را از دور انتخابات کنار بگذارند. مضافا همين مسئله بهانه و توجيهي شد براي آنکه اساساً مسائل سياست خارجي و ديپلماسي از دستور کار فعاليت رسانهاي انتخاباتي کشور حذف شود تا مبادا حواشي براي نهادهاي انتصابي و کارشکني آنها در حوزه سياست خارجي ذيل تقابل ميدان و ديپلماسي شکل گيرد. چون در اين صورت قطعا گزينه آنها ديگر روي پاستور را نمي ديد.
البته در اين بين به جز نهادهاي انتصابي برخي از نهادهاي انتخابي با محوريت مجلس يازدهم نيز تلاش هاي جدي در اين راستا به خرج داد. از اصلاح قانون انتخابات گرفته تا مصوبه خود موسوم به اقدام راهبردي براي لغو تحريم ها و از همه مهمتر فشارهاي کميسيون امنيت ملي و برخي از نمايندگان در حمله به محمدجواد ظريف که طي ماههاي اخير منتهي به انتخابات به شدت افزايش پيدا کرده بود و با انتشار فايل صوتي به اوج خود رسيد؟
بله نکته شما هم کاملا درست است. مسئله تنها مربوط به نهادهاي انتصابي نبود. در اين بين مجلس هم کمک شاياني به اين فضاسازي ها و جريان سازي ها که تا بتوانند گزينه خود را روي کار بياورند.
با اين تفاسير و برخورداري اين جريان از قدرت نهادهاي انتخابي و انتصابي سوال مهمتري که ذهن را درگير مي کند اين است که اگر اين جريان بتواند نشست وين و احياي برجام را تا زمان آغاز به کار دولت سيزدهم به تعويق بيندازند در نهايت سيد ابراهيم رئيسي و دستگاه سياست خارجيش چه نگاهي به اين نشست و احياي برجام خواهد داشت خصوصاً اينکه وي در جريان دومين دوره مناظرات انتخاباتي صراحتا عنوان کرد اولويت دولت سيزدهم بايد رفع تحريمها باشد؟
نکته بسيار مهمي که بايد مد نظر قرار داد اين است که اکنون خود اين جريان قدرت و اصولگرايان، حتي اصولگرايان راديکال بيش از دولت روحاني و اصلاحطلبان نيک مي دانند که براي حل مشکلات کشور «بايد»، تاکيد مي کنم «بايد» مذاکره و نشست وين را براي احياي برجام و لغو تحريم ها در دستور کار دولت سيزدهم قرار دهند، در غير اين صورت عملاً سامان دادن به اين ميزان از مشکلات اقتصادي و معيشتي در کشور غير ممکن است. البته من معتقدم برخي بي مديريتي ها و تصميمات غلط دولت روحاني هم چالشهايي را به وجود آورده است، اما اگر دولت رئيسي و يا هر فرد ديگري بخواهد بر اين مشکلات فائق آيد و به طور بنيادين و ريشهاي آنها را حل کند بايد تکليف برجام و نشست وين را روشن کند. با اين وجود مشکلي که الان وجود دارد اين است که اين جريان قدرت به هيچ وجه تمايل ندارد که نشست وين و احياي برجام توسط دولت روحاني و مطابق با خواست منافع اين دولت رقم بخورد چون از يک سو امتياز ديپلماتيک آن به اين دولت خواهد رسيد و از طرف ديگر احياي برجام نمي تواند منافع اين جريان را در آينده تضمين و تامين کند.
ولي جناب ساداتيان بسياري هم معتقدند که اکنون اين جريان قدرت خواهان به شکست کشاندن نشست وين هستند چراکه تداوم سياست فشار حداکثري آمريکا و سايه سنگين تحريم ها بر اقتصاد کشور عملاً باعث افزايش وزن اين جريان در داخل کشور، ذيل تشديد فضاي آمريکا ستيزي خواهد شد. مضافا اين که نبايد منافع و سود کاسبان تحريم اين جريان را هم از نظر دور داشت؟
نکات شما بسيار درست است. اما اين مسئله در طول سالهاي اخير به ويژه بعد از خروج ترامپ از برجام و براي حمله عليه دولت حسن روحاني صادق بود. يعني کاسبان تحريم و جريان قدرت سعي کردند در طي اين سال ها مانع از حصول توافق جديد، لغو تحريم وکنار گذاشتن سياست فشار حداکثري شوند تا از اين طريق ضمن اين که دولت روحاني را مورد نقد و هجمه قرار مي دهند، بتوانند وزن سياسي و همچنين منافع کاسبان تحريم را هم برآورده کنند. اما زماني که دولت آنها سر کار بيايد مسائل متفاوت از اکنون خواهد بود، آن هم در اين شرايط و بلبشوي سياسي، اقتصادي و ديپلماتيک کشور. پس قطعاً در شرايط اقتصادي و معيشتي حال حاضر که مشکلات بسيار جدي براي مردم ايجاد کرده است و به طور کلي کشور در يک بحران به سر ميبرد، عملاً تداوم اين شرايط در سايه سياست فشار حداکثري آمريکا و تشديد تحريمها، نه تنها نميتواند باعث ارتقاي وزن آنها در سايه فضاي آمريکا ستيزي شود، بلکه در جهت عکس مي تواند تمام حيات اين جريان و کل کشور را به سراشيبي سقوط سوق دهد. به هر حال اکنون کشور در آستانه يک انفجار اجتماعي قرار دارد. اگر دولت جديد نتواند اين مشکلات را مطابق با وعده هايش حل و فصل کند ديگر هر چيزي امکان وقوع دارد و اين جريان قدرت به آن واقف است. بنابراين تلاش جدي براي احياي برجام البته مطابق با اقتضائات خود خواهند داشت.
در جريان مناظرات انتخاباتي سيد ابراهم رئيسي علاوه بر مطرح کردن اولويت دولت سيزدهم مبني بر تلاش براي رفع تحريم عنوان داشت که ما به برجام حتما به يک تعهد پايبنديم، اما برجام را يک دولت مقتدر بايد اجرا کند. حال سوالي که بايد پرسيد اين است که در سايه احتمال کاهش مشارکت انتخابات اساساً دولت رئيسي از قدرتي که براي اجراي برجام ياد کرد برخوردار خواهد بود؟
به نکته مهمي اشاره داشتيد. من در مصاحبه پيشين با شما عنوان داشتم که تمام نظام هاي سياسي در جهان به دنبال افزايش مقبوليت و مشروعيت خود هستند و اين مهم تنها از مسير افزايش مشارکت مردمي قابل حصول است. چراکه افزايش مشارکت و حمايت همه جانبه مردم آن از ساختار سياسي در هر کشوري عملاً به توليد قدرت و تقويت حاکميت دولت بر همه ابعاد و سطوح آن کشور ميانجامد که يکي از مهمترين آن به حوزه ديپلماسي و سياست خارجي باز مي گردد. يعني عملاً در اين صورت است که دولت ها در کشورهاي متبوع خود ميتوانند نقش مهمتري را در تحولات جهاني براي خود متصور شوند چرا که افزايش مشارکت در انتخابات و بالارفتن مقبوليت و مشروعيت يک ساختار سياسي و دولت ها در هر کشوري بستر، زمينه و فضا را براي بالا بردن توان چانهزني ديپلماتيک مهيا مي کند. در چنين فضايي اگر دولت سيزدهم با سيد ابراهيم رئيسي رقم بخورد و اين دولت با کاهش مشارکت و حداقل آراء در قياس با دولتهاي پيشين روي کار بيايد، نميتواند از توان لازم ديپلماتيک براي احياي برجام در جهت اهداف و منافع ملي کشور بهره مند شود. به هر حال طرف ايران در نشست وين اعضاي ۱+۴ و به طريق اولي ايالات متحده آمريکاست که برنامه جدي براي بازگشت به توافق هستهاي دارد و در اين راستا سعي مي کند با کمترين هزينه، بيشترين محدوديت را براي ايران و در عين حال بيشترين امتياز را براي خود شکل دهد. حال شما تصور کنيد که دولت سيزدهم با پشتيباني کمرنگ مردمي عنان کار را به دست بگيرد، آن زمان با چه ميزان از توان چانه زني ديپلماتيک ياراي تقابل با اين ترفندهاي طرف هاي مقابل که شش ابرقدرت جهاني هستند را خواهد داشت. ضمن اينکه اگر دولت سيزدهم از جايگاه پررنگ مردمي برخوردار باشد اعضاي ۱+۴ و ايالات متحده آمريکا که مسائل داخلي کشور را به دقت رصد مي کنند، نمي توانند بر مدار خود حرکت کنند چراکه اين دولت با حمايت جدي مردم ميتواند امتيازات خود را از دل مذاکرات بيرون بکشد و خواستههايش را بر طرف هاي مقابل تحميل کند. در صورتي که اگر دولت سيزدهم حداقل حمايت داخلي را داشته باشد اين طرفهاي مقابل است که ميتوانند خواستههاي خود را بر دولت ما تحميل کنند و اگر نهايتا ايران ميز مذاکره را ترک کند شرايط در داخل کشور عليه دولت حداقلي خواهد بود چون از حمايت مردمي برخوردار نيست. آن در شرايطي که کشور با بحران هاي متعدد از اقتصاد و معيشت تا سلامت و ... دست و پنجه نرم مي کند و آستانه تحمل مردم هم به شدت پايين آمده است. پس مي بينيد که کاهش مشارکت تا چه اندازه ميتواند در اجراي برجام موثر باشد؛ بله سخنان سيد ابراهيم رئيسي کاملاً درست است. براي احياء و اجراي برجام بايد يک دولت قوي روي کار باشد. حال بايد ديد که دولت وي با چه ميزان از آراء روي کار خواهد آمد؟ آيا آراي او کمتر از دولتهاي پيشين است يا بيشتر؟ هرچند که من بسيار بعيد ميدانم ذيل کاهش مشارکت و اقبال عمومي نسبت به اين انتخابات آراي او بيشتر از دولتهاي پيشين باشد.
در پاسخ هايتان به کررات از جريان قدرتي ياد کرديد که به عنوان مهمترين پارامتر و جدي ترين بازيگر داخلي حمايت هم جانبه سياسي، رسانهاي، امنيتي و ... براي به قدرت رسيدن سيد ابراهيم رئيسي داشت و از هيچ تلاشي هم براي رسيدن وي به قدرت دريغ نکرد، اما در اين بين برخي معتقدند که اين جريان براي اين ميزان از هزينه ليستي از درخواستها، مطالبات و انتظارات دارد که مي تواند برنامه هاي دولت سيد ابراهيم رئيسي به خصوص در حوزه سياست خارجي را تحتالشعاع قرار داد. از نگاه شما اين مسئله تا چه اندازه ميتواند نزديک به واقعيت باشد؟ آيا در اين بين امکان دارد سياست خارجي قرباني شود؟
اين مسئله جزء نگراني هايي است که مي تواند آينده کشور را تحت الشعاع قرار دهد. اتفاقاً به واسطه همين نگراني ها و مطالبات حاميان رئيسي بعد از پيروزي وي اين شائبه وجود دارد که بايد شاهد فضاي بسته سياسي، اجتماعي، امنيتي و ديپلماتيک باشيم. اما به باور من سايه سنگين مشکلات در داخل کشور و همچنين موقعيت حساس، بغرنج و پيچيده ديپلماتيک ما، آن هم در دوران رياست جمهوري جو بايدن اجازه هيچ گونه اشتباهي را به دولت سيزدهم نميدهد. چون در اين صورت کشور به وضعيت قبل از سال ۹۲ و حتي بدتر از آن باز خواهد گشت. بنابراين خود جريان قدرت هم به دنبال بستن فضاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، امنيتي و ديپلماتيک نيست چرا که تبعات آن ميتواند وضعيت را به شدت شکننده تر از امروز کند. از طرف ديگر به نظر نمي رسد که سيد ابراهيم رئيسي باجي به اين جريان ها بدهد. اما با همه اين حرف ها بايد ديد که تعامل و مناسبات جريان قدرت با دولت سيزدهم چگونه خواهد بود و چه فضا و سرنوشتي را براي کشور در ۴ سال پيش رو رقم خواهد زد؟