سرمقاله ایران/ حالا بعد از انتخابات

ايران/ « حالا بعد از انتخابات » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم غلامرضا ظريفيان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
انتخابات رياست جمهوري و شوراها و مياندورهاي مجلس و خبرگان رهبري که روز گذشته برگزار شد، انتخاباتي پرشور بود. شايد بپرسيد که وقتي هنوز ميزان مشارکت مشخص نشده است (تا زمان تنظيم اين يادداشت) يا وقتي بحث رأي ندادن جدي بوده است، چطور ميتوان ادعا کرد انتخابات پرشور بوده است؟! واقعيت اين است که در اين دوره، جديترين بحثها حول دو ايده رأي دادن يا رأي ندادن وجود داشته است و اين خود به شور انتخاباتي جامعه، البته از نوع ديگر منجر شده است. حال امروز (شنبه) اين بحثها تمام شده است و طرفداران اين دو ايده، نتيجه فرجام جدال اجتماعي و گفتماني خود را ميبينند. حال، در چنين شرايطي، به اين دو طيف چه ميتوان گفت؟ حالا که اين بحث تمام شده و انتخابات برگزار شده است، چه قضاوتي ميتوان داشت؟ فارغ از نتيجه انتخابات و جداي از اينکه نام چه کسي به عنوان رئيس جمهوري منتخب ملت عنوان ميشود، بايد به چند نکته دقت کرد.
نخست اينکه بايد به کساني که برنده اين انتخابات ميشوند گفت که لازم است هشدارها و دلايل نيامدنهاي مردم را به فرصت تبديل کنند، نه اينکه اين امر را به تهديد تبديل کنند. به عبارت ديگر، همان طور که در مناظرهها و رقابتهاي انتخاباتي شاهد بوديم، همه حاضران در اين رقابت معتقد بودند شرايط سياسي، اقتصادي و فرهنگي کشور ما خوب نيست. از اين رو، طبيعي است انتظار داشته باشيم کساني که برنده اين دوره از رقابت ميشوند، رئيس جمهور همه ملت هستند. در اين صورت، اگر ميخواهند موفق شوند، راهي ندارند جز اينکه با اتخاذ سياستهاي درست و فهم درست از دلايل دلسردي مردم، سرمايه اجتماعي کشور را که اعتماد مردم است به دست بياورند. به عبارت ديگر، اولويت برنده انتخابات، هر فرد يا جرياني که باشد، بايد رفع نگرانيها و دغدغههاي کساني باشد که رأي ندادهاند.
از آن سو کساني که به هر دليلي در اين انتخابات رأي ندادهاند، بايد اين نگاه را داشته باشند که اساساً مسير پيش روي توسعه و پيشرفت کشور، مسير دشواري است. اينان در درجه نخست بايد به برنده انتخابات با حسن ظن نگاه کنند و از او يا جريان حامي او بخواهند همانگونه که در مناظرهها و بحثهاي انتخاباتي به ملت تعهد دادهاند، توجه خود را صرف رفع مشکلات معيشتي مردم و کاهش فاصله طبقاتي آنان کنند. همچنين بايد توجه به سبک زندگي مردم را در دستور کار خود قرار دهند و اينها را با مطالبه همدلانه از جريان پيروز انتخابات بخواهند.
همچنين از امروز، شنبه که خود، فرداي انتخابات است، رأيدهندگان و رأي ندادهها، بايد به برندگان انتخابات گوشزد کنند که ما به ميزاني که از شما با هر ميزان رأي، صداقت ببينيم، کرامت و احترام ببينيم، يا ببينيم که با تکيه بر نهاد دانش دل در گرو حل مسائل داري، از شما حمايت خواهيم کرد. به عبارت ديگر، بايد به او يادآور شد که به هر ميزاني که به اين امور توجه کني و دغدغههاي اقشار، طبقات، مذاهب و اقوام مختلف را در نظر بگيري، ما نيز به همان اندازه با تلاش و اميد به شما کمک ميکنيم. زيرا ميدانيم که بحرانها و مشکلات کشور نه با معجزه حل ميشود و نه با يک جريان خاص. به عبارت ديگر، اگر کسي که انتخاب ميشود، دل در گرو همه جريانها، همه ملت و اقوام و مذاهب نبندد، نخواهد توانست مشکلات ملي و فراملي کشور را حل کند.
بنابراين جامعه بايد به منتخب فرداي خود بگويد حاضرم هر کمکي به تو بکنم، البته به اين شرط که تو بتواني اعتماد مرا براساس عمل به آنچه تعهد کردهاي، جلب کني تا همه ما بتوانيم با کمک هم ايران را دوباره بسازيم. چرا که ايران و ايرانيان ظرفيت و صلاحيت آن را دارند تا وضعيت آنان بسيار بهتر از شرايط کنوني باشد.
فارغ از همه اينها، امروز همگان بايد بدانند که مسأله و داستان دموکراسي و مردمسالاري، داستان يک روز و دو روز نيست. داستان مردمسالاري در همه کشورهاي دنيا، از بدو شکلگيري آن تا امروز داستان بسيار پرپيچ و خمي بوده است. برخي صرفاً به 100 يا 200 سال اخير يعني دنياي پس از استقرار مردمسالاري در برخي کشورها نگاه ميکنند، اما بايد توجه کرد که تاريخ تحقق مردمسالاري، بيش از آنکه همراه با فراز بوده باشد، توأم با نشيب، رنجها، سختيها و افتادنها و برخاستنهاي بسيار بوده است.
توجه به اين نکته از اين رو ضروري است تا دغدغهمندان نسبت به مردمسالاري توجه داشته باشند که تحقق اين آرمان کار يک روز و دو روز نيست. راه تحقق اين آرمان هرچه بوده است، مهمترين نکته اين است که حاميان و حاملان ايده مردمسالاري، هيچگاه مأيوس نشدند. يعني هيچ اتفاقي و هيچ سختي و مشکلاتي آنان را مأيوس نکرده است.
از اين رو ما و همه کساني که دل در گرو تحقق فرداي بهتر دارند، بايد توجه کنند که يأس، بزرگترين دشمن و بزرگترين خطر است. آنان که در پي صلح پايدار و توسعه ماندگار هستند، آنان که دل در گرو وطن و ملت دارند و ميخواهند از همه ظرفيتهاي جامعه ايران براي آباداني آن استفاده شود، بايد توجه کنند که راهي جز پذيرش ناملايمات، سختيها و ناهمگراييها ندارند. بايد تفاوت افقها را به جان خريد تا در نهايت اين مسير به سرانجام برسد. هيچ راه مقبولي جز طريق صندوق رأي و حضور مردم در تعيين سرنوشت خود نداريم. بايد مراقب صندوق رأي بود و در مسير ايجاد آگاهيها و همدليها مأيوس نشد.