آرای باطله را باید اعتراضی تلقی کنیم

همشهري/متن پيش رو در همشهري منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
تقي آزاد ارمکي/ انتخابات رياستجمهوري چه از نظر فرايند برگزاري و چه از نظر نتيجه نهايي، متفاوت از ادوار پيشين بوده است. در دوره ثبتنام اين انتخابات، برخلاف ادوار قبلي، تعداد زيادي از سران و رجال سياسي کشور براي کانديداتوري ثبتنام کردند، گو اينکه همه آنها ميخواستند بحران ناکارآمدي و بحرانهاي مختلف اجتماعي و مشکلات اقتصادي را حل کنند و اساسا هيچ نقشي در بهوجود آمدن وضع فعلي نداشتند. با وجود ثبتنام حداکثري اما نهايتا بسياري از داوطلبان، احراز صلاحيت نشدند و در نهايت صحنه انتخابات با جمعي از نامزدهاي اصولگرا و 2نامزد شبهاصلاحطلب چيده شد؛ ترکيبي که اگرچه واکنشهاي بسياري را برانگيخت اما تغيير نکرد. در روز انتخابات هم، زمان رايگيري تمديد شد تا با افزايش رايدهندگان، مشارکت به حد قابلقبولي برسد. با توجه به ترکيب نامزدها، نتيجه انتخابات قابل پيشبيني بود. اما آنچه در نتيجه نهايي آرا توجه ناظران را بهخود جلب کرد، اين بود که بعد از نفر اول، شاهد آراي باطله به اندازه نزديک به 13درصد آراي اخذشده هستيم، بهطوري که فراواني آراي باطله از تعداد آراي هر کدام از 3کانديداي ديگري که انصراف ندادند و تا پايان در رقابتها ماندند نيز بيشتر شده است.
اما اين افراد که آراي باطله را به صندوق انداختهاند، چه کساني هستند؟ به زعم نگارنده آنها در زمره شهرونداني هستند که هم معتقد به دمکراسي و نهاد انتخابات بوده و هم در ميان کانديداها فردي را نميشناختند که از نظر آنها صلاحيت اداره کشور را داشته باشد. يعني اين حدود 4ميليون نفر ضمن اينکه به دمکراسي و مشارکت سياسي اعتقاد داشتهاند، اما در مجموعه انتخابات فاقد کانديدا براي نمايندگي خود بودهاند. اين دست از شهروندان در واقع خواهان نامزد جديد هستند. آنها با آراي باطله عملا از دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا عبور کردهاند. آنچه در اين بين اهميت دارد، نوع تلقي از افزايش چند برابري آراي باطله در سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري و نحوه مواجهه با آن است. بهنظر ميرسد که اصلا نبايد به اين موضوع بهعنوان يک پديده ناخوشايند نگاه شود؛ اين پديده نشان ميدهد که بخشي از جامعه ديگر در چارچوب دوگانه سبز و قرمز عمل نميکنند و عمل اجتماعي خود را از مسير ديگري پيش ميبرند. در سوي مقابل به اعتقاد من اين اجازه را هم نداريم که آراي باطله را «راي اعتراضي» تلقي کنيم، چون شهروندان معترض که اصلا نيامدند رأي بدهند. بهنظر ميرسد رايدهندگان باطله حتي اگر در دوره بعدي انتخابات رياستجمهوري نيز کانديدايي نداشته باشند، چون به مشارکت اعتقاد دارند، باز هم پاي صندوق حاضر ميشوند اما باز هم به هيچکدام از کانديداهاي حاضر در صحنه رأي نخواهند داد و آرايشان جزو باطلهها خوانده خواهد شد.