سرمقاله ایران/ دردهای خوزستان و مسائل ساختاری ملی

ايران/ « دردهاي خوزستان و مسائل ساختاري ملي » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم علي ربيعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
۱. جوامعي نظير ايران با انواعي از نابرابري دست و پنجه نرم ميکنند که عوامل مختلفي از جمله ماهيت نهادهاي سياسي و اقتصادي، مسيرهاي تاريخي طيشده تا امروز، سياستهاي اعمال شده در چند دهه گذشته، شرايط بينالمللي و تصميمهاي مديران در آن نقش داشتهاند.
۲. ايران در حال حاضر با ۵ مسأله کلان مواجه است که ظرفيت تبديل شدن به بحران را دارد: نخست تحريم و آثار آن که تاکنون به دليل عدم سوءاستفاده تحريمگران و جنگافروزان اقتصادي، از آثار تحريم سخني گفته نشده اما امروز که امريکا و حتي رئيسجمهور آن به شکست تحريم اعتراف کرده، براي درک درست و سياستگذاري مناسب ميتوان به ابعاد آن اشاره کرد. تحريم و جنگ اقتصادي، اندازه اقتصاد را کوچک و امکان سرمايهگذاري جديد و توسعه اشتغال را با مشکل روبهرو کرده و فقر ناشي از تحريم بر فقر ساختاري بيش از پنج دههاي ايران اضافه شده است. دوم مسأله کروناست که حتي کشورهاي با اقتصاد پويا را با مشکل روبهرو ساخته است، بهطور طبيعي بر کشور در حال گذار و تحريمزده ايران تأثير منفي بيشتري گذاشته است. سه ميليون شغل آسيبديده و بيش از يک ميليون بيکار، با در نظر گرفتن ضريب خانوار اينان پديدهاي نيست که بتوان از کنارش به راحتي گذشت چنان که کرونا خود به تنهايي ميتواند هر جامعهاي را نامتعادل کند. سوم خشکسالي و کمآبي است: اين عامل طبيعي هم بر بستر سياستهاي آبي ناپايدار گذشته از چند دهه قبل امتداد يافته اما در سالهاي اخير به اوج رسيده و آثار آن امروز زندگي، درآمد و معيشت بخش اعظمي از جوامع محلي بخصوص مناطق متکي بر کشاورزي را تحت تأثير قرار داده است.
در زماني که در وزارت کار مسئوليت داشتم بعد از ناآراميهاي دي ۹۶ در تعدادي از شهرها مطالعهاي به اهتمام معاونت رفاه سفارش داده شد، نتيجه آن نشان ميداد بخش زيادي از ناآراميهاي اجتماعي، ناشي از خشکسالي و آثار عيني و رواني آن است.
مسأله چهارم اعتماد اجتماعي آسيبديده و پايين آمدن سرمايه اجتماعي از سطح فردي، گروهي و نهادي تا سطح کلان است که در اين مقاله قصد ندارم اين پديده را واکاوي کنم. بيترديد تبليغات سياسي داخلي و منفيخوانيهايي که در داخل به بهاي ناچيز سياسي صورت گرفت و از طريق رسانههاي بزرگ دائم به جامعه تزريق شد و در کنار آن فقدان نظام گفتوگوي اجتماعي و نهادهاي ميانجي در شکلگيري اين شرايط بيتأثير نبود. پرداختن به اين موضوع مهم به مجالي ديگر نياز دارد. عامل پنجم نيز بحرانهاي کشورهاي همسايه است که قطعاً آثار آن متوجه جامعه ايران خواهد بود. اين مسأله نيز نياز به تحقيق و مطالعه و بررسي بيشتر دارد که در اين يادداشت قصد پرداختن به آن نيست. اين پنج مسأله در يک درهمتنيدگي با مسائل رواني جامعه، در سه سال اخير آثار خود را نشان داده تا جايي که هر نوع حرکت اعتراضي را نميتوانيم فارغ از آن بررسي کنيم.
۳. اين روزها خوزستان عزيز در معرض تحليل و کنش و واکنش سياسي و اجتماعي قرار گرفته است. به نظر من هر پنج پديده بيان شده و نيز نابرابري ساختاري در طول بيش از پنج دهه اخير در شرايط امروز خوزستان تأثيرگذار بوده است. خوزستاني که بيش از ۸۵ درصد نفت کشور را توليد ميکند، بيش از ۳۰ درصد آبهاي کشور در آن جريان دارد، ۱۵ درصد محصولات کشاورزي کشور را تأمين ميکند و در ايام دفاع مقدس نماد مقاومت، ايثار و فداکاري و همواره الگويي بيبديل از زندگي صلحآميز و همدلانه اقوام مختلف در کنار هم بوده است، اين روزها حالش خوب نيست و مردم خوزستان بهحق ميتوانند به ابراز نگراني خود بپردازند. امروز يکي از مسائل اين استان، موضوع کمآبي است. البته مسأله توزيع و تخصيص منابع کمياب همواره در دههها و سدههاي اخير موجد نظريههاي مختلفي بوده و آب هم در کنار زمين قابل بهرهبرداري و سرمايه، يکي از آنهاست. کارل ويتفوگل جامعهشناس فقيد آلماني با در پيش گرفتن يک رويکرد تاريخي-تطبيقي در اثر شاخص خود به نام «استبداد شرقي»، از تأثيرگذاري حوضههاي بزرگ آبي در سرزمينهايي که عموماً جوامع کمآب شمرده ميشوند بر شکلگيري مناسبات طبقاتي سخن به ميان آورد. اين اثر کلاسيک و ارزشمند به تنهايي کافي است تا نشان دهد که مسأله توزيع آب چقدر ميتواند تاريخمند و مولد ساختارهاي ديرپايي باشد که بدون توجه به آنها نميتوان تبارشناسي درستي از رويدادهاي حال حاضر جوامع و شيوه بهبود عملکردهاي سياستگذاري داشت. در دوراني که بحران اقليمي سراسر جهان را درنورديده و معلوم شده است که حکمراني نوع بشر در حال ازدياد، بر منابع طبيعي در حال کاهش، به بنبستي تهديدکننده رسيده است، طبيعتاً مواجهه با هر نوع بحران زيستمحيطي که نوعاً با منابع کمياب سر و کار دارد، نميتواند با تجويزهاي سادهانگارانه و سطحي مورد رسيدگي قرار بگيرد. بحران اخير در منابع آبي خوزستان هم مشمول همين قاعده کلي، ترکيبي است از عوامل و متغيرهاي بلندمدتي که ريشه در ساختار و سازمان اکوسيستم طبيعي آن اقليم دارد و همينطور عوامل سياستگذاري دهههاست که هماهنگ و منطبق با برجستهترين ويژگيهاي آن اکوسيستم در حال تغيير نبوده است. در اينجا هراس تازهاي قدم به ميدان ميگذارد که ناشي از امتناع و سهلانگاري نسبت به بررسي دقيق و ريشهاي مسأله و در عوض جولان دادن شکلي از پوپوليسم مبتني بر توزيع منابع آب است؛ گويي که تنها مسأله يک بياعتنايي مطلق بوده که در صورت اراده و اعتنا يکشبه برطرف خواهد شد.
واقعيت اين است که خوزستان داراي کلکسيوني از مسائل و چالشهاي تاريخي و مزمن است. از دهه ۷۰ به اين سو ميتوان به دفعات اعتراضات مردمي را در اين استان مشاهده کرد. وضعيت آب شرب، وضعيت گردوخاک و ريزگردها، وضعيت آب مورد نياز براي کشاورزي، احساس تبعيض و بيعدالتي در کنار گسترش صنايع بالادستي و پاييندستي بخصوص نفت و فولاد از جمله مسائلي بوده که پيش از اين باعث اعتراضات مردم بوده است.
بهرغم آنکه تمام جلگه مسکون در استان خوزستان از توپوگرافي، شيب و اقليم نسبتاً يکساني برخوردار است، توزيع نابرابر منابع آب و خاک در سطح جلگه خوزستان بر توزيع نابرابر جمعيت و مراکز اقتصادي در سطح استان تأثير گذاشته است. براساس سرشماري سال ۱۳۹۰ حدود ۷۵ درصد جمعيت شهرنشين استان در نيمه غربي استان و تنها حدود ۲۵ درصد در نيمه شرقي ساکن بودهاند. فرايند خودبهخودي سامانيابي جمعيت، فقدان دخالت اداري و فقدان برنامهريزي مناسب فضايي و آمايشي، اين روند خودبهخودي را تثبيت کرده. بهعلاوه استقرار صنايع در جنوب استان به دليل وجود ذخاير عظيم نفتي و گازي و شرايط مناسب جهت ساير فعاليتهاي اقتصادي، اين توزيع نابرابر را تشديد کرده است.
خوزستان هماکنون رده دوم کشور در بخش حاشيهنشيني را به خود اختصاص داده است. به عبارتي معادل ۲۵ درصد از جمعيت اين استان در حاشيه شهرها و با امکانات محدود زندگي ميکنند. بيش از ۱۵۰ هزار هکتار مساحت حاشيهنشيني در اهواز وجود دارد. مناطق حاشيهاي به صورت کمربندي از شمال غربي تا جنوب شرقي شهر را در برگرفته است. اين معضل که در طول جنگ به دليل تخريب روستاهاي مرزي به صورت مهاجرتهاي وسيع صورت گرفت با ساخت سدها و به زير آب رفتن روستاها و بهرهوري پايين کشاورزي در سالهاي بعد از جنگ ادامه يافت.
بحرانهاي پنجگانه پيشگفته - در بند ۲ - نيز به صورت همبسته و همافزا در خوزستان خودنمايي کردهاند. استان خوزستان به عنوان استاني که لوکوموتيو اقتصاد کشور است بيشترين تأثير را از تحريمهاي گسترده عليه کشور دچار شده است. به عنوان نمونه پروژه آبرساني شمال شرق خوزستان که در شوراي اقتصاد نيز تصويب شده بود و در صورت اجرا آب شرب ۱۶ شهر و ۶۰۰ روستا را تأمين ميکرد و ۱۹ هزار هکتار هم به زير کشت مدرن ميرفت، به دليل تحريمها متوقف شد. براي اين طرح مناقصه انجام شد و يک شرکت نروژي برنده شد اما پس از تحريمها اين شرکت عقب نشست. برنده دوم که يک شرکت ايراني با همکاري شرکت چيني بود به دليل عدم تمايل طرف چيني عقبنشيني کرد. اقتصاد خوزستان نيز نظير اقتصاد بنادر بشدت متأثر از تحريمهاست.
بحران ديگر اعتماد و سرمايه اجتماعي است. طبق گزارش مرکز بررسيهاي رياست جمهوري و مستند به بررسي دادههاي پيمايشهاي ملي که در سالهاي ۹۴ و ۹۵ انجام شده است نشان ميدهد وضعيت شاخصهاي سرمايه اجتماعي در سطوح کلان، ميانه و خرد در استان خوزستان با رتبه هجدهم، مناسب نيست. در اين چهارچوب ضروري است بررسي عوامل و شرايط مؤثر بر ضعف سرمايه اجتماعي در استان، به درستي بررسي شود.
هدف من از اين مقاله تبييني ساختاري از مسائل استان خوزستان است و راهحلهاي بنيادي نيز با نگاهي به عوامل پيشگفته به دست خواهد آمد و اين امر به معناي عدم توجه و تکاپوي دولت در هشتسال گذشته در اين استان نبوده است. بيان اين نکته که تحريمها بر اقتصاد خوزستان بشدت اثرگذار بوده است اين امر به اين معنا نيست که دولت در اين استان دست روي دست گذاشته بوده بلکه پروژهها، سياستها و اقدامات زيادي در اين سالها در خوزستان صورت گرفته است. بهرهبرداري از فاز اول طرح ۵۵۰ هزار هکتاري با يک و نيم ميليارد دلار اعتبار که کمک شاياني به معيشت کشاورزان کرده از جمله اين اقدامات بوده است. افتتاح پالايشگاه گاز بيدبلند ۲ با بيش از 3 ميليارد دلار اعتبار از جمله ديگر طرحهاي بزرگي است که در خوزستان در دولت تدبير به بهرهبرداري رسيد. افتتاح پتروشيمي مسجد سليمان، بهرهبرداري از پروژه آبرساني غدير (که اگر اين پروژه نبود حتماً در ايام خشکسالي باعث افزايش تنش شديد در شهرهايي نظير شادگان، دشت آزادگان، بستان و هويزه ميشد) و تأمين ۵۰ ميليون دلار از محل صندوق توسعه براي موضوع فاصلاب اهواز که توسط قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در حال اجرا است از ديگر طرحهاي مهمي است که در خوزستان در اين دولت به بهرهبرداري رسيد.
با اين وصف در شرايط فعلي وجود يک رويکرد همهجانبهنگر با پرهيز از رويکرد تقليلگرايانه و شناخت دقيق از فرصتها و تهديدها براي بهبود وضع استان ضروري است.
۴. براي بهبود وضعيت استان خوزستان و غلبه بر نگرانيهاي موجود بايد گفتوگوي اجتماعي وسيعي را با مردم سامان داد و از شکلگيري نهادهاي مدني و کنشگري مدني حمايت شود. توسعه در استان از دل رويکرد سياستهاي کوتاه مدت، مرکزگرايانه و حل سطحي مسائل نيست. رويکرد به استان بايد در قالب رويکردي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سامان يابد. بايد همدلي و وفاق نخبگان در سطح منطقهاي و پيوستگي نخبگان استاني و نخبگان ملي شکل بگيرد. اين مسائل نبايد باعث شود هزينه کنشگري سياسي مدني در خوزستان افزايش يابد و از تأسيس نهادهاي مدني محلي حمايت شود. امروز هم نبايد سادهانگارانه با مشکلات مواجه شويم. دولت در کوتاه مدت عوامل کمآبي را دنبال کرده است و تا آخرين ساعات کاري خود آن را ادامه خواهد داد. در ميانمدت دنبال کردن طرحهاي بزرگ اقتصادي هشت سال اخير در بخش کشاورزي و صنعتي با رويکرد اجتماعي کردن آنها و توجه عميق به مسأله نابرابري و نيز توانمندساختن جوامع محلي براي برخورداري از مواهب توسعه ضروري است و در درازمدت نه فقط براي خوزستان عزيز بلکه در بسياري از مناطقي که آنها نيز با سه مشکل سرمايه اجتماعي، تحريم و کرونا هم مواجه هستند، بايد به سمت سياستهاي مناسب ملي و منطقهاي حرکت کنيم.