عامل جنایت سدگتوند را محاکمه نمی کنید؟

آرمان ملي/متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
خشکسالي، اعتراضات و بيتفاوتي مسئولان در کنار صدها پيشنهاد براي زنده ماندن مردم، صداي بلند اين روزهاي «خوزستان» است و بيشباهت به فريادهاي حميد زنگنه نماينده وقت اهواز در بهارستان نيست. 17 سال از سوال اين نماينده مجلس از وزير وقت نيرو ميگذرد، ولي انگار همين ديروز اين صحبتها بيان شده و هيچ تفاوتي در اين سالها شاهد نبوديم، بهغير از هشدارهاي او و صدها کارشناس که طرح انتقال آب خوزستان را تهديد ميدانستند، اما حبيب ا... بيطرف معتقد بود که اين انتقال آب به صلاح مصلحت ملي است!.
اما حالا زمان ثابت کرده که اين هشدارهاي انتقال آب به تهديد منافع ملي و مصالح ملي تبديل شده است. با مرور اين ويدئو که اين روزها در شبکههاي اجتماعي بازتاب فراواني داشته، زنگنه خطاب به حبيب ا... بيطرف، وزير نيروي دولت اصلاحات در بهمن سال 83 ميگويد: «نرخ بيکاري در استان خوزستان به عنوان قطب اقتصادي کشور 22 درصد است. وقتي جوانان اين استان ميبينند که برخي پتروشيمي، نفت، پتروشمي، گاز و حتي آب به عنوان مايع حياتي را ميبرند، آيا حيات مردم خوزستان در دماي بالاي 50 درجه در نظر گرفته شده است؟ اين توجيه اجتماعي است که آقاي وزير ميگويد: انتقال آب به مصلحت ملي برميگردد؟ کدام امنيت ملي در انتقال آب مفيد است که سعي ميکنيد نمايندگان مردم را ساکت کنيد!. چرا امنيت ملي را در استان خوزستان که مردم در فقر زندگي ميکنند بررسي نميکنيد؟ اما در توجيه منافع ملي اين طرح (انتقال آب) کارشناسان محيط زيست، معاونت و رئيس سازمان محيط زيست و رئيس جمهور محترم در مدت 10 روز گذشته دستور بررسي آب در شورايعالي آب دادهاند. و کارشناسان ميگويند که اين طرح برخلاف منافع ملي است، جناب وزير (بيطرف) ميگويند که منافع ملي را در نظر گرفتهاند. استانهاي همجوار خوزستان همه ضرر ميکنند دليل اين انتقال آب جز مصلحت منطقهاي چيز ديگري نيست!» اين صحبتها نشان ميدهد که مشکلات آب خوزستان مربوط به امروز و ديروز نيست و تداوم سياستهاي غلط آب در چند دهه گذشته و اجراي بدون نظر گرفتن آمايش سرزمين در انتقال آب، خوزستان را خاکستر نشين کرده است. در اين بين يک نام بيش از همه متهم اصلي و عامل قتل هزاران جانوار اين سرزمين کهن است: «سد گتوند عليا».
فاجعه نمکي گتوند براي کارون
با افزايش خشکسالي، مسئولان مجبور شدند که خروجي سدهاي خوزستان را افزايش دهند و همزمان با افزايش خروجي سدهايي نظير گتوند، فاجعهاي خاموش، مانند بمب منفجر شد. سدي که هفت سال پس از آن هشدارها، در فاصله ۳۸۰ کيلومتري از ريزشگاه رودخانه کارون به عنوان مرتفعترين سد خاکي کشور آبگيري شد و در مرداد سال 90 و 92 پس از آبگيري گشايش يافت، حالا عامل نابودي محيط زيست خوزستان است. سد گتوند به عنوان متهم اصلي مشکلات زيست محيطي خوزستان بيشتر مورد انتقاد قرار ميگيرد. سدي که بهعنوان يکي از افتخارات دولت نهم و دهم به حساب ميآمد و با دستان محمود احمدي نژاد (رئيس جمهور وقت) به بهره برداري رسيد. در آن زمان و پيش از آن (سال 83 به بعد) کارشناسان از حل شدن 100 تن کوه نمک گچساران در آب کارون هشدار ميدادند. اما کارشناسان وزارت نيرو هربار يک پيشنهاد براي حل اين معضل ميدادند ولي هيچ کدام اجرايي نشد. اما هفت روز پس از آبگيري، آب پوشش رسي پيش بيني شده بر روي کوه نمک را شست و اين پوشش ناگهان هفت متر نشست کرد و تخريب شد، رويدادي که بزرگترين و مهمترين رودخانه کشور را با چالش جدي مواجه کرد و آب شيرين کارون، شور شد. همين امر سبب شد که به اعتقاد عيسي کلانتري: «دو- سوم اراضي خوزستان که زير سد گتوند است، سالانه هشت تا 10 تن نمک اضافي وارد خاک ميکند. اينها جنايتهايي است که در اين سرزمين رخ داده» اگر ميخواهيد يکي از پيامدهاي فاجعه بار شور شدن آب کاروند و اروند را بررسي کنيد، سري به نخلهاي بيسر و خشکيده حاشيه اروند بزنيد تا ببينيد کاري که صدام با جنگ هشت ساله نتوانست با نخلهاي خوزستان کند، شوري آب چه قبرستان نخلي براي مردم از سال 1386به وجود آورده است و بيش از يک ميليون نخل را پيش چشم کشاورزان منطقه به کام مرگ فرستاده است. شوري که به دليل برهم خوردن آب رودخانه و آب دريا ايجاد شده است و متهم اصلي احداث تعداد زيادي سد برروي رودخانه کارون است.
پاسخ رئيس جمهور به انتقادات
اما ساخت اين سد در سال 90 با حواشي بسياري همراه بود. در آن زمان سازمان بازرسي کل کشور گزارش تخصصي به پورمحمدي (وزير وقت کشور) در رابطه با احداث سد گتوند نوشت، اما رئيس جمهور وقت (احمدينژاد) در پاسخ به اين گزارش و هشدارها در يک نامه نوشته بود: «يک آدم بيسوادي وارد کارهاي تخصصي ميشود و به ما نامه رسمي ميزند که شما اين سد را در اين نقطه نسازيد و در جاي ديگري احداث کنيد. به تو چه ارتباطي دارد؟ اصلا تو ميفهمي سد يعني چه؟ چه کسي به تو اين اجازه را داده است که چنين کاري را انجام دهي؟ من که خودم مهندس عمران هستم در اين باره اظهار نظر نميکنم، چراکه احداث يک سد مطالعات زمينشناسي و هيدرولوژيکي فراواني را ميطلبد، در انتهاي نامه هم تهديد ميکنند که اگر اين کار را انجام ندهيد با شما برخورد ميکنيم» و اما واقعيت ماجرا چه بود؟ توصيف دکتر مجيد سجادي پناه، استاد دانشگاه در رابطه با اين نامه ميگويد: «سدي که قرار بود آب رها شده از سدهاي کارون سه و شهيد عباسپور را قبل از انتقال به خليج فارس ذخيره و به صورت تنظيم شده در اختيار بخش کشاورزي قرار دهد و همچنين ۲۱۰۰ مگاوات برق را نيز توليد و ذخيره نمايد، ولي با يک اشتباه مهندسي در جانمايي، اين استان را با يک بحران زيستمحيطي گسترده روبهرو ساخته است. مطالعات اوليهاي اين سد عظيم در زمان قبل از انقلاب و توسط رژيم طاغوت انجام گرفته بود. ولي آنها بهترين مکان احداث سد گتوند را ۱۵ کيلومتر بالاتر از جايگاه فعلي سد پيشبيني کرده بود که متأسفانه کارشناسان سازنده سد براي راحتي دسترسي به مسيرهاي ارتباطي، ۱۵ کيلومتر پايينتر آن را احداث کردند و اين موجب شد که کوه نمکي در داخل درياچه سد قرار بگيرد. در زمان احداث، آقاي پورمحمدي در قالب گزارش سازمان بازرسي هشدار داد که، اين کار اشتباه و خطرناک است بنابراين از آبگيري آن خودداري و يا اگر آبگيري شده تخليه نمايند. اما کارشناسان دولتي و در راس آن آقاي احمدي نژاد اعلام کردند که ما با استفاده از فناوري روز دنيا و با کمک دانشمندان کشور ايتاليا، سطح کوه نمکي را با عايقي از جنس شيشه و سيمان ميپوشانيم تا نمک در آب سد حل نشود. ولي متاسفانه کار جدي در اين زمينه صورت نگرفت و بلندترين سد خاکي ساخته شده بر روي رودخانه کارون که در مراحل پاياني ساخت نيز قرار داشت و تنها مدت کوتاهي تا آبگيري آن باقي مانده بود و همچنين با توجه به اعتبارات ميلياردي که مصروف آن شده بود، عملا تخريب يا عدم آبگيري اين سد را غيرممکن اعلام کردند.
وقتي پردهها با خشکسالي افتاد
سوال ديگري که در ذهن مردم ايران وجود دارد، اين است که چرا تاکنون به ابعاد فاجعه بار اين سد اشارهاي نشده بود؟ در جايي که وزارت نيرو در دو دولت همچنان مشغول پنهانکاري است، در پاسخ به اين سوال نيز ناصر کرمي اقليمپژوه گفته است: «هيچ کدام از گزارشهايي که وزارت نيرو درباره وضعيت کنوني سد گتوند منتشر ميکند معتبر نيست. ظاهرا خروجي آب از سد را به حداقل رساندهاند تا نمکي که روزانه در درياچه سد حل ميشود فرصت ته نشيني داشته باشد. اينگونه شوري آب خروجي سد کمتر به نظر خواهد رسيد. اما مساله اصلي مهيبتر، بمب نمکي است که آينده خوزستان را تهديد ميکند. بازگشت يک ترسالي و لزوم باز گذاشتن خروجيهاي سد عمق فاجعه را آشکار خواهد کرد. در نهايت، چاره اي نخواهد بود جز اينکه با صرف هزاران ميليارد تومان يک کنارگذر دور درياچه احداث کنند تا رودخانه سد را دور بزند و اصلا وارد آن نشود.
تخريب سد گتوند امکان ندارد
حال اکثر کشاورزان منتظرند تا آب شيرين دوباره زندگي را به خوزستان بازگرداند، اما سد گتوند هيچوقت اين هدف را محقق نميکند. در اين ميان يک سوال مطرح است که آيا امکان تخريب اين سد وجود دارد، وقتي اين سوال را از محمد درويش، کنشگر محيط زيست ميپرسيم، با يک «خير» بزرگ مواجه خواهيم شد. در جايي که او معتقد است: «برچيدن سد گتوند سه برابر ساخت آن هزينه ميبرد» درويش با اشاره به اينکه وجود سد گتوند ۲۰ درصد و کشت و صنعت نيشکر ۲۵ درصد جلگه خوزستان را شور ميکند، ميافزايد: برچيدن سد گتوند بهترين راهکار است اما سه برابر بودجهاي که براي ساخت آن هزينه شده براي برچيدنش پول نياز است که اکنون دولت چنين پولي ندارد.