منبع اظهارات ذوالنوری کیست؟

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
در همچنان بر همان پاشنه ميچرخد. اعضاي طيف تندروي اصولگرايان همان حرفهايي را تکرار ميکنند که سياست خارجي در هشت سال گذشته هزينهاش را داده و حالا که وقت رفتن دولت رسيده، آتش حملهها افزايش يافته است. در اين نوبت اما ادامهيافتن مذاکرات هستهاي براي رفع تحريمها در وين اين بهانه را بهخوبي به آنها داده تا از اين زمينه استفاده کنند و باز تخريب جريان مذاکره را در دستور کار داشته باشند. مجتبي ذوالنوري، عضو کميسيون امنيت ملي، روز گذشته بخش زيادي از آنچه را مدعي است پيشنويس توافق هستهاي در وين بوده، در قالب نطق مياندستور در جلسه علني قرائت کرده است. اقدام او شبيه رفتارهاي کريميقدوسي در مجلس قبل بود؛ درحاليکه خلاف امنيت ملي است که آنچه در جريان مذاکره ميگذرد، به صحن علني مجلس و نهايتا رسانهها درز داده شود. اقدامي که حتي رسانهها نيز از آن دوري ميجويند و اخيرا در مواردي که رسانههاي همسو با جريان اصولگرايي شبيه پرس تيوي اقدام به اين کار کردند، به واکنش سخنگوي وزارت خارجه و حتي در موردي به واکنش عباس عراقچي، رئيس تيم مذاکرهکننده منجر شد. اما نکته مهم اين است که آقاي ذوالنوري توضيحي نميدهد که منبع اطلاعات او از آنچه در وين گذشته کيست؟ تنها زماني به اطلاعاتي ميتوان اعتماد کرد که منبع آن مشخص باشد؛ اين يکي از بديهيترين اصول رسانهاي است.
پاسخ حمله پاستور
اگرچه مذاکرات هستهاي فعلا متوقف شده و شايد با استقرار دولت جديد از سر گرفته شود، اما تاکنون نکتهاي از محتواي توافق به رسانهها راه نيافته و آنچه شنيده ميشود، گمانهزني رسانهها و اظهارات منابع آگاه است. اما اظهارات حسن روحاني در ماه گذشته مبني بر متهمکردن مجلس در عدم دستيابي به توافق با 1+4 و آمريکا، آتش جديدي از سوي پاستور به بهارستان گشوده که به نظر ميرسد اظهارات روز گذشته ذوالنوري نيز در همين راستا باشد. او در ابتداي صحبتهايش گفته است: «از روزها و ماههاي تبليغات انتخاباتي تاکنون راهبرد فرافکني را پيش گرفته و امروز نيز ناکاميهاي خود را گردن قانون اقدام راهبردي مجلس مياندازد».
منظور او از قانون اقدام راهبردي مجلس قانوني است که مجلس يازدهم در ابتداي کار خود با ادعاي لغو تحريمها مصوب کرد و با گذاشتن ددلاين «زمان نهايي» براي همکاري با آژانس و عدم اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي، جريان مذاکرات را به شتابي انداخت که همکاري سازنده با آژانس را نيز تحتالشعاع قرار داد. همکاري ايران با آژانس بعد از 12 سال التهاب بر سر مطالعات ادعايي «پيامدي» در جريان توافق فني برجام به روندي مثبت و سازنده درآمده بود و ادعاها عليه برنامه هستهاي ايران متوقف شده بود. اما در چند ماه گذشته بارها آژانس در گزارشهايش به گزارشندادن و عدم اجازه دسترسي ايران به بازرسان آژانس پرداخته است؛ نکتهاي که ميتواند تأثير مخربي داشته باشد.
پيچيدگيهاي توافق جديد
مجتبي ذوالنوري، عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس که ميخواهد يکتنه مقابل حسن روحاني و ادعاهايش در مقابل مجلس بايستد، خطاب به رئيسجمهوري گفته: «اعلام کرديد که دولت يازدهم و دوازدهم وظايف خود در رفع تحريمها را انجام داده است. اعلام کرديد که اگر مصوبه مجلس نبود، اسفندماه تحريمها برداشته ميشد. اعلام کرديد که اگر به عراقچي اختيار بدهند، فردا نه بلکه همين امروز تحريمها را برميدارد. اعلام کرديد که آمريکا توبه کرده، با چه زباني بگويد که توبه کرده است؟ آنچه را به مردم نگفتيد به صورت تيتروار اشاره خواهم کرد».
ذوالنوري در ادامه نطقش به آنچه پرداخته که وضعيت فعلي و البته پيچيدهاي است که برجام در آن گرفتار شده است. تغيير شرايط اکنون با تيرماه سال 94، قانونهاي تحريم مصوب کنگره ازجمله آيسا و موضوع راستيآزمايي که به گرهي کور تبديل شده است.
مگر قرار است زير توافق بزنيد؟
ذوالنوري مدعي است که «از جزئيات مطالب توافقنامه وين آگاه هستم» و رئيسجمهور نيز اين را ميداند. او با توجه به اين نکات گفت: به مردم نگفتيد که آمريکا تنها به بخشي از برجام ۱۳۹۴ برميگردد، ۵۱۷ تحريم را رفع نميکند و امکان راستيآزمايي نيز نميدهد. در متن مذاکرات به توافق رسيديد که به خاطر اختلاف افق تنها ۴۸ ساعت فرصت راستيآزمايي ميدهد. کدام امکان اقتصادي را ميشود در دو روز راستيآزمايي کرد؟ تيم مذاکرهکننده ميگويد برداشتن سوييفت دو تا سه ماه طول ميکشد. چگونه راستيآزمايي کنيم؟ به مردم نگفتيد که قطعنامههايي که پزش را به مردم داديد، به علت عدم حضور آمريکا در برجام نتوانست آنها را با مکانيسم ماشه برگرداند اما با توافق ناقص، آمريکا امکان استفاده از snap back را پيدا ميکند؛ يعني ميتواند سريعا قطعنامهها را برگرداند و مردم را از چاله به چاه بيندازد».
نکته شايان توجه اين ادعاي آقاي نماينده اين است که دونالد ترامپ و تيم سرسختش در سازمان ملل ماهها تلاش کردند تا مکانيسم ماشه را فعال کنند اما موفق نشدند و اکنون باز عدم موفقيت او بهعنوان حربه اقدام بعدي بر سر دولت کوبانده ميشود. ذوالنوري در حالي از گزينه snap back سخن ميگويد که در صورت عدم اجراي تعهدات از سوي ايران قطعنامهها قابل بازگشت است؛ گويي از همين اکنون او به نمايندگي از اصولگرايان ميداند که نميخواهند به توافقي که به دست ميآيد پايبند باشند. اين اظهارات زمين سخت مذاکره و دفاع از توافق را به سنگلاخي عجيب تبديل ميکند که دودش در چشم همه ما ميرود.
ذوالنوري اواخر تيرماه درباره برجام اظهارات متفاوتي داشت و گفته بود: «دولت مردمي معتقد است که برجام هزينهها و سودهايي داشته، جمهوري اسلامي هزينههاي برجام را داده و حالا بايد سود آن را ببرد. دولت تدبير به مردم بدهکار است؛ زيرا بهره برجامي را به آنها نرساند. طرفهاي غربي نيز بايد بدهي خود را به ايران بپردازند». او تأکيد کرده که دولت ابراهيم رئيسي با مدل وين مذاکرات را ادامه نخواهد داد، چون مدل وين تکرار بدتر برجام و از چاله درآمدن و در چاه افتادن بوده است. اين نماينده تند و تيز جبهه پايداري غافل از اين نکته است که تنها در صورتي دولت جديد در چيدن ميوه برجام موفق خواهد بود که تن به مذاکره بدهد؛ يعني قبول کند در ازاي آنچه ميدهد چيزي ميستاند. در دنياي فعلي کسي خود را بدهکار نميداند و حتي آمريکا با همه آسيب اقتصادي که در سالهاي خروجش از برجام به اقتصاد ايران زد، بعيد است زير بار پرداخت هزينه برود؛ چه آنکه طرح چنين موضوعي در مذاکرات ميتواند هرگونه توافق احتمالي را به زماني دور پرتاب کند. البته اين نکته زماني براي ساکنان جديد پاستور و بهارستاننشينها اهميت پيدا ميکند که اساسا معتقد باشند تحريمها بايد برداشته شود تا اقتصاد کشور بتواند نفس بکشد.
شاخ غول راستيآزمايي
ذوالنوري در اين نطق مدعي شده فقط 48 ساعت امکان راستيآزمايي فراهم ميشود و اين را غيرممکن ميداند. اگرچه او درست ميگويد و چنين راستيآزمايي در دو روز شدني نيست اما نکته اصلي اينجاست که براي چنين راستيآزمايي چه فرمولي وجود دارد؟ او بهعنوان يک عضو کميسيون امنيت ملي ميتواند فرمولي جايگزين کند؟ اين موضوع يکي از پيچيدگيهاي دور جديد مذاکرات است.
ادعاهاي آقاي نماينده البته به پايان نرسيده و او مدعي است که «آمريکا حاضر نيست محتواي برجام ۱۳۹۴ را بپذيرد. آمريکا حاضر نيست تحريمهاي تسليحاتي را بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ لغو کند. رئيسجمهور به مردم نگفته است که آمريکا براي تعهد خود برجام حداقلي و براي تعهدات ما برجامپلاس و برجام موشکي و منطقهاي را در مذاکرات وين آورده است. آقاي رئيسجمهور به مردم نگفته است که بيانيه پاياني وزراي ۱+۵ اين است که ما بايد در مناسبات امنيتي منطقه با آمريکا همکاري کنيم و اين يعني پذيرش برجام منطقهاي. به مردم نگفتيد که شرطي که برايتان گذاشتند که اگر بيانيه را نپذيريد همهچيز منتفي است؛ يعني بايد با دغدغهها و علايق اروپا و آمريکا در مورد کشورهاي منطقه همکاري کنيم». بسياري از کارشناسان از روز اولي که قرار شد مذاکرات بار ديگر براي احياي برجام آغاز شود اين مسير را بسيار صعبالعبور توصيف کردند. لغو تحريمهايي که بعد از برجام و در قالب فشار حداکثري دونالد ترامپ وضع شد، کار بسيار سختي است، درحاليکه مسئولان وزارت خارجه تأکيد دارند که اين توافق چيز جديدي نيست و همان متن قبلي مورد بررسي است.
چه اهميتي دارد آمريکا نپذيرد؟
نکته ديگري از سخنان ذوالنوري که بايد در آن تأمل کرد، اين است که قطعنامه تحريم تسليحاتي ايران در اکتبر 2020 لغو شده و اين جزء يکي از ميوههاي برجام بوده؛ اما او اکنون مدعي است آمريکا حاضر نيست آن را لغو کند. مشخص نيست منظور آقاي نماينده چيست؟ آيا او معتقد است چون آمريکا به ايران سلاح نميفروشد پس حاضر نيست که لغو تحريم تسليحاتي ايران را بپذيرد؟ اساسا پذيرفتن آمريکا يا نپذيرفتن او چه اهميتي دارد وقتي در اين فقره ايران بيشترين خريد و همکاري را با روسيه و چين انجام ميدهد.
ادعاي آقاي ذوالنور درباره بيانيه پاياني وزرا و برجامپلاس و همکاري منطقهاي با آمريکا و اروپا نيز از آن حرفهاست که بيشتر شنود از محل مذاکرات را به ذهن متبادر ميکند تا مثلا شنيدن از عباس عراقچي. بهراستي بهتر نبود آقاي ذوالنور که مدعي اين همه اطلاعات درباره متن پيشنويس توافق احتمالي است، منبع اطلاعات خود را هم اعلام ميکرد؟ شنود از محل مذاکرات يا بازجويي از رئيس تيم مذاکرهکننده ايران؟