دروغ بزرگ تقلّب

کيهان/متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
ادامه گفتوگو با حجّتالاسلاموالمسلمين پارسانيا/ درباره برخي رخدادهاي نادرست و تشنّجات بهوجودآمده پس از انتخابات مانند مجتمع سبحان و کهريزک و درگيريهاي خياباني هم(در ديدار فضلاي حوزه با رهبر انقلاب) گفتوگويي صورت گرفت؟
مطلب ششم ناظر به همين مسئله بود؛ يعني پيامدهاي اجتماعي غير قابل دفاع اين حوادث و چگونگي مديريّت مسائل مرتبط با انتخابات. چون آنچه که اثر اجتماعي دارد متن خود واقعه به تنهايي نيست؛ فضايي که ايجاد ميشود و برداشتي که جامعه از مسئله ميکند، کماهمّيّتتر از اصل مسئله نيست. از اصل تقلّب که در جامعه داشت القا ميشد تا اين حوادثي که بعد اتّفاق افتاده بود و عملکرد صداوسيما نسبت به اين امر که احياناً خوب مديريّت نميشد و يا عملکرد نيروي انتظامي که باز ذهنيّت جامعه را نسبت به حادثهاي که داشت اتّفاق ميافتاد بيشتر مشوّش ميکرد.
به ادّعاي تقلّب اشاره کرديد که بنيان شروع فتنه پس از انتخابات بر آن نهاده شد. چه مباحثي از سوي فضلا درباره ادّعاي تقلّب مطرح شد؟ و اصولاً از منظر شما و دوستان، تقلّب چقدر واقعيّت داشت؟
اين در ذهن دوستان کاملاً مسلّم بود که در انتخابات، تقلّبي انجام نشده. بههميندليل، در جلسه از ناحيه دوستان درباره تقلّب در اصل انتخابات بحثي مطرح نشد بلکه مباحث عمدتاً درباره حوادثي بود که پيرامون انتخابات رخ داد. اتّفاقاً اين آقا بودند که بعد بحث را متوجّه اصل مسئله انتخابات و ادّعاي تقلّب کردند و راجع به آنهم صحبتهايي مطرح کردند؛ يعني ايشان ضمن اينکه نسبت به آن چند محور پاسخ گفتند، تحليل خودشان را نسبت به مسائل اصلي و فرعي انتخابات بيان کردند.
آيا در ديگر جلساتي که با مراجع و بزرگان حوزه در آن مقطع داشتيد اين موضوع مطرح شد؟
همانطور که اشاره کردم در قم هم با اين دوستان- با اکثر افراد همين جمع يا جمعهايي مشابه و با يک مقدار تفاوت- ديدارهايي خدمت آقايان داشتيم. هدف از اين جلسات بيشتر اظهار و بيان تحليل و هم شنيدن تحليلهاي مقابل بود. خدمت آقايان و مراجع که ميرسيديم، گاه احساس ميشد اگر اطّلاعاتي را که داريم عرضه کنيم، ممکن است مفيد واقع بشود.
ميتوانيد به برخي از اين ديدارها اشاره کنيد؟
مثلاً خاطرم هست که خدمت حضرت آيتالله مکارم رسيديم. ايشان از حضور دوستان خيلي استقبال کردند و آنچنانکه توقّع ميرفت، خيلي با فطانت نسبت به مسائل مطرحشده برخورد کردند. ايشان نکتهاي را بيان کردند و گفتند شما تنها گروهي هستيد که با اينطور دغدغههايي نزد ما آمدهايد و مسائل را مطرح ميکنيد؛ هر روز چندين گروه ديگر از تهران اينجا ميآيند و مطالبي غير از آنچه که شما گفتيد به ما ميگويند.
چه مطالبي؟
بهعنوان مثال يکي از ادّعاهايي که آن روزها مطرح بود بحث تقلّب بود؛ در آنجا اظهارنظر کرديم که ممکن نيست تقلّب شده باشد. من بهعنوان اينکه يک نگاه کارشناسي به مسئله داشتم و به دليل اينکه حوزه تدريس و تدقيق و فعّاليّتم در دانشگاه، علوم اجتماعي و جامعهشناسي است و دوستان ما نيز در جريان و فرايند نظرسنجيهاي انتخاباتي بودند و درنتيجه از پيمايشها و نظرسنجيهاي روزانه آنها آگاهي داشتيم، با يک نگاه کارشناسانه معتقد بوده و هستم که تقلّب در نتايج انتخابات ناممکن بوده و اين ادّعا غير صحيح است.
همچنان که آقاي عبّاس آخوندي در ديدار روز سهشنبه 26 خرداد 1388 بهعنوان نماينده آقاي موسوي در حضور نمايندگان ساير نامزدها به صراحت به رهبر معظّم انقلاب تأکيد کردند که تقلّب در انتخابات گذشته و انتخابات سال 88 منتفي و غير ممکن است.
بله، امّا آيتالله مکارم ميفرمودند افراد ديگري که به اينجا ميآيند ادّعاي تقلّب را مطرح ميکنند. البتّه ايشان خيلي به صراحت بيان کردند که از نظر من هم تقلّب ممکن نيست.
اگر اجازه بفرماييد بازگرديم به جلسه با رهبر معظّم انقلاب. پاسخهاي ايشان به مسائل مطرحشده چه بود؟
درمورد رابطه با مراجع- که مطلب دوّم بود - حضرت آقا به انواع ارتباطاتي که با مراجع دارند و آمد و شدهايي که وجود دارد و حتّي روابط خصوصي و گرمي که با آنها دارند اشاره کردند و گفتند من نميپذيرم که در اين ارتباط مشکلي بهوجود آمده باشد.
درباره ادّعاي جرّاحي بخشي از نيروهاي سياسي و درنتيجه محدود شدن چتر رهبري چه نکاتي بيان کردند؟
ايشان نسبت به اين مسئله خيلي صريح و شفّاف نظراتشان را بيان کردند؛ البتّه توقّع دوستان هم همين بود. ايشان نسبت به اين بحث وارد گفتوگو شدند و توضيح دادند که رويکرد و عملکردشان در گذشته چطور بوده و الان هم چتر رهبري براي همه نيروهاي انقلاب فراگير است. البتّه اشاره کردند که درخصوص انقلاب و نظام با هيچکس رودربايستي ندارند و اگر عدّهاي در برابر نظام اسلامي و مصالح مردم بايستند، آنها هستند که خواسته يا ناخواسته خودشان را از زير چتر رهبري خارج کردهاند.
مطلب ديگر درباره تندرويهاي برخي گروهها بود. ايشان با اظهار ناخرسندي از تندرويها به برخي از آنها نيز اشاره کردند. مثلاً راجع به آن راهپيمايي که در قم شده بود توضيحاتي را بيان کردند. راهپيمايي توسّط برخي از طلّابي برگزار شده بود که آن زمان طرفدار آقاي احمدينژاد بودند. اين راهپيمايي مجوّز قانوني نداشت و ظاهراً بعد از آنکه اعلان راهپيمايي کرده بودند تذکّراتي به آنها داده شده بود؛ ولکن آنها با توجيه کردن تذکّرهاي دادهشده، بازهم راهپيمايي را برگزار کرده بودند. راهپيمايان در مقابل جامعه مدرّسين شعارهايي را نيز عليه برخي از اعضاي جامعه مدرّسين داده بودند. رهبري فرمودند که کار بدي انجام شده و چون شنيده بودند که عدّهاي اين حرکات را مستند به يکي از آقازادههاي ايشان کردهاند، ماجرا را براي ما بازگو کردند. ايشان گفتند، از آن فرزندشان پرسيدهاند که آيا با اين افراد در ارتباط هستند؟ وي گفته بود نه. آقا به اين اکتفا نکرده بودند و بيان کردند: پيش خودم گفتم نکند نام فرزندم را اشتباه گفتهاند؛ من از بقيّه فرزندانم هم تکتک پرسيدم، امّا همه گفتند نه. ايشان تصريح کردند که من پيغام دادم که اين کارها و روشها نادرست است.
بعداً بنده برخي از آن افراد را در قم ديدم و گفتم که آقا از کار شما اظهار نارضايتي کردند و با اين قبيل کارها مخالف هستند.