نماد آخرین خبر

ماجد الغماس؛ نماینده مجلس اعلی اسلامی عراق در تهران در گفت و گو با «شرق»: مالکی باید بهتر عمل می‌کرد

منبع
شرق
بروزرسانی
ماجد الغماس؛ نماینده مجلس اعلی اسلامی عراق در تهران در گفت و گو با «شرق»: مالکی باید بهتر عمل می‌کرد
شرق/ مصاحبه پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست انتخابات 30آوريل عراق با تمام ضعف‌ها و قوت‌هايش برگزار شد اما به‌معني خاتمه داستان تشکيل دولت در جمهوري عراق نيست، بلکه تازه اصل قصه شروع‌شده است، چراکه همگان مي‌دانند در عراق آنچه مهم است، رايزني‌هاي پس از انتخابات است و نه خود انتخابات. شدت حساسيت اين رايزني‌ها باعث شد که به سراغ ماجد الغماس نماينده و رييس‌دفتر مجلس اعلاي اسلامي عراق در تهران برويم تا از مواضع حزب متبوع او و تحليل‌هاي خودش از مسايل عراق آگاه شويم. آقاي غماس طبق عادت هميشگي‌اش از اهالي مطبوعات با آغوش باز استقبال کرد و سوال‌هايم را با دقت جواب مي‌داد، تسلط کاملش بر مسايل عراق از پاسخ‌هايش مشخص بود اما از تعمقش مي‌شد فهميد که متزلزل‌بودن وضعيت عراق را با تاروپود وجودش درک کرده است و نمي‌خواهد با جوابي ناپخته به آن دامن زند. ‌براي شروع از يک سوال خيلي کوتاه و جواب کوتاه شروع کنيم، 30آوريل اولين انتخابات پارلماني عراق پس از خروج ارتش آمريکا صورت گرفت، به‌طور کلي توقع شما و جناح سياسي متبوع شما از اين انتخابات از حيث مشارکت ملي، امنيت و... برآورده شد؟ بله، تقريبا مي‌شود گفت اينچنين بود، سطح مشارکت مردم، پوشش امنيتي و اجراي خوب انتخابات نسبتا قابل قبول بود. ‌اگر بخواهيم به بررسي آنچه در مرزهاي عراق در حال رخ‌دادن است، بپردازيم، مهم‌ترين مساله، جنگ داخلي سوريه و تاثير آن بر امنيت عراق است، موضع‌گيري مجلس اعلاي اسلامي عراق در‌مورد جنگ داخلي سوريه چيست؟ مسلما جنگ داخلي در يک کشور مسلمان براي ما پديده‌اي بسيار دردآور است. ملت سوريه با جنگي روبه‌رواست که موجب کشته‌شدن هزار نفر، پناهنده‌شدن صدها هزاران نفر و ويران‌شدن شهرها شده و اين مساله باعث رنجش ما و تمام جهانيان شده است. از نظر ما نکته و مساله حايزاهميت اين است که سرنوشت ملت سوريه بايد به دست آنها و به انتخاب خود آنان تعيين شود و با اراده کشورهاي خارجي رقم نخورد. البته مساله نگران‌کننده بعدي از نظر ما ورود نيروهاي خارجي از جمله تکفيري‌ها يا نيروهاي هدايت‌شده توسط خارجي‌ها به بحران سوريه است، بنابراين نظر ما اين است که همه نيروهاي خارجي بايد از سوريه خارج شوند و مجددا تاکيد مي‌کنيم که سرنوشت ملت سوريه بايد به دست خود رقم بخورد و نه خارجي‌ها. ‌ نيروهاي خارجي مدنظر شما، مشمول نيروها از جمله حزب‌الله لبنان هم مي‌شود؟ نه ابدا! ببينيد، نيروهاي شيعه اعم از حزب‌الله يا عراقي‌ها، به‌خاطر دفاع از حيثيت عتبات‌عاليات و جنگ نابرابري که عليه شيعيان منطقه و مردم سوريه که قتل‌عام شده‌اند، وارد نبرد سوريه شده‌اند، در حقيقت جنايات صورت‌گرفته توسط تکفيري‌ها که وابسته به خارجي‌ها هستند نبايد بدون پاسخ بماند و نيروهاي شيعه به اين دليل وارد شده‌اند. در واقع شرايط پيش‌آمده باعث ورود آنان شده است. ‌اگر بخواهيم از مساله مواضع دولت آقاي مالکي در برخورد با بحران سوريه بگذريم، آنچه بيش از هر چيز ديگر قابل توجه است، مساله حضور نيروهاي عراقي شيعي است که در سوريه حضور پيدا کرده‌اند، موضع مجلس اعلاي عراق در اين مورد چيست؟ در مورد جوانان شيعه عراقي که به آنجا رفتند، بايد بگويم که ما نگراني آنان را درک مي‌کنيم و به اينکه براي دفاع از حيثيت اهل بيت؛ مردم سوريه و عقايد مقدسشان به آنجا رفتند احترام مي‌گذاريم، اما به نظرمان بهتر است جوانان عراق به مسايل داخلي خود عراق بپردازند و در عراق حضور داشته باشند، چراکه عراق هم نيازمند حضور آنان است و با حضورشان در عراق هم مي‌توانند به دفاع از تشيع و آرمان‌هايشان بپردازند. ‌از موضع خود پيرامون جنگ داخلي سوريه، حضور عراقي‌ها در اين جنگ و واکنش دولت بغداد گفتيد، حال به‌عنوان يک سياستمدار عراقي تاثير جنگ سوريه را بر عراق چگونه مي‌بينيد؟ متاسفانه تاثير جنگ داخلي سوريه بر عراق بسيار مخرب است. همه مي‌دانند که عراق در وضعيت ويژه‌اي به سر مي‌برد. ناآرامي‌هاي سوريه و سرايت آن به عراق باعث تشديد تنش‌ها در عراق شده است. هم‌اکنون عراق در مناطق مختلف همچون غرب کشور، استان الانبار و موصول با شرايط حادي روبه‌رو است که مي‌تواند کشور را با خطر روبه‌رو کند. از سوي ديگر داعشي‌ها و ساير گروه‌هاي تروريستي موفق شده‌اند که با سوءاستفاده از احساسات عمومي مناطق اهل تسنن در نينوا و الانبار بالاخص موصل شرايط خطرناکي به وجود آورند و به ناآرامي‌ها دامن بزنند. در عين حال متاسفانه بهره‌برداري برخي از سياستمداران از وضعيت پيش‌آمده و حتي دامن‌زدن به تنش‌ها براي بهره‌برداري سياسي خود، موجب شده است بخش‌هايي از عراق براي ورود تکفيري‌ها و الحاديون بسيار مستعد باشد که در اين مدت نيز شاهد ورود بخشي از آنان به خاک عراق هستيم که به نظر ما خارج‌کردن آنان از مرزهاي عراق بايد از اولويت‌هاي دولت عراق باشد. ‌در صحبت‌هايتان به‌خوبي به تاثير بحران سوريه بر ثبات و امنيت عراق اشاره کرديد، اما مشکل دولت مرکزي با اهل تسنن در عراق فقط مربوط به ايام پس از جنگ داخلي سوريه نمي‌شود و از همان آغاز انقلاب‌هاي عربي، عراق با يک سلسله‌اعتراضات در مناطق سني‌نشين روبه‌رو شد که دولت آقاي مالکي موضع و واکنش خاص خود را داشت، نظر و موضع مجلس اعلا نسبت به رفتار دولت آقاي مالکي چيست؟ بايد بگويم دولت تلاش کرد به بحران و اختلافات با اهل تسنن خاتمه بخشد، اما مي‌توانست از اين بهتر رفتار کند. يعني سياست‌هاي خود را طوري اعمال کند که مردم عادي اهل تسنن اين دولت را دولت کل عراق احساس کنند و آن را دولتي طايفه‌گر نبينند. دولت نبايد به مناطق اهل تسنن نگاهي خلق‌الساعه داشته باشد. مثل الان دولت از فلان قبيله يا عشاير براي کاري و رسيدن به هدفي پشتيباني کند اما پس از مدتي پشتيباني خود را قطع کند يا با فلان سياستمدار سني به توافق برسد اما حاضر نباشد با سياستمدار ديگري حتي وارد مذاکره شود. اين طرز رفتار خلق‌الساعه است و مي‌تواند بسيار مخرب باشد. البته مواردي هم هست که به خود اهل تسنن عراق مربوط مي‌شود. متاسفانه برخي از شخصيت‌هاي اهل تسنن بد عمل مي‌کنند و مي‌خواهند از اين وضعيت سوءاستفاده کنند. در کل من به طور مختصر مي‌گويم که دولت در رابطه با اهل تسنن مي‌توانست بهتر عمل کند. ‌در مورد نقد و موضع خود نسبت به واکنش دولت آقاي مالکي در برخورد با ناآرامي‌هاي مناطق سني‌نشين گفتيد، اما موضع خود مجلس اعلا نسبت به تعامل و مساله اهل تسنن عراق چيست؟ اهل تسنن برادران ما هستند، سني‌ها جزيي از ملت عراق بوده‌اند و هستند و ما نيز بايد در کنار آنان زندگي کنيم، آنها نيز بايد بدانند تاريخ ثابت کرده است که شيعيان بهترين و امن‌ترين پناهگاه براي سني‌ها در جهان اسلام هستند. حرف و موضع ما اين است که سني‌ها بايد واقعيت‌هاي جديد عراق را بپذيرند، يعني اينکه در عراق نيز بايد همچون تمام جهان حکومت در دست اکثريت باشد و اقليت نمي‌تواند بر اکثريت يک جامعه حکومت کند. البته دولت نيز بايد طوري رفتار کند که اهل تسنن خود را بيگانه نبينند بلکه خود را جزيي از عراق بدانند و احساس نکنند عليه آنها تبعيض صورت گرفته است. اما در عين حال نخبگان و رهبران اهل تسنن نيز نبايد طوري رفتار کنند که مناطق تحت نفوذشان براي ورود تکفيري و تروريست‌ها مستعد باشد. آنها نبايد موجب شوند که جامعه اهل تسنن عراق تبديل به بستري براي استفاده تکفيري‌ها شود. از سوي ديگر تفاهم بين شيعيان با اهل تسنن مستلزم اين است که سني‌ها اختلافات و تشتت آراي داخلي خود را حل کنند و به يک مرجعيت سياسي واحد برسند تا معلوم شود چه کسي مي‌تواند از جانب آنان صحبت و براي توافق با دولت و شيعيان اقدام کند. ‌مشکلات قوميتي عراق فقط محدود به جامعه اعراب سني نيست بلکه تنش با اقليم کردستان نيز شامل آن مي‌شود. موضع ائتلاف متبوع شما در مورد تعامل با اقليم و مساله کردي عراق چيست؟ قبل از هر چيز بايد بگويم که مجلس اعلاي اسلامي عراق در بين جريانات سياسي عراق همواره بهترين تعامل و رابطه را با کردها داشته است، زيرا رابطه‌ ما با کردها رابطه‌اي استراتژيک و قديمي است. ما در کنار کردها عليه رژيم بعث جنگيديم و خيلي پيش از اينها، حدود 20سال پيش شهيد حکيم با آقايان مسعود بارزاني و جلال طالباني در مورد آينده عراق و ساختار سياسي عراق و... به توافق رسيدند. البته اين رابطه خوب با کردها به اين معني نيست که ما خواسته‌هاي نابجا يا زيادخواهانه برخي از آنان را اجابت کنيم، بلکه ما خواهان حفظ اين رابطه خوب اما متناسب و با رضايت هر دوطرف هستيم که تحقق آن مستلزم گفت‌وگو و مذاکره است. ما در تعامل با کردها و اقليم چند مساله را غيرقابل اغماض و به عبارتي شرط اوليه و لازمه هر گونه توافق پايدار مي‌دانيم؛ اول اينکه وحدت ملي و تماميت ارضي عراق حفظ و به آن احترام گذاشته شود و خللي به آن وارد نشود. دوم آنکه همگان به قانون اساسي عراق و آنچه که در آن درج شده است، پايبند باشند و مهم‌تر اينکه همه اين را بدانند که تنها راه رسيدن به حقوق خود و ايجاد يک توافق پايدار توسل به روش گفت‌وگو و مذاکره و ديگر راه‌ها چاره‌ساز نخواهد بود. ‌اينها که برشمرديد موضع مجلس اعلا در تعامل با اقليم است، اما دولت فعلي عراق روش خاص به خود را دارد به‌طوري که هم‌اکنون رابطه دولت مرکزي عراق با اقليم کردستان تنش‌آلود است، موضع مجلس اعلا در مقابل رفتار دولت آقاي مالکي در قبال مساله کردهاي عراق چيست؟ رفتار دولت مالکي با کردها در جنبه‌هايي به‌حق است ولي خيلي از واکنش‌هاي ايشان احساساتي و مناسب با شرايط نيست. در حقيقت بعضي از مطالبات کردها زياده‌خواهانه و بالاتر از حد معمول است اما اين مساله را مي‌توان از طريق گفت‌وگو حل کرد و نبايد به طور احساسي واکنش نشان داد. در حقيقت اين طرز رفتار دولت آقاي مالکي موجب شده است که خيلي از اختلافات با اقليم جنبه شخصي پيدا کند، يعني بين ايشان و فلان رهبر سياسي کرد اختلاف نظر هست، بعد ايشان واکنش تند نشان مي‌دهند و در نتيجه کار به تبادل اتهام بين رهبران سياسي کشيده مي‌شود که ماحصل آن‌هم اين است که رابطه دولت مرکزي با اقليم کردستان تنش‌آلود مي‌شود. ‌رابطه دولت مرکزي با اقليم تابع عوامل بروني و در واقع دخالت‌هاي خارجي نيز هست که در اين بين به طور خاص به رابطه جمهوري ترکيه با حکومت اقليم کردستان مي‌توان اشاره کرد، رابطه دولت ترکيه با اقليم چه تاثيري بر تنش بين اين دو واحد سياسي جمهوري عراق گذاشته است؟ دولت ترکيه يک تاجر بزرگ است. يعني نگاهش به مسايل اقتصادي است و رابطه خود را با دولت‌ها در تناسب با منافع اقتصادي موجود بر اين اساس تنظيم مي‌کند. در مورد اقليم نيز اينچنين است. دولت ترکيه احساس مي‌کند که در اقليم منافع اقتصادي خاصي بالاخص در حوزه انرژي براي آن وجود دارد. براي همين سعي مي‌کند رابطه خود را با اقليم کردستان خارج از کانال رسمي و اصلي يعني دولت مرکزي تعريف کند که مي‌تواند به داستان سفر آقاي داووداوغلو بدون رضايت بغداد به اقليم اشاره کرد. ‌در مورد تاثير اهرم خارجي بر رابطه اقليم با دولت مرکزي، موضع خود نسبت به اقليم و نظرتان درمورد رابطه دولت آقاي مالکي با اقليم گفتيد، حال به‌عنوان يک سياستمدار عراقي آينده رابطه اقليم با دولت مرکزي را چگونه مي‌بينيد؟ الان مهم‌ترين دغدغه‌اي که در مورد رابطه اقليم با دولت مرکزي متصور است؛ بحت احتمال جدايي اقليم از دولت مرکزي است که عده‌اي در مورد آن صحبت مي‌کنند. اما به نظر من چنين اتفاق و رويدادي فعلا قابل تصور نيست، دليلش هم به مصالح خود اقليم برمي‌گردد. وراي آن چيزي که پاره‌اي از رهبران کرد در اقليم مي‌گويند اقليم هم‌اکنون از استقلال داخلي خوبي برخوردار است و از سوي ديگر در داخل دولت عراق هم سهم عمده‌اي را دارد. اقليم کردستان هم‌اکنون از توسعه اقتصادي قابل قبولي برخوردار است و حتي امنيت پايداري به دست آورده است و مردم آن نيز به سطح خوبي از رفاه رسيده‌اند. اما اگر بخواهند جدا شوند اين وضعيت مطلوب به طور کامل دگرگون مي‌شود، زيرا در صورت جدايي اقليم مشکلاتي از جنبه ژئوپليتيک پيدا مي‌کند و اين مساله رفاه اقتصادي و تجارتي را که براي خود به دست آوردند در خطر نابودي کامل قرار مي‌دهد و حتي در آن وضعيت ديگر به کمک ترک‌ها نيز نمي‌توانند حساب کنند. چون همه مي‌دانند حتي ترک‌ها هم به جدايي اقليم از عراق راضي نيستند و آن را خطري براي خود مي‌دانند. ‌در مورد مسايل کلان عراق و بحران‌هاي قوميتي کشورتان گفتيد، اگر بخواهيم از آنها بگذريم کارنامه‌ دولت مالکي را در حوزه‌هاي خدمات، اقتصاد و امنيت چطور مي‌بينيد؟ ببينيد ما منتقد اصلي دولت مالکي نيستيم. در راس منتقدان اصلي، مرجعيت ديني عراق قرار دارد که از طريق تريبون نماز جمعه انتقادات خود را مطرح مي‌کنند، اما هم‌اکنون در جامعه شاهد خدمات متعددي هستيم ولي همچنان مشکلات بسياري وجود دارد، مثلا در مورد توزيع و توليد برق که تا حالا ميليارد‌ها دلار صرف آن شده است، اما تکليفش همچنان نامشخص است، الان صنايع ما تعطيل است، چون برقي براي آنان وجود ندارد و دولت فقط دنبال رساندن برق به خانه‌هاست که آن‌هم به‌سختي انجام مي‌شود. مساله زراعت در عراق هم راه زيادي دارد. کلا مساله اقتصاد، بانکداري و تعرفه‌ها با يک نقشه راه يا بر اساس يک سند چشم‌انداز و رفتارهاي مطالعاتي صورت نمي‌گيرد، بلکه به صورت روزمره در اين عرصه‌ها مديريت انجام مي‌شود. اما در مورد مساله امنيت، الان همه وضعيت را مي‌بينند. اکنون داعشي‌ها به مرز بغداد رسيده‌اند و در جنوب بغداد حضور گسترده‌اي دارند و بر شهر فلوجه که در 70کيلومتري بغداد تسلط کامل دارند و حتي سد فلوجه دست داعشي‌هاست که هر آن امکان هست آن را باز و مشکل ايجاد کنند، بنابراين وضعيت امنيتي به لحاظ اينکه از افرادي که مخلص نيستند و حتي بعضي‌هايشان هم گرايشات بعثي دارند، چندان مطلوب نيست. ‌به‌عنوان سوال آخر، پيش‌بيني شما از دولت آينده عراق چيست؟ به نظرتان وضعيت موجود حفظ مي‌شود؟ يعني دولت قانون همچنان نقش رياستي بر دولت آينده عراق دارد؟ هيچ مشخص نيست. ببينيد نتايج انتخابات پيچيده است و خيلي‌ها هم مخالف نخست‌وزيري آقاي نوري المالکي براي سومين‌بار هستند و در حقيقت مهم‌ترين مساله تشکيل مجدد ائتلاف احزاب شيعه است و اساسنامه آن مجدد تنظيم شود و تصميم‌گيري‌هاي اساسي در آن صورت گيرد که اگر اين مساله رخ دهد، تاثير منفي مشکلات خيلي کمتر خواهد شد، يعني اگر شيعيان در بين خود به توافق برسند، مشکلات با کردها و سني‌ها بسيار کمتر خواهد شد.