سرمقاله رسالت/ پیشبینی رفتار آمریکا پس از ترک افغانستان

رسالت/ « پيشبيني رفتار آمريکا پس از ترک افغانستان » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنيف غفاري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
سرانجام آخرين هواپيماي حامل اشغالگران آمريکايي نيز خاک افغانستان را ترک کرد.بهاينترتيب، دو دهه حضور نظامي و رسمي واشنگتن و بهطورکلي ناتو در اين کشور محروم و جنگزده پايان يافت. فارغ از نقش واشنگتن در توليد بحرانهاي مزمن و پايدار امنيتي در افغانستان که بارها مورد استناد و اشاره قرارگرفته است، بايد نسبت به استمرار مداخلهگرايي غيرمستقيم اما خطرناک آمريکا درافغانستان نگاه ويژهاي داشت. ايجاد جنگهاي نيابتي درافغانستان در راستاي تحقق استراتژي ايجاد ناامني پايدار در اين کشور، موضوعي نيست که بتوان آن را تحت هيچ شرايطي ناديده انگاشت. اساسا اصليترين هدف آمريکا از انتقال داعش به افغانستان، همين مسئله بوده است.
مهمترين فاکتور و مؤلفهاي که بايد در تحليل مسائل افغانستان موردتوجه قرار داد، به حمايت مطلق آمريکا از داعش و گروههاي تروريستي –تکفيري در افغانستان و شبهقاره هند بازميگردد. صدها عنصر داعش اکنون در اردوگاه طالبان اسير هستند و منازعه طالبان- داعش طي سالهاي اخير همواره موردتوجه و تحليل رصد گران مسائل افغانستان و شبهقاره هند قرار داشته است.
از سوي ديگر، بسياري از بمبگذاريهايي که در غرب کابل و ديگر مناطق شيعهنشين افغانستان رخداده، مسببي بهجز گروه داعش در افغانستان نداشته است. بدون شک پيوند تروريسم آمريکايي و تروريسم تکفيري در اين فجايع ،کاملا قابل رصد و ارزيابي است:واشنگتن و تروريستهاي تکفيري وابسته به آن،ترجيح دادهاند انتقام شکست و تباهي خود در افغانستان را از مردم بيپناه اين کشور بگيرند. اين سناريو بارها در کابل، مزارشريف و ننگرهار تکرار شده است.دقيقا زماني که اشغالگران افغانستان در يک بنبست سياسي يا عملياتي گرفتار ميشوند،مردم مظلوم را قرباني اين شکست ميسازند.
دولت بايدن سعي دارد با هدايت غيرمستقيم اين حملات وحشيانه به مخاطبان بينالمللي اثبات کند که ثبات افغانستان تنها يک شاهکليد دارد و آن مداخله طولانيمدت و تسلط مزمن و دامنهدار دو حزب سنتي آمريکا در اين کشور است.از سوي ديگر،تروريستهاي تکفيري وابسته به آمريکا و آل سعود نيز سعي دارند موجوديت کثيف و ننگين خود را هرازگاهي به رخ افکار عمومي دنيا بکشند.
البته در اين معادله خونين،اراده واشنگتن محيط بر اراده داعش و تروريستهاي تکفيري بوده و هرگز ميان اين دو منبع ترور و خشونت،تداخل يا مغايرتي به وجود نميآيد.درهرحال، ارائه هرگونه راهکاري جهت حلوفصل بحرانهاي جاري در افغانستان، بايد مبتني برپنج مؤلفه اساسي يعني « واقعيات جامعه افغانستان»، «جلوگيري از مداخلهگرايي مزمن آمريکا »،"«حمايت از مذاکرات واقعي بين الافغاني»و « حفظ امنيت منطقهاي» و «مهار همهجانبه داعش » صورت گيرد.
بدون شک ميان بازيگراني مانند ايران، روسيه و چين بر سر حفظ امنيت افغانستان و منطقه از شر داعش ، نوعي اتحاد استراتژيک شکل مي گيرد. مهار بازي خطرناک واشنگتن در افغانستان و شبهقاره هند، همکاري اين بازيگران قدرتمند را طلب ميکند. در اين ميان، بايد از همه ظرفيتهاي بومي و داخلي در افغانستان نيز جهت ايجاد ثبات و صلح دائمي در اين کشور استفاده کرد.