سرمقاله اعتماد/ پیمان شانگهای، بایدها و نبایدها

اعتماد/ « پيمان شانگهاي، بايدها و نبايدها » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته فياض زاهد است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
ايران سرانجام به عضويت دايمي پيمان شانگهاي درآمد. اين اقدام موفقيتي استراتژيک براي ايران و پيمان مذکور است.اين سازمان در ابتدا براي پرهيز از رقابتهاي دروني شوروي و چين برنامهريزي شده بود.اما به تدريج منافع و اولويتهاي ژئوپليتيک، زمينه حضور برخي از کشورهاي آسياي ميانه را هم فراهم آورد.اعضاي موسس آن از پنج کشور روسيه، چين، قزاقستان، قرقيزستان و تاجيکستان تشکيل ميشد. اما به تدريج زمينههاي حضور پاکستان و ايران به عنوان اعضاي ناظر و سپس هندوستان هم فراهم شد.اين امر نشانه تحول مهمي در اين منطقه از جهان بود.اشتراکات سياسي و امنيتي در اولويت اين سازمان بودند. هرچند تعارضات دروني همچنان حل نشده باقي ماندهاند.
عليرغم تلاش براي کاهش تنش ميان هند و چين و پاکستان و هندوستان، و علاقه وافر ايران براي آنکه بتواند زودتر از امسال به عضويت دايم اين مجموعه درآيد، اما فرآيند اين توافق چندان بيسنگلاخ نبوده و نيست. هند و چين با هم در رقابت شديدي براي تسلط بر منطقه جنوب غربي آسيا و البته آسياي ميانه هستند.تعارضات تاريخي و ملي ميان پاکستان و هندوستان حل نشده است. اين تنها کشمير نيست که محل تعارض است، بلکه رقابت اتمي در کنار نگراني هند از مداخلات نيروهاي تندرو پاکستاني در تحريک مسلمانان افراطي ميتواند موجب برخي تنشها گردد. هند هنوز پاکستان را مسوول درگيريهاي تروريستي در بمبئي و تشديد اختلافات در کشمير ميداند. از سوي ديگر هند زيرپوستي مورد حمايت امريکا قرار دارد تا بتواند مانع رشد سريع چين شود. در حالي که در ده سال گذشته دو دولت رقم رشد 8 تا 10 درصد را تجربه کردهاند، اوضاع براي اقتصاد هندوستان به طرز چشمگيري بهبود يافته است. امسال اين هند است که در حدود نزديک به 2 درصد از رشد اقتصادي چين رشد بيشتري داشته است.
ايران در جبهه مقابله با غرب همچنان درگير است. برجام سرنوشت نامعلومي دارد.با آمدن دولت دستراستي رييسي، ترديدها درباره توافق ايران و غرب افزايش يافته است.هرچند انتخاب اميرعبداللهيان يک پيام مثبت به جامعه جهاني و روند گفتوگوها بود، اما انتصاب علي باقريکني از همراهان جليلي، مجددا پرسشها را افزايش ميدهد.اين مشکل بزرگ ايران و غرب به صورت توامان است.نه فرستنده ميداند چه پيامي ميفرستد و نه گيرنده ميداند منظور ايران چيست. وقتي اميرعبداللهيان بر کرسي وزارت تکيه زد نه باقريکني، همگان را تصور بر آن بود که ايران به گفتوگو لبخند ميزند.اما کنار رفتن عباس عراقچي و تکيه يک تندوري نزديک به تيم پايداري تاملات را افزايش ميدهد. اما پيام ايران هرچه باشد؛ خواه تاکتيک فريبنده براي مقابل، يا اختلافات دروني، در اين نکته نميتوان ترديد کرد که اوضاع ديگر مانند دوران روحاني نخواهد بود. در اين ميان رييسي دوست ندارد با دستفرمان تندي اوضاع را از ايني که هست بدتر کند.
گفتوگوهاي عزتمندانه از ديد وي و حل مشکلات بينالمللي براي کاهش فشارها، با تمايل به سوي شرق شکلي بالانسگونه پيدا ميکند.سازمان شانگهاي جمعيتي بالغ بر 4 ميليارد نفر را در برميگيرد. از منظر امنيتي منحصربفرد است و از جايگاه انرژي هم متمايز.کشورهاي قدرتمند اقتصادي در آن حضور دارند و خود نيمي از بازار جهاني را شامل ميشود. همه گزارهها از افول غرب در پنجاه سال آينده به نسبت هندوچين حکايت دارد. ايران نيز مزيت خود را در اين نقطه جغرافيايي و ژئواسترتژيک ميبيند. هم با دوستان نزديک خود همراه است-چين و روسيه- و هم ميتواند به کشورهاي اروپايي مزيت خود را نشان دهد.اما نبايد خيلي خوشگمان باشيم، تاخير در پيوستن به اين پيمان ريشه در برخي مخالفتها نيز داشته است.نقش روسيه و چين در اين تاخير محل تامل است.ايران زودتر از اين ميتوانست عضو رسمي شود، اما هربار به بهانههايي اين موقعيت از ايران سلب شد. ايران و جناب رييسي بايد با هوشياري متوجه اين حقيقت باشد که نبايد به کارت بازي ديگران تبديل شود، ما نيز ميتوانيم از اين کارتها بهره ببريم. در پايان تاکيد بر اين امر حياتي است که اين سازمان در عين مزيت، جمع نقيضين هم هست. لذا نميتوان همه تخممرغها را در آن سبد گذاشت.