دو مشکل عمده رئیسی

آرمان ملي/متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و بازنشر آن در آخرين خبر به معناي تاييدش نيست
گفت وگوي احسان انصاري با فيض الله عرب سرخي/ رفتار اصلاحطلبان در انتخابات1400 به عنوان يک مقطع تأثيرگذار در آينده کشور نياز به تحليل و بررسي دارد. اين در حالي است که اصلاحطلبان در اين انتخابات با تشکيل جبهه اصلاحطلبان ايران تلاش کردند در يک رويکرد دموکراتيک به تصميم نهايي براي حضور در انتخابات برسند. هر چند ردصلاحيت کامل چهرههاي اصلاحطلب عملا اين جريان را در شرايط رقابت عادلانه با جريان رقيب قرار نداد اما اين پرسش وجود دارد که آيا در چنين شرايطي تصميمات جريان اصلاحات بههنگام بود يا خير. از سوي ديگر دولت سيزدهم در شرايطي کار خود را آغاز کرده که کشور با چالشهاي مختلفي مواجه است. اين در حالي است که قدرت در کشور يکدست شده و در اختيار جريان اصولگرا قرار گرفته است. اينکه آيا يکدستي قدرت ميتوان به گرفتن تصميمات سخت کمک کند يا خير موضوعي است که در آينده مشخص خواهد شد. «آرمان ملي» براي تحليل و بررسي اين موضوعات با فيضا... عرب سرخي فعال سياسي اصلاحطلب گفت وگو کرده که در ادامه ميخوانيد.
ارزيابي شما از رفتارشناسي اصلاحطلبان در انتخابات1400 چيست؟آيا اصلاحطلبان موفق شدند از ظرفيتهاي موجود در انتخابات به بهترين شکل استفاده کنند؟
جريان اصلاحات يک حزب نيست و نبايد به عنوان يک حزب به آن نگاه کرد. اصلاحات يک جبهه و جريان فکري است که در جامعه وجود دارد. ما بايد باور کنيم که روش اصلاحطلبي به عنوان يک شيوه با انديشههاي متفاوتي وجود دارد. اين سخن به معناي اين است که به همان شکل که اين احتمال وجود دارد که يک مسلمان اصلاحطلب باشد به همان اندازه اين احتمال وجود دارد که يک مارکسيست اصلاحطلب باشد. به همين دليل نميتوان به حاميان تفکر اصلاحطلبي به عنوان يک جريان يکپارچه نگاه کرد. اين وضعيت درباره جريان اصولگرايي وجود ندارد و نگاههاي مختلف در اين جريان به هم نزديک است. به همين دليل بايد انتظاري که از جريان اصلاحات داريم را منطقي کنيم. نبايد انتظاري که از يک حزب سياسي داريم از جريان اصلاحات داشته باشيم. در انتخابات1400جبهه اصلاحات که شامل اصلاحطلبان مسلمان ميشود که حول آقايخاتميگرد آمدهاند موفق به انجام اقداماتي شدند اما درباره حضور و يا عدم حضور در انتخابات به يک جمع بندي نهايي دست پيدا نکردند. بههمين دليل جبهه اصلاحطلبان عنوان کرد احزاب و گروههاي سياسي براساس تشخيص خود در انتخابات شرکت کنند. البته از بين41 رأيي که در جلسه حضور داشتند27 رأي به مشارکت در انتخابات رأي دادند. با اين وجود به دليل اينکه بايد دو سوم آرا براي مشارکت اخذ ميشد در نهايت اين اتفاق رخ نداد. شرايط انتخابات1400 سخت و پيچيده بود. بههمين دليل رفتار کساني که در انتخابات شرکت کردند و کساني که شرکت نکردند جاي تأمل و واکاوي دارد و هر دو گروه محق بودند. من از جمله کساني بودم که معتقد بودند بايد در انتخابات شرکت کنيم. اين ديدگاه در شرايطي بود که من مطمئن بودم که جريان اصلاحات در انتخابات کانديدايي نخواهد داشت. با اين وجود تجربه تاريخي به ما ميگويد که در رأي ندادن تجربه مثبتي نداشتهايم و دستآوردي به دست نياوردهايم. در رأي دادن گاهي دستاوردهايي داشتهايم و گاهي نيز نداشتهايم. فکر ميکردم حتي اگر روزنه کوچکي وجود داشته باشد که ما بتوانيم در انتخابات تأثير بگذاريم بهتر است در انتخابات شرکت کنيم. در چنين شرايطي اگر کسي چنين ديدگاهي نداشت و به اين نتيجه رسيد که نبايد در انتخابات شرکت کند جاي نقد ندارد. ممکن است چنين فردي با توجه به شرايط کشور به اين نتيجه رسيده که در شرايط کنوني رأي ندادن وي کنش بهتري خواهد بود. به همين دليل نميتوان به وي نقد وارد کرد.
به دليل اختلاف ديدگاهي که در بيم طيفهاي مختلف جريان اصلاحات وجود داشت جبهه اصلاحات ايران تشکيل شد. اين جبهه به چه ميزان در هماهنگي جريان اصلاحات موفق بود؟
اين جبهه در گام آخر موفق عمل نکرد و نتوانست به يک اجماع نهايي دست پيدا کند. بايد بين جريان اصلاحات و جبههاصلاحطلبان تمايز قائل شد. در جامعه افراد زيادي به عنوان اصلاحطلب موضع گيري ميکنند که ربطي به جبهه اصلاحطلبان ندارند. اين در حالي است که جبهه اصلاحات از افراد و احزاب مشخصي شکل گرفته است. کسي نميتواند به ديگري بگويد چرا از عنوان اصلاحطلبي براي خود استفاده کردهايد. جريان اصلاحات يک جريان گسترده و متکثر در جامعه است. کساني عامدانه جريان اصلاحات را با جبهه اصلاحطلبان يکي قلمداد ميکنند تا فضا را مغشوش کنند. از نظر من هر فردي بدون اينکه در مباني فکري مانند ديگري باشد ميتواند از روشهاي اصلاحطلبي استفاده کند.
در انتخابات1400 جبهه اصلاحطلبان در رأس هرم جريان اصلاحات قرار گرفته بود و تصميماتي که ميگرفت روي بدنه تأثيرگذار بود. شرايط به شکلي نبود که بدنه روي رأس هرم تأثير بگذارد. به همين دليل عملکرد جبهه اصلاحطلبان ايران در مقطع تاريخي1400 براي آينده جريان اصلاحات تأثيرگذار خواهد بود. در چنين شرايطي آيا ميتوان عملکرد جبهه اصلاحطلبان را قابل قبول قلمداد کرد؟
جبهه اصلاحطلبان در شرايطي که همه کانديداهاي مورد نظر ردصلاحيت شده بودند براي مشارکت و يا عدم مشارکت در انتخابات به يک جمع بندي نهايي نرسيد. اگر يکي از کانديداهاي مورد نظر جبهه اصلاحطلبان تأييد ميشد شرايط تغيير ميکرد. در چنين شرايطي عده اي معتقد بودند در شرايطي که کانديدايي در انتخابات نداريم آيا بهتر است در انتخابات شرکت کنيم و يا خير و عده ديگري که معتقد بودند در انتخابات شرکت کنيم. در اين موضوع بود که جبهه اصلاحطلبان نتوانست به نتيجه برسد. برخي تمام تلاش خود را انجام دادند تا در انتخابات1400 همه نهادهاي انتخابي را از کارآيي بيندازند. بههمين دليل نيز مجلس به يک مجلس ناکارآمد تبديل شده است. مجلس يازدهم با شعار بهبود وضعيت اقتصادي و معيشتي روي کار آمد. اين در حالي است که تاکنون که نزديک به دو سال از عمر اين مجلس ميگذرد هنوز نتوانسته تصميمات موثري در زمينه وضعيت اقتصادي مردم بگيرد. دليل اين وضعيت نيز ناکارآمدي و ناتواني مجلس در تصميم گيريهاست. به همين دليل کساني که زمينههاي نارکارآمدي اين مجلس را به وجود آوردهاند نيز در کنار مجلس مقصر هستند. در انتخابات1400 نهادهاي انتخابي در محاصرههايي قرار گرفتند که از کارآيي ساقط شدند. اين وضعيت بر روي حضور و يا عدم حضور مردم در انتخابات تأثير گذار است. مردم حق دارند هنگاميکه به فردي رأي دادهاند کارآيي لازم را ندارد و يا اينکه اجازه نميدهند بهتعهداتي که به مردم داده عمل کند به اصل انتخابات بدبين شوند. در اين زمينه نقدي به مردم وارد نيست. با اين وجود کساني که شرايط به وجود آمدن چنين وضعيتي را مهيا کردند، بايد پاسخگو باشند.
پس انتخابات 1400 جريان اصلاحات با چه چشم اندازي مواجه خواهد بود؟ چرا پس از انتخابات هيچ کنش موثري از سوي اصلاحطلبان وجود ندارد و يا هيچ اقداميدر بازنگري در برخي رويکردهاي گذشته صورت نميگيرد؟
در يک مقطع زماني جريان اصلاحات ميتواند در درون قدرت و از طريق مشارکت در تصميم گيريهاي داخلي حکومت تأثيرگذار باشد و در مقابل در يک مقطع زماني جريان اصلاحات از قدرت خارج شده و بههمين دليل بايد از طريق رسانهها و تريبونهايي که در اختيار دارد با نقد حکومت و پيشنهادهاي سازنده به جامعه تأثيرگذاري خود را نشان بدهد. اصلاحطلبان معتقد هستند هر دو رويکرد بايد به صورت همزمان صورت بگيرد. با اين وجود شرايطي بهوجود آمده که اصلاحطلبان ديگر در تصميم گيريهاي حکومت نقشي نخواهند داشت و تنها ميتوانند انتقادات و پيشنهادات خود را مطرح کنند. با اين وجود نميتوان شرايطي را در نظر گرفت که حکومت هيچ گاه احساس نياز نکند و دست از اين روشها برندارد. فعاليت اصلاحطلبان همچنان در فضاي سياسي کشور ادامه خواهد داشت و اين جريان تلاش خواهد کرد با استفاده از رسانه ها و افکار عموميديدگاههاي خود را به حکومت انتقال بدهد.
چه نقدهايي به جريان اصلاحات وارد ميدانيد؟
هر جريان سياسي اگر تلاش نکند خود را با انتظارات جامعه هماهنگ کند و آنها را نمايندگي نکند جايگاهي در جامعه پيدا نميکند و بلکه ممکن است جايگاه خود را نيز از دست بدهد. بهصورت طبيعي مردم از جرياني حمايت ميکنند که بخشهاي مهمياز مطالبات آنها را نمايندگي کند. اين در حالي است که جريان اصلاحات در برخي مسائل از جامعه فاصله گرفته است. اين فاصله به معناي اين است که مردم مطالبات و انتظارات جديدي پيدا کردهاند در حالي که اصلاحطلبان همچنان روي شعار گذشته خود تأکيد دارند. به همين دليل جريان اصلاحات بايد انتظارات کنوني مردم را بررسي کند تا مشخص شود اصلاحطلبان چه ميزان از مطالبات مردم را ميتوانند نمايندگي کنند. اصلاحطلبان بايد در اين زمينه تلاش کنند تا شرايطي را به وجود بياورند که بتوانند بخش مهمياز مطالبات مردم را نمايندگي کنند. تنها در چنين شرايطي است که ميتوان فاصله ايجاد شده را کاهش داد و از بين برد.
در شرايط کنوني قــدرت به صــورت يکدست در اختيار اصولگرايان قرار گرفته است. آيا اين شرايط تصميمگيريهاي سخت را براي کشور آسان تر ميکند و يا يک تهديد به شمار ميرود؟
يکدست شدن قدرت در برخي زمينهها تصميم گيريها را سادهتر ميکند اما تصميم گيريها را بهتر نميکند. بدون ترديد تصميميکه با نقد و بحث گرفته شود پختهتر و بهتر از تصميميخواهد بود که عدهاي هم نظر ميگيرند. امروز ما در شرايطي قرار نداريم که تصميم بگيريم و بلکه کساني که قرار بوده تصميم بگيرند اين کار را انجام دادهاند و قدرت را يکدست کردهاند. بههمين دليل نيز کساني که چنين تصميمات را اتخاذ کردهاند بايد نسبت به تصميمات خود پاسخگو باشند. آقاي روحاني بارها اعلام کرد اجازه نميدهند برخي تصميمات گرفته شود. کسي هم در اين زمينه پاسخگو نبوده است. شرايط به شکلي بود که در صداوسيما به صورت علني با تصميمات دولت آقاي روحاني مخالفت ميشد. اين در حالي است که قيمتها در دولت سيزدهم پايين نيامده و همچنان سير صعودي دارد. با اين وجود صداوسيما اين گرانيها را متوجه دولت جديد نميکند و بلکه آن را توجيه ميکند. هنگاميکه کشور مورد تحريم قرار ميگيرد و مراودات اقتصادي ايران و کشورهاي خارجي کاهش پيدا ميکند اقتصاد کشور کوچک ميشود و اين وضعيت نيز به معناي کاهش درآمد مردم و افزايش هزينههاي زندگي است. خروجي تصميماتي که در شرايط يکدستي قدرت اتخاذ ميشود حتما ضعيفتر خواهد بود. تصميم گيري در اين شرايط سادهتر خواهد بود و کسي نميتواند مدعي شود قصد داشتم فلان کار را انجام بدهم اما عدهاي مانع من شدند. اصولگرايان بايد بتوانند در چنين شرايطي مشکلات را حل کنند. اگر نتوانند مشکلات را حل کنند نشان دهنده اين است که مشکل در جاي ديگري قرار دارد. جايي که در دولت قبل گفته ميشد اما به آن توجه نميشد.
هنوز استراتژي دولت رئيسي در زمينههاي مختلف و از جمله سياست خارجي و اقتصاد مشخص نشده است. با اين وجود با انتخابهايي که در اين زمينهها صورت گرفته تاحدودي ميتواند شرايط را پيش بيني کرد که دولت قرار است در اين زمينهها در چه مسيري حرکت کند. آيا افرادي که براي اعضاي دولت انتخاب شدند با شرايط موجود کشور متناسب هستند؟
کابينه آقاي رئيسي يک کابينه شناخته نشده است و زياد نميتوان مشخص کرد که از دل چنين کابينهاي با اين سطح از تجربه چه نتيجهاي بيرون خواهد آمد. هنوز جهت گيري دولت در زمينههاي مختلف مشخص نيست. بهعنوان مثال هنوز مشخص نيست که هدف گذاري تيم اقتصادي دولت به چه سمتي خواهد بود. ظواهر امر نشان نميدهد که کابينه رئيسي توانمند باشد. اين در حالي است که کشور در يک وضعيت سخت و پيچيده قرار دارد. امروز ما در وضعيت بحراني قرار داريم. آرزو ميکنم دولت بتواند در کار خود موفق شود. بدون ترديد اگر دولت سيزدهم موفق نشود گرفتاريهاي مردم و کشور بيشتر خواهد شد و من دوست ندارم گرفتاري مردم و کشور بيشتر شود. متأسفانه نشانههاي آن نيز نه در رويکردها و نه مهره چينيها مشاهده نميکنم. هنگاميکه مشاهده ميشود مذاکرات هستهاي با تأخير مواجه شده که دلايل خاص خود را دارد و يا از افراد باتجربهتر در جريان اصولگرايي استفاده نشده نميتوان چشم انداز روشني را پيش روي دولت مشاهده کرد.
دليل تأخير در مذاکرات هستهاي چه بوده است؟ آيا دولت رئيسي هنوز در اين زمينه به تصميم مناسب نرسيده و يا اينکه از اين طريق به دنبال امتيازگيري از طرف مقابل هستند؟
در شرايط کنوني سياست وقت کشي در دولت سيزدهم نسبت به مذاکرات هستهاي قابل مشاهده است. مدتهاست براي همه مشخص بوده که آقاي رئيسي قرار است رئيس جمهور شود. در نتيجه سياست وقت کشي بدون دليل در دستور کار قرار نگرفته است. اينکه کاري کنيم که طرف مقابل خسته شود و ميز مذاکره را ترک کند و ما عنوان کنيم ما ميز را ترک نکردهايم و خواستار مذاکره هستيم نميتواند چشم انداز روشني را پيش روي مذاکرات قرار بدهد. برجام با اقتصاد کشور گره خورده است و دولت رئيسي بايد اين واقعيت را درک کند. تنها در شرايطي که دولت و حاميانش به اين نتيجه برسند که اين وضعيت اشکالي ندارد ادامه پيدا کند و کم کم بدتر نيز شود، ميتوان به اين سياست ادامه داد. برجام با هر عيب و ايرادي که داشته ابتکار عمل را از آمريکا و شوراي امنيت گرفته است. بههم خوردن برجام به معناي بازگشت پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت خواهد بود.کساني که به دنبال ورود ايران به مذاکرات نيستند بايد به پيامدهاي منفي اين رويکرد بهخوبي بينديشند.
چه چالشهايي پيش روي دولت رئيسي ميبينيد؟
آقاي رئيسي با چالشهايي مواجه است که آقاي روحاني با آن مواجه بود. تنها تفاوت اين است که در مسير حرکت دولت آقايروحاني کارشکنيهايي صورت ميگرفت که اين کارشکنيها در مسير دولت رئيسي وجود ندارد. البته بخشهاي مهمياز اين چالشها قابل حل است که برخي نيازمند برنامه ريزيهاي بلند مدت است اما برخي در کوتاه مدت نيز قابل حل است. اميدواريم به آقاي رئيسي اختيارات ويژه داده شود تا بتواند مشکلات را حل کند. با اين وجود واقعأ نميدانم در آينده چه اتفاقي رخ خواهد داد و دولت در چه مسيري قرار است حرکت کند. مجموعه شرايط را که مشاهده ميکنم، نميتوانم بهصورت قاطع بگويم اين اتفاق رخ خواهد داد. اصولگرايان نميخواستند اين اقدمات توسط اصلاحطلبان و دولت روحاني انجام شود تا اين موفقيتها به نام اصلاحات ثبت شود. ما ميگوييم اشکال ندارد خودشان انجام بدهند تا مشکلات مردم و کشور حل شود.