سیمای روسیه در آستانه انتخابات پارلمانی

دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و بازنشر آن در آخرين خبر به معناي تاييدش نيست
«او» با زدن ماسکي که روي آن نوشته شده بود «تو نترس، من هم نميترسم» وارد يک کافه شد. مردي با ژاکت چرمي «او» را دنبال کرد و تا زماني که «او» کنار من نشست، وي را برانداز ميکرد. سپس ناپديد شد. مرد ديگري با جليقه و کلاه خاکستري در بيرون منتظر بود. وقتي از کافه بيرون رفتيم، اين مرد ما را دنبال ميکرد. «آنتون تروئيانوفسکي» در گزارش ۱۵ سپتامبر براي نيويورکتايمز نوشت: اين «او» کيست؟ اين گزارشگر در ادامه نوشت: من در حال مصاحبه با «ويولتا گرودينا» يک کنشگر در شهر مورمانسک در قطبشمال روسيه بودم که از متحدان الکسي ناوالني، رهبر مخالفان است که هم اکنون زنداني است. ناوالني هنوز در مسير بهبودي بهدليل اعتصاب غذا بود. در حال حاضر و زير نظارتي پيوسته و بي وقفه، ناوالني به يأسي خزنده و بيحس کننده اعتراف کرد. خانم گرودينا گفت: «همه ما در يک دام هستيم؛ گرفتار دام يک مستبد.» او افزود: «اين حمايت ريشه در دادن تمام چيزهاي ممکن دارد. همه چيز دادهايم؛ اما هيچ تغييري رخ نميدهد. اين سخت است.»
روسيه کشوري است که در آن هيچچيز تغيير نميکند؛ مگر اينکه همه چيز در آن تغيير کند. در آستانه انتخابات پارلماني سراسري هفته جاري، حکومت پوتين به اوج جديدي از اقتدارگرايي رسيده که در حصار ثباتي امن آرميده است. براي بسياري پوتين يک قهرمان است؛ بهويژه بهدليل سياست خارجي تهاجمي و قاطعانهاش در حالي که آنهايي که با او مخالفت ميورزند به قول خودشان در حال عقبنشيني به جهان موازي خود هستند. از ۲۴ آگوست تا ۷ سپتامبر، من و عکاس همراهم «سرگئي پونومارف» از شمال تا جنوب روسيه را زير پا گذاشتيم. ما سههزار مايل از قطب شمال تا جمهوري قفقاز چچن را پيموديم تا کشف کنيم چرا پوتين پس از ۲۰ سال توانسته تسلط خود بر کشوري چنين وسيع را حفظ کند. پنج شب سوار بر قطار در مسير مبارزات انتخاباتي منحصر به فرد حرکت کرديم؛ بهگونهاي که انگار برشي طولي از اين کشور پهناور را پيموديم. در مورمانسک، برخي رقيبان پوتين از رقابت در رايگيري محروم بودند و برخي در بخش کروناي بيمارستانها بستري ميشدند. در چچن، چالشگران قدرت فرد حاکم آراي اندکي بهدست ميآوردند. آرتيوم کريانوف، نامزد حزب «روسيه متحدِ» پوتين، در ساحل درياچه والداي در مرکز روسيه به من گفت: «مردم نميتوانند بگويند «بگذاريد فرد ديگري فرمانروايي کند» اصلا چنين جايگزيني وجود ندارد.»
هفته جاري، پيروزي «روسيه متحد» قطعي به نظر ميرسد؛ هرچند با وجود ماهيت بهشدت بسته و مديريتشده انتخابات، آراي اعتراضي قابل توجهي هم وجود دارد. احساسي که ما با آن روبهرو شديم، ترس شديد مردم بود: ترس از مجازات بهدليل مخالفت، ترس از دست دادن آنچه داشتند، ترس از فقر و جنگ. ما با افراد زيادي روبهرو شديم که از فساد رسمي، دستمزدهاي پايين، حقوق بازنشستگي پايين و افزايش قيمتها به ستوه آمده بودند؛ اما تعداد بسيار کمي بودند که آماده مواجهه با تحولات ناشناخته بعد از پوتين بودند. «ويتالي توکارنکو» مهندس در شهر جنوبي ورونژ ميگويد: «اگر همه چيز تغيير کند من ميترسم. در اين صورت احتمالا شاهد خونريزيهايي خواهيم بود.» اين سفر با گسترش نظارت و رصد دولت روسيه به يک تجربه دست اول تبديل شد. در مورمانسک، آن مرد جليقهپوش داراي کلاه خاکستري، ما را در خيابان و تا پشت درهاي هتل دنبال کرد. وقتي خانم گرودينا نيمساعت بعد از عکاسي بيرون رفت، اثري از آن مرد نبود و خانم گرودينا را دنبال نکرد. گرودينا به من پيام داد: «او احتمالا منتظر توست». در شهرهاي مختلف روسيه نوعي نگراني همراه با ترس از انتخابات و نتيجه انتخابات وجود دارد. با توجه به ماهيت اقتدارگراي دولت، برخي ميترسند اعتراض کنند؛ چون مردان جليقهپوش همه جا هستند و آنها را تعقيب ميکنند. وجود يک دولت پليسي باعث ميشود مردم به آتش زير خاکستر تبديل شوند.