پشت پرده اعتراض 1371 مشهد از زبان علی جنتی
آخرین خبر/ متن پیش رو در «آگاهی نو» منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست.
علی جنتی در مصاحبهای به تشریح اعتراض 1371 در مشهد پرداخته است. وی که آن زمان استاندار خراسان بوده است، در این باره میگوید: «در مشهد حالتی در حاشیه شهر وجود داشت که مردم ساخت و سازهایی انجام میدادند و شهرداری تخریب میکرد اما در یک روز که شهرداری برای تخریب رفته بود، تصمیم گرفته بودند که ماشین شهرداری را آتش بزنند، لذا همه دستهجمعی وانتی را که به آنجا رفته بود برگردانده، بنزین ریخته و آتش زده بودند. پس از آن یک مرتبه جمعیتی در آنجا جمع میشود، ساعت 5 بعدازظهرهم وقتی مدارس تعطیل میشود بچهها دور این ماشین جمع میشوند، به نیروی انتظامی اطلاع میدهند و اتوبوسی برای متفرق کردن به آنجا میفرستند. هر چه با بلندگو میخواهند متفرق کنند موفق نمیشوند و گاز اشکآور پخش میکنند. اتفاقا باد میآمده و این گاز هم به سمت مامورین برمیگردد و اینها به اتوبوس میروند که دچار گازگرفتگی نشوند و دانشآموزان نیروی انتظامی را هو میکنند، ماموران ابتدا تیراندازی هوایی میکنند و ظاهرا یکی از آنها تیراندازی زمینی کرده و دو نفر دانشآموز در این میان کشته میشوند. من تا این ساعت هیچ خبری از این موضوع نداشتم. حتی در استانداری هم معاونین هم هیچ اطلاعی نداشتند. پس از آن به ما اطلاع دادند که چنین حادثهای اتفاق افتاده و عدهای این دو دانشآموز را سر دست گرفتهاند و به سمت شهر راه افتادهاند، ما خواستیم شورای تامین تشکیل بدهیم هر جا زنگ زدیم پاسخی نگرفتیم، مدیر کل اطلاعات استان به مکه رفته بود و فرمانده ارتش را گفتند که به دندانپزشکی رفته و دندانش را درست کند. دنبال فرمانده سپاه بودیم جای دیگری بود، اصلا نمیشد جلسه تشکیل داد. این شد که همه راه افتاده و شروع به اعتراض کرده بودند، نیروی انتظامی هم روحیه خودش را باخته بود، حتی این افراد یک کلانتری را سر راه خلع سلاح کرده بودند. یک سری اراذل و اوباش هم به اینها پیوستند، دقیقا مانند جریاناتی که سال 98 رخ داد که کیسههای برنج، روغن و... را غارت کردند. ما دیدیم که نیروی انتظامی خود را باخته است، سپاه هم که در جریان نیست و در آخر من خودم در تلویزیون اعلام کردم که یک سری افراد در حال به آشوب کشیدن شهر هستند، امت حزبالله بیایند، کمک کنند و جلوی اینها را بگیرند که مردم ریختند و تا آخر شب 800 نفر از آشوبگران را به استاندارای آوردند. چشم آنها را بستند و به زندان بردند، دو روز بعد هم آقای روحانی با آقای امیر سهرابی، فرمانده نیروی انتظامی به مشهد آمدند و به زندان رفتیم. در هر حال این داستان بسیار مفصل بود. آن قضیه هم بسیار غافلگیرانه بود و ربطی به تفکرات لیبرالیستی و امثال آن نداشت. شهرداریها وظیفه قانونیشان را انجام میدادند. بعد هم خیلی تلاش شد که بگویند اینها عناصر گروهکی و وابسته به گروهکها هستند. بعد از همه بررسیهایی که ظرف 5، 6 ماه روی تمام افرادی که بازداشت بودند انجام شد، نهایتا آقای فلاحیان وزیر وقت اطلاعات رسما به رهبری گزارش داد که ما هیچ علامتی از اینکه اینها وابستگی گروهی داشته باشند نداریم، حتی در بین این افراد خانوادههای شهدا و جانبازان بودند. من خودم همه مسئولیت را پذیرفتم و گفتم چون رئیس شورای تامین هستم و موفق به برگزاری جلسه نشدم استعفا دادم. در عین حال پس از آن نامهای خدمت مقام معظم رهبری نوشتم و در آن نامه توضیح دادم که مشکلات استان خراسان چه چیزهایی است.