افزایش تغییر شغل بین خبرنگارها
شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نسترن فرخه/ در گیرودار این روزهای خاکستری، آدمهایی هستند که قلم با جان و دل روی کاغذ سفید میگذارند و کلمه به کلمه و خط به خط صدای دیگر اقشار جامعه میشوند؛ آدمهایی که با تکتک دردهای جامعه آشنا هستند و همچون مشعلی روشن، تمام دردها را آشکار میکنند، اما هرگز مجالی برای آشکارکردن دردی از خود پیدا نمیکنند. خبرنگارهایی که در اغلب مواقع با وجود فشار کاری بالا و درآمد بسیار اندک، علاقه شدیدشان به کار، مانع کنارگیری آنها از این عرصه میشود؛ حالا گرد اندوههای جامعه گاه قدمهای آنها را برای حرکت در این مسیر پرآشوب سخت میکند و برخی از همانهایی که مدافع حق همیشگی مردم بودند، در انزوا از عرصه خبر و خبرنگاری کنار کشیدند.فشارها در کار خبر از محدودیتهای انتشار مطالب تا فشارهای دیگر بر خبرنگار، هر روز عرصه را تنگتر از قبل میکند؛ موضوعی که در این مدت به افزایش کنارهگیریهای برخی خبرنگاران از کار خبر منجر شده است و خبرنگارهای بسیاری از حرفه خبر به کار دیگر تغییر شغل دادند. مجید ابهری، آسیبشناس، بر این باور است که «به علت فراوانی اخبار تلخ و ناگوار، بسیاری از خبرنگاران حرفهای به طرف افسردگی سوق داده شدهاند. در کنار این فشار، برخی سازمانها و وزارتخانهها، خبرنگارها را با چشم و نیت روابطعمومی خود ارزیابی میکنند و به این طریق با آنها همکاری میکنند که اگر در این جهت حرکتی صورت نگیرد، از برقراری ارتباط و دادن اخبار به خبرنگاران حرفهای خودداری میکنند که این موضوع هم بر فضای تلخ اخبار جامعه اضافه و باعث شده خبرنگاران در گرداب انزوا و افسردگی کشانده شوند». همچنین محمدرضا ایمانی، روانشناس، به دغدغههای اجتماعی خبرنگارها اشاره میکند: «طبق بررسیهایی که داشتم، خبرنگارها بسیار مسئولیتپذیر هستند و جامعه و افراد بشر برای آنها اهمیت دارند. در واقع خصوصیات انساندوستانه دارند؛ برای همین ایدئالگرا هستند و دنبال بهترین وضع موجودند و چون نمیتوانند خود را با واقعیت موجود تطبیق دهند، بیشتر دچار چالش روحی و مشکلات روانی میشوند». در کنار دیگر مسائل، موضوع اجبار خبرنگار بر مطیعبودن و همچون سخنگوی روابطعمومی وزارتخانهها بودن، بر میزان فشارهای وارده بر آنها تأثیرگذار است. اکبر منتجبی، کارشناس رسانه و روزنامهنگار باسابقه، در این رابطه میگوید: «این مسائل به رسانه آسیب میزند و آن را از اعتبار خارج میکند. در این صورت میبینید مثلا سازمان محیط زیست، شرکت ملی نفت و ارگان دیگری، خطایی مرتکب شده و این خطا در رسانه دیده نمیشود؛ چون آن رسانههایی که به نوعی روابطعمومی آن مجموعه هستند، در تلاش برای توجیه آن اشتباه برمیآیند. بنابراین رسانه در نظر خواننده بهشدت غیر قابل اعتماد میشود. در واقع یکی از دلایل تنزل صداوسیما همین است که سازمان وسیله توجیهکننده یک جناح خاص یا دولت میشود».
خبرنگارها از این روزهای رسانه چه میگویند؟
«حمیدرضا بوالی»، خبرنگار اجتماعی، درباره علت ترک موقت عرصه رسانه خود میگوید: من به این نتیجه رسیدم که در تعداد زیادی از رسانهها دروغگویی سیستماتیک وجود دارد و دیگر مقابله فردی با آنها هم مؤثر نیست و علت کنارهگیری من از رسانه همین بوده است. همچنین انتصابات جدید در حوزه رسانه که یک گروه اقلیت فکری برای مدیریت تعداد زیادی رسانه مسلط شدند، همچنین فضای تلخ و سردی بر افکار عمومی غالب شده و خبرنگار هم جزئی از این جامعه است و درگیر این فضا خواهد شد. وی ادامه میدهد: اصولا روابطعمومی ارگانهای مختلف در ایران به یک بیماری دچار شدند، روابطعمومیها بخشی از دستگاه دولت هستند و رسانه باید خدمتگزار آن ارگان مربوطه باشد و به توجیهکننده نهاد مربوط تبدیل شود؛ این موضوع ذوق و شوق کار رسانهای را از خبرنگار میگیرد. اینکه برخی از کار خبر کنار بکشند، تازه اول قصه است و ما رهاکردن کار و تغییر شغل را از طرف خبرنگاران حرفهای در پیش خواهیم داشت. «کیانوش درویشی»، خبرنگار سیاسی که بهتازگی به حرفهای دیگر تغییر شغل داده است، میگوید: کار خبر خیلی سخت شده که چند دلیل دارد؛ اول اینکه خبرنگارها و خبرگزاریها از انتشار اخبار منع شدند، البته این چیز تازهای نیست، اما هر روز فضا تنگتر میشود. با توجه به دولتها، ممکن است نهادهای مربوطه در شدت کنترل این امر تغییر کنند، اما به هر حال این سختگیری وجود دارد، همین باعث شده خبرگزاریها بیشتر شبیه به روابطعمومی شوند و رفتارهایی داشته باشند که بیشتر نگاه اقتصادی پشت آن باشد که در این صورت خبرنگار، روابطعمومی ارگانها میشود. موضوع دیگر درآمد خبرنگارهاست که گاه مجبورند چند جا کار کنند؛ مگر برخی رسانههای حکومتی که حقوق بهتری میگیرند.
وی ادامه میدهد: من چند خبرنگار میشناسم که از کار حرفهای کنار کشیدند، البته من هم که در جای دیگر مشغول شدم، همچون پزشکی که سالها تلاش کرده تا حرفه پزشکی را کسب کند و اگر به شغل دیگر هم مشغول باشد، همچنان پزشک خواهد بود، ما هم همینطور هستیم و خبرنگار میمانیم، با وجودی که الان در شرایط خوبی هستم، اما اگر آزادی اجتماعی و شرایط مناسب مالی وجود داشت که حتی بهعنوان خبرنگار آزاد فعالیت کنم، هرگز کار خبر را رها نمیکردم. «زینب رحیمی»، خبرنگار محیط زیست، با اشاره به علت کنارهگیری خبرنگارها از کارشان میگوید: کنارهگیری خبرنگارها از کارشان چند دلیل دارد. از نظر من عمدهترین علت، تأثیرگذاری آنها است که طبعا به نا کارآمدی سیستم مدیریتی در ایران مربوط است. خبرنگار از کار خودش ارتزاق روحی میکند، از اثربخش و مفید بودن اثرش برای انجام کار بعدی خود انرژی میگیرد، برای همین از استرس کاری و درآمد پایینی که دارد چشمپوشی میکند، اما در یکی، دو سال اخیر در برهههای مختلف کنارهگیری یکسری خبرنگار یا مهاجرت آنها را داشتیم؛ تصورم این است که یأس، ناامیدی و حس مؤثرنبودن خبرنگار و روزنامهنگاران دلیل عمده ترک کارشان است. یک نکته دیگر که وجود دارد، اجبار خبرنگار به مطیعبودن در برابر دستگاههای حاکمیتی است که یکی از مصادیق حس مفیدنبودن در عرصه رسانه است که سیستم رسانهای از او میخواهد دیگر منتقد نباشد. «مرجان حاجیرحیمی»، خبرنگار میراث فرهنگی، از اخبار تلخ این روزهای رسانه میگوید: اخبار کرونا و فوت افراد سرشناس که رسانهای میشود، فقط برای خبرنگاران ناراحتکننده نیست؛ بلکه برای کل جامعه دردآور است. ما خبرنگارها به دلیل ارتباط رسانهای و نزدیک که با اغلب آن افراد داشتیم، بیشتر تحت تأثیر شرایط روحی و روانی قرار میگیریم و همچنین در کنار این موضوع آنچه ما دیدیم، هیچکدام از برنامههای حضوری برخی ارگانها در این ایام کم نشد که همین هم بر روحیه خبرنگارها مؤثر است.او اضافه میکند: عمر خبرنگاری مکتوب کم خواهد شد؛ مانند روزنامههایی که از 32 صفحه یا 16 صفحه به 12 صفحه و 8 صفحه رسیده است که همین هم منجر شده تا خیلی از خبرنگارها بیکار شوند.
برخی سازمانها و وزارتخانهها، خبرنگارها را با چشم و نیت روابطعمومی خود ارزیابی میکنند
مجید ابهری، آسیبشناس، درباره افزایش کنارهگیریهای خبرنگارها از عرصه کار خبری جامعه میگوید: در اول توجه کنید که گسترش فضای مجازی همراه خود امتیازات و آسیبهایی به همراه داشت؛ مثلا اشتغالزایی و کارآفرینی یکی از آن امتیازات بود و در این راستا بعضی مشاغل هم کنار رفتند و به حرفههای دیگر روی آوردند که یکی از مهمترین عرصهها خبرنگاری و خبرآفرینی بود. بسیاری از این عزیزان با توجه به سوابق حرفهای و تجربی اجبار به دستکشیدن از کار خود شدند. البته فشارهای اقتصادی و کمبود درآمد از یک طرف و ورود افراد غیرحرفهای و غیرمتخصص هم از طرف دیگر باعث این کنارهگیریها میشود. با توجه به اینکه سوابق و تجارب این عزیزان امتیاز ارزنده برای نظام اطلاعرسانی و نهاد خبر بود؛ درحالیکه بعضی در شبکههای اجتماعی اقدام به ایجاد جوهای خبری کردند که این فقط باعث دخالت غیرتخصصی و دور از تجربه این افراد میشود که منجر به تقویت شبکههای شایعهساز خواهد شد؛ درحالیکه نهادهای خبری باید با جذب خبرنگار باسابقه و مجرب اجازه ندهند این افراد با سوابق یادشده از فضای خبر دور شوند و میدان به دست افراد غیرمتخصص بیفتد. ابهری درباره تأثیر آسیبهای بهجامانده از افزایش اخبار منفی بر خبرنگارها، اضافه میکند: متأسفانه به علت فراوانی اخبار تلخ و ناگوار بسیاری از خبرنگاران حرفهای به طرف افسردگی سوق داده شدهاند، در کنار این فشار، برخی سازمانها و وزارتخانهها، خبرنگارها را با چشم و نیت روابطعمومی خود ارزیابی میکنند و به این طریق با آنها همکاری میکنند که اگر در این جهت حرکتی صورت نگیرد، از برقراری ارتباط و دادن اخبار به خبرنگاران حرفهای خودداری میکنند که این موضوع هم بر فضای تلخ اخبار جامعه اضافه شده و باعث شده خبرنگاران در گرداب انزوا و افسردگی کشانده شوند. اینها در حالی است که رسانهها باید فکری به حال این شرایط خبرنگارها کنند.
خبرنگارهای اجتماعی بیشتر در معرض مشکلات روحی هستند
محمدرضا ایمانی، روانشناس، با اشاره به سلامت روان خبرنگارها در ایام اخیر که درگیر موجی از اخبار منفی قرار گرفتند و فشارهای دیگر عرصه کار خبر، میگوید: سه سال پیش طرحی درباره این مسئله به دوستان دادیم؛ ولی استقبال نشد. بحث میزان تابآوری خبرنگاران، بهویژه حوزه اجتماعی که پیشنهادم این بود حتما برای خبرنگارها این دوره برگزار شود؛ چراکه ما بالاترین سطح افسردگی و ناراحتی و آشفتگی روانی را در بین خبرنگاران حوزه اجتماعی و حوادث داریم. این افراد با درگیری و گرفتاریهای اجتماعی، کرونا، معیشت، آموزش، مسائل زیستمحیطی و موضوعات دیگر مواجه هستند. در واقع همه مسائلی را که در چند سال گذشته شاخصها و بازتابهای بسیار بدی در جامعه داشته، دریافت میکنند، فیلتر و بررسی میکنند و طبق صلاحدید رسانه منتشر میکنند. این حجم اخبار منفی بهمرور زندگی و زیست افرادی را که در این حوزهها کار میکنند، به خطر میاندازد. در واقع آنجایی به خطر میاندازد که این حوادث و اتفاقات بخشی از زندگی آنها میشود، برای مثال بعد از تصادف اتوبوس خبرنگارهای محیط زیست، خبرنگارهای زیادی بودند که یا در حادثه حضور داشتند یا دوستانشان در اتوبوس بودند و حال و روز خوبی نداشتند و بهشدت آستانه روانیشان فروریخته بود. در کنار این، خانم خبرنگاری که استاد دانشگاه هم بود و خودکشی کرد که در واقع رویدادهای منفی جامعه که این قشر با آن در ارتباط است، روی روان آنها اثر میگذارد.او ادامه میدهد: یک موضوع دیگر این است که خبرنگارهای حوزه اجتماعی بیشتر از مجموعههای دیگر کارهای انساندوستانه و کمکهای حمایتی انجام میدهند. در کنار این توجه کنید که اخبار منفی دو موضوع را به وجود میآورد؛ اول آستانه روانی، تحمل و پایداری روانی خبرنگاران را کاملا به هم میریزد؛ چون این یک اتفاق متداول و مستمر است که دریافت میکنند و بازتاب میدهند. حتی در نظر بگیرید که خبرنگار درمورد واکسن کرونا و آمار مرگومیر مطلبی مینویسد و بسیاری از منبعها را از مسئولان میگیرد؛ اما در آخر مجبور میشود به دادگاه و مراجع مختلف خوانده شود و آنجا پاسخگو باشد. پس اول امنیت شغلی و زیستی و دوم امنیت روانی آنها تحت تأثیر قرار دارد و باعث بیشترشدن درگیریهای روانی این قشر میشود. متأسفانه افسردگی و اضطراب در بین این افراد افزایش پیدا کرده است. این روانشناس ضمن تأکید بر داشتن ورزش، یوگا و کوهنوردی تفریحات برای خبرنگارها، میگوید: اگر اینها از چرخه و زیست افراد خارج شود، خود به خود درگیر رویدادها و اخبار میشوند که بازتاب خوبی نخواهد داشت. ما به افراد توصیه میکنیم که اخبار رادیو، تلویزیون و روزنامه را دنبال نکنند چون به مرور زمان روح و روان آنها به هم میریزد، اما خبرنگارها به لحاظ زیستی درگیر این موضوع هستند، پس وقتی به ما مراجعه میکنند اولین پیشنهاد ما ایجاد برنامههای شاد و مرفه است و این پذیرش را در خود ایجاد کنند که فقط اخبار و رویدادها را دریافت میکنند، پالایش میکنند، بازتاب میدهند و در آنها تأثیرگذار نیستند، در واقع نسبت به اصلاح وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور نقشی ندارند، اگر اینها را بپذیرند باز آستانه روانی پایدارتری خواهند داشت ولی وقتی این اتفاق نمیافتد، میبینیم که دچار افسردگی شدید میشوند و همین منجر به تپش قلب و اضطراب خواهد شد که در این شرایط اگر بیمار شوند طول درمان طولانیتری خواهند داشت چون اضطراب کاملا بر اعضا و جوارح بدن تأثیر میگذارد، بنابراین به روانپزشک مراجعه میکنند و مصرف دارو برای آنها پیش میآید، وقتی هم که از آنجا نتیجه نگیرند بهترین راه قطع همکاری و تغییر شغل است. ایمانی اضافه میکند: بنابراین امنیت شغلی و روانی خبرنگارها مخصوصا خبرنگارهای اجتماعی بسیار اهمیت دارد. طبق بررسیهایی که داشتم این افراد بسیار مسئولیتپذیر هستند و جامعه و افراد بشر برای آنها اهمیت دارند، در واقع خصوصیات انساندوستانه دارند، برای همین ایدئالگرا هستند و دنبال بهترین وضع موجودند و چون نمیتوانند خود را با واقعیت تطبیق دهند بیشتر دچار چالش میشوند، بنابراین مثل دیگر خبرنگارها در سرتاسر دنیا پیش نخواهند رفت که فقط خبرنگاری را یک شغل میدانند.
در ایران به جز اینکه میپذیرند یک شغل است، میپذیرند که جزئی از واقعیت موجود زندگی هم هست که باید در آن نقش ایفا کنند.
در کنار این، ما شغل سختی داریم با درآمد خوب که ما را ساپورت خواهد کرد اما از این هم خبرنگارها محروم هستند، بنابراین باید برای خبرنگارها برنامهای داشته باشیم تا میزان تابآوری آنها افزایش پیدا کند ولی متأسفانه در هیچ رسانهای چنین برنامههایی را ندیدیم، همچنین انجمن صنفی روزنامهنگاران و خبرنگاران به عنوان یک نهاد صنفی باید مسئولیت همه خبرنگاران کشور را بر عهده گیرد و به مسائل ذکرشده از بعد سلامت روان توجه داشته باشد.
اجبار بر روابط عمومی شدن رسانه عامل تنزل آن است
اکبر منتجبی، کارشناس رسانه و روزنامهنگار باسابقه در جواب سؤالی مبنی بر افزایش ترک خبرنگارها از عرصه رسانه، میگوید: به نظر وضعیت مالی خبرنگارها در این موضوع بسیار اهمیت دارد و موضوع افزایش اخبار منفی هم از اهمیت کمتری برخوردار است چون معمولا ذات خبر بر اخبار تلخ بوده. در عصری زندگی میکنیم که رسانه نفوذ و سیطره وصفناپذیری دارد، از مردم جامعه تا خبرنگار همه صبح که بیدار میشوند اول اخبار را بررسی میکنند تا از آخرین وقایع مطلع شوند.وی ادامه میدهد: وقتی خبرنگارها به سراغ شغلهای دیگر میروند که امنیت شغلی بیشتر است یا به ناچار تغییر شغل میدهند، به این دلیل است که دولتها نگذاشتند نهاد مطبوعاتی بزرگی تأسیس شود. منتجبی در پاسخ به سؤالی در مورد تأثیر اجبار خبرنگار بر سخنگوی روابط عمومی ارگان و سازمانها، اضافه میکند: این موضوع اغلب ریشه مالی دارد که رسانه موظف است در ماه ۱۰۰ تا ۲۰۰ خبر از یک ارگان یا شرکت منتشر کند که این ضعف بزرگ رسانه است. این کار دیگر خبرنگاری و روزنامهنگاری نیست، در واقع این کار یک نوع رپرتاژ آگهی است که آقایان آمدند و انجام میدهند که ضربه مستقیم بر رسانه و ذوق و شوق کار رسانه میزند. به یاد دارم در یک رسانهای سالها پیش فعال بودم که مسئول رسانه با سازمان محیط زیست قراردادی بسته بود و یک خبرنگار هم برای آن در نظر گرفته بود، طبیعتا هر خبری هم از این کانال منتشر میکردند؛ این اصلا کار خبرنگاری و روزنامهنگاری نیست بلکه رپرتاژ آگهی است، الان هم خیلی زیاد شده، ما قبلا به اینها میگفتیم پوشال لای آگهی، یعنی آنقدر مطالب خوب کم میشود که متأسفانه پوشال زیاد میشود. وی میگوید: این مسائل به رسانه آسیب میزند و آن را از اعتبار خارج میکند، در این صورت میبینید، مثلا سازمان محیط زیست، شرکت ملی نفت و ارگان دیگری یک خطایی مرتکب شده و این خطا در رسانه دیده نمیشود چون آن رسانههایی که به نوعی روابط عمومی آن مجموعه هستند در تلاش برای توجیه آن اشتباه برمیآیند، بنابراین رسانه در نظر خواننده به شدت غیرقابل اعتماد میشود. در واقع یکی از دلایل تنزل صداوسیما همین است که سازمان وسیله توجیهکننده یک جناح خاص یا دولت میشود، به همین دلیل اعتبار مؤثرش کاهش پیدا میکند، از طرف دیگر روزنامهنگار مؤثر هم پرورش پیدا نمیکند و به توجیهکنندگان خوب تبدیل میشوند، بنابراین رسانه خوبی به برند تبدیل نمیشود و ما هم به عنوان خبرنگار برند خودمان را خراب میکنیم.