گرانهای ارزان!

آفتاب یزد/متن پیش رو در آفتاب یزد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
در همین ابتدای کار اجازه دهید تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم؛ ما یا ایرانی هستیم یا نیستیم؛ اگر از مردم این سرزمین نیستیم که هیچ، هر اتفاق بدی برایش بیفتد نه به ما مربوط میشود نه دلمان برای آن بخش از این سرزمین که آن اتفاق بد برایش رخ داده، میسوزد، اما اگر خودمان را ایرانی میدانیم، نه میتوانیم و نه اجازه داریم که در برابر رخدادهای گوناگون که در اقصی نقاط این کشور میافتد بیتفاوت باشیم و اهمیتی به آنها ندهیم. بالاخره آنچه امروز در اختیار ما قرار دارد امانتی ست که از گذشتههای دور به دست ما رسیده و ما نیز صاحب موقتی آن هستیم و قرار است بعد از عمری زندگی در این کره خاکی آن امانتها را به دست صاحبان بعدیاش که پس از ما در این سرزمین زندگی میکنند، بدهیم و خودمان این دیار را ترک کنیم و برای همیشه از آن برویم، با این تفسیر ما (همه ما) اعم از مسئول و غیر مسئول حق نداریم با امانتهایی که در اختیارمان قرار دارد باری به هر جهت رفتار کرده و اهمیت این امانات ارزشمند را ساده تلقی کنیم و از کنارش به راحتی بگذریم. چرا که هر کدام از ما در برابر نسل آینده مسئولیم و باید وظیفه خودمان را در قبال آنچه از ما به آنها میرسد انجام دهیم.
متاسفانه در روزگار کنونی چنین اتفاقی در بخشهای مختلف کشورمان رخ نمیدهد، مثلا در حوزه میراث فرهنگی که پایه و اساس این گزارش را تشکیل میدهد همواره شاهد اتفاقات بد و شنوای خبرهای آزاردهنده هستیم. اتفاقات و خبرهایی که از بیتفاوتی بخشی از مردم جامعه (خاصه مسئولان) در برابر اهمیتی که آثار و ابنیه تاریخی و میراث گرانبهای فرهنگی که در موزهها و مکانهای موردنظر قرار دارند، حکایت میکند. حکایتی عجیب و غم انگیز که هر کس شنوا و بینای آن باشد دلش برای این مرز و بوم مظلوم میسوزد. برای درک بهتر آنچه منظور نظر این گزارش است به دو اتفاق مهمی که در روزهای اخیر رخ داد اشاره خواهیم داشت.
1- حتما همه شما میدانید که موزه هنرهای معاصر که آثار ارزشمند و گرانبهایی (که بعضا در هیچ کجای کره زمین یافت نمیشوند) را در دل خود جای داده به علت تعمیرات و بازسازی برای مدتی طولانی تعطیل بود و کارگران در داخلش مشغول کار بودند، مسلما وقتی مکانی فرهنگی در چنین شرایطی قرار میگیرد نمیتوان کار بازسازیاش را ظرف مدت یک روز، یک هفته، یک ماه و حتی یکسال انجام داد و تمام کرد، از دیگر سو ما به عنوان متولی و دست اندرکار نگهداری چنین فضایی اجازه نداریم در مرمت و بازسازیاش از سیستم ماست مالیزاسیون استفاده کنیم وقتی قرار است تعمیرات اساسی روی در و دیوار و ستونهای یک مکان عمومی فرهنگی انجام شود باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که آثار ارزشمندی که اکثر آنها تابلوهای نقاشی هستند را به مکانهایی ببریم که امکان آسیب دیدن و ایجاد خطر برایشان به کمترین اندازه ممکن برسد، نباید اینگونه باشد که تابلوها را در جایی قرار دهیم که هیچ حفاظی برایشان در نظر گرفته نشده باشد و بدون حفاظ به حال خودشان رها شده باشند، مسلما هر کسی میداند که یک مکان فرهنگی مانند موزه باید هر چند وقت یکبار مورد سمپاشی و گندزدایی قرار بگیرد تا حشرات موذی و غیر موذی در میان آثار ارزشمند هنری رخنه نکنند و آنها را از بین نبرند. حتما همه شما در جریان ماجرای حشرههایی که چندی پیش در یکی از تابلوهای هنری موزه هنرهای معاصر دیده شده بودند، هستید. حشرههایی که شکر خدا خیلی زود دیده شدند و با صورت گرفتن اقدامات مناسب جلوی فاجعهای بزرگ گرفته شد. در نظر بگیرید که کسی متوجه این حشرهها نمیشد (همانطور که تا پیش از زمانی که دیده شوند، کسی متوجه شان نشده بود) آنها آمده بودند و این فرصت را پیدا کرده بودند که از لای درزهای یکی از این تابلوها داخل شوند در آنجا لانه کنند، بعد از مدتی تولید مثل میکردند و تعدادشان زیاد میشد و به داخل تابلوهای دیگر هم میرفتند. حال در نظر بگیرید یکی دو سال و شاید هم بیشتر از این ماجرا میگذشت، فکر میکنید چه اتفاقی برای تابلوها میافتاد؟ اینها همه در حالیست که موزه برای مدتی طولانی تعطیل بوده و مرمت در آنجا صورت میگرفته، حال سوال اینجاست که این مرمت به چه منظوری انجام میشده؟ پاسخ کاملا روشن است، برای اینکه موزه نونوار شود و بازدیدکنندگان با شرایط بهتر و مدرنتری به تماشای تابلوهای ارزشمند بپردازند، حال آنکه یکی دو سال بعد در حالیکه دیوارهای موزه نوسازی شده بودند تابلوهایی روی آنها قرار میگرفت که حشره به آنها زده بود و نیمی از آنها را از بین برده بود. مسلما وقتی موزه برای مدتی طولانی تعطیل میشود عملا از درآمدزایی میافتد و این فقط هزینهها هستند که به طور صعودی بالا رفته و خرج روی دست موزه میگذارند، در حالیکه قرار است این هزینهها بعدا جبران شوند و با نو شدن موزه و طراحیها و دیزاین جدید احتمالا قیمت بلیت موزه بالاتر برود تا جبران بخشی از هزینههایی که در گذشته ایجاد شده بودند، بشود. این در حالیست که زمانی که موزه باز شد مردم میآمدند و با تابلوهایی مواجه میشدند که زیر قابهایشان حشره لانه کرده بود. اما این یک بخش ماجراست، همه ما به این امر واقفیم که بخش قابل توجهی از بازدیدکنندگان موزه هنرهای معاصر و حتی بقیه موزهها را گردشگران خارجی تشکیل میدهند، حال در نظر بگیرید که گردشگران خارجی برای بازدید از تابلوهای موزه هنرهای معاصر به این محل میآمدند و در حین تماشای تابلوهایی که در هیچ کجای دنیا نمونهاش پیدا نمیشود، متوجه میشدند که در زیر قاب این تابلوها حشره لانه کرده، فکر میکنید چه اتفاقی میافتاد؟ آنها پیش خودشان چه فکری میکردند؟ آیا جز این است که با خود بگویند حیف این تابلوهای ارزشمند و گرانقیمت که دست اینا اسیر شدن، اینا که بلد نیستن از این تابلوها نگهداری کنن برای چی باید این تابلوها پیششون باشه، فقط به در و دیوار ساختمون موزه رسیدن در حالیکه در و دیوار که ارزش نداره، مهم تابلوهاییه که روی دیوارهای این موزه قرار داره که اونم پر از حشره اس» به این ترتیب در نظر آنها ما مردمی بودیم که ارزش واقعی هنر را نمیدانیم و هرطور که دلمان میخواهد با آثار هنری برخورد میکنیم؟ حال از شما میپرسیم کدامیک از شما دوست دارید مردم سایر کشورها راجع بهتان اینگونه بیندیشند، ما مردم ایران همیشه داد سخن سردادهایم که مردمی هنرمند و هنردوست هستیم و هنر نزد ایرانیان است و بس، اما با این شیوهای که در پیش گرفتهایم داریم به جهانیان میگوییم: «به این حرفهای ما زیاد هم اعتنا نکنید، ما خودمان هم متوجه نمیشویم چه میگوییم» این یعنی بلندگو در دست گرفتهایم و به همه دنیا میگوییم ما مردم هنر دوستی و هنرمندی نیستیم چرا که اگر بودیم تابلوهای بینظیری که در موزه هایمان وجود دارند پر از حشره نبودند.
2- یکی دیگر از اتفاقاتی که در همین چند روز اخیر رخ داد
پاره شدن یکی از تابلوهای کمال الملک در کاخ گلستان است، کاخی که یکی از مهمترین آثار و ابنیه تاریخی سرزمین ماست و در تهران قرار دارد. با چگونگی رخ دادن این اتفاق کاری نداریم، اینکه این رخداد بر اثر بیاحتیاطی بوده یا هر دلیل دیگری را کارشناسان محترم بررسی کرده و میکنند، اما اینکه اساسا چرا باید چنین اتفاقی بیفتد جای سوال دارد، اینکه در یک کاخ قدیمی که جزو میراث فرهنگی و گردشگری سرزمین پهناور ایران به حساب میآید اثر ارزشمند یکی از مهمترین نقاشان ایرانی که در دنیا هم شناخته شده، دچار پارگی شده است. آیا این مسئله برای یک کاخ موزه عیب محسوب نمیشود؟ آیا برای متولیان آن کاخ موزه از رئیس اصلیاش گرفته تا نگهبان دم در افت ندارد که در موزهای که در اختیار دارند چنین اتفاقی بیفتد؟ در درجهای بالاتر آیا این کسر شان شامل تک تک ما مردم ایران نمیشود؟ اینکه به تاریخ و تمدن و آثار قدیمی که در کشورمان وجود دارد اهمیت نمیدهیم و برایشان ارزش قائل نیستیم؟ خدا میداند که در موزهها و کاخها و اماکن تاریخی دیگر چند مورد از این موارد میتوان پیدا کرد که تاکنون کسی متوجه شان نشده است. این تازه بخشی از ماجراست، اگر به موزههایی که در سایر کشورها وجود دارد سری بزنید میراثی را مشاهده میکنید که در اصل از آن کشور ایران بوده و هست، اما در آن مکانها نگهداری میشود؟! پرسش این است که آثار تاریخی ایرانی چگونه از موزههای خارجی سر درآورده اند؟ جز اینکه در زمان حواس پرتی ما مردم ایران، عدهای یواشکی آمدهاند و این آثار را به صورت پنهانی از کشور خارج کرده و به بهای بسیار گزافی به موزههای خارجی فروخته اند؟ جالب ماجرا این است که الان که ما ایرانیان متوجه این شده ایم، اصلا ککمان هم به خاطر رخ دادن چنین اتفاقی نمیگزد و برایمان مهم نیست که آثار تاریخی مان از کشور خارج شده و در دست بیگانگان است. جالبتر اما اینکه در زمان رخ دادن چنین اتفاقی همه ما مردم ایران به بیخیالترین شکل ممکن در گوشهای نشسته بودیم و نان و ماست مان را میخوردیم. غیر از این است؟ حتما حواسمان نبوده که میراث فرهنگی مان را به غارت برده اند، مثل ماجرای حشرات تابوی موزه هنرهای معاصر و پاره شدن تابلوی کمال الملک در کاخ گلستان که حواسمان نبود، مثل هزاران هزار ماجرای دیگر که در این کشور اتفاق میافتد و حواس هیچکس به آن نیست، همین حواس پرتیهاست که به آدمهایی مانند محمودرضا خاوری این امکان را میدهد که به راحتترین شکل ممکن 3 هزار میلیارد پول بیزبان که متعلق به این مردم است را بردارد و با خود از کشور خارج کند و در آنسوی دنیا با شلوارک و تی شرت در خیابانها بگردد و در کافی شاپها نوشیدنی سفارش دهد که اگر غیر از این بود چنین اتفاقاتی در سرزمین ما رخ نمیداد و وای به حال مردمی که از اشتباهات گذشته خود درس عبرت نگیرند و بابت حواس پرتیهای گذشته خودشان نادم و پشیمان نشده باشند و پس از این در تمام موارد مهم زندگی شان دقت بیشتری به خرج دهند تا اینگونه دچار زیان نشوند.