logo

سرمقاله ابتکار/ این نیز بگذشت اما حکایت همچنان باقی است مگر….

منبع
ابتکار
بروزرسانی
سرمقاله ابتکار/ این نیز بگذشت اما حکایت همچنان باقی است مگر….

ابتکار/ « این نیز بگذشت اما حکایت همچنان باقی است مگر…. » عنوان سرمقاله مدیر مسئول روزنامه ابتکار، محمدعلی وکیلی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

 روز و شب های سختی را پشت سر گذاشتیم. در این چند روز صحنه دیگری از تفاوت نسلی و زلزله ناشی از گسل های فعالی همچون گسل جنسیتی، نسلی، قومیتی و عقیدتی را شاهد بودیم. صحنه هایی که خشونتش قلب آدمی را جریحه دار می کرد. با هزینه های مادی و معنوی بسیار زیاد این نیز بگذشت؛ فعلاً خاک و خاکستری بر این آتش ریخته شد تا اینکه کجا دوباره سر باز کند. اکنون دیگر خیابان خالی است، اما آیا اعتراض شهر هم خوابید؟ اکنون فضای مجازی محدود شده، اما آیا جامعه دیگر پرسشی ندارد؟ اکنون که امثال حسن عباسی ونبویان وفلان مثلااستاداز تریبون های مختلف به بخشی وسیعی از جامعه توهین کردند، آیا دیگر مردم قانع شدند و خشم‌شان کم شد؟ این نیز بگذشت اما آیا حکایت همچنان باقی نیست؟ 
زبانمان مو درآورد ازبس گفتیم با یک اقلیت و برای یک اقلیت نمی توان حکمرانی مطلوب داشت. گذشته از اینکه حکومت فراگیر حق همه ایرانیان است، مسائل پیچیده ایران جز با استفاده از سقف ظرفیت نیروانسانی کشور قابل حل نیست. مضافاً تمرکز خدمات برای اقلیتِ خودی به مرور اکثریت را مقابل نظام قرار می دهد. قلم از رمق افتاد ازبس نوشتیم اقتصاد را مردمی کنید و از حصر و سلطه نهادها و بنیادها خارج کنید. این آرزو به دلمان ماند یکبار راه حل غیرامنیتی برای یک مسئله ارایه شود.قلم هم سربزیرشدازبس نوشتیم کشورنیازمندوفاق فوری است وباآشتی ملی راه وفاق ملی راهموارکنید ولی کسی محل نگذاشت. این انتظار ما را کشت که در میان هجوم این همه بحران، کسی پیدا بشود چند تصمیم سخت بگیرد. نمی دانم نسخه های مردمی و آزموده شده در جهان چه ایرادی دارد که یکبار هم امتحان نمی شود.
هرچه می گوییم اما انگار نسخه های سبکسرانه و ساده انگارانه امثال حسن عباسی بیشتر در اولویت است. فکر نمی کنید این همه ساده سازی برای فهم این جامعه پیچیده سمِّ حکمرانی است؟ فکر نمی کنید سه شورش بزرگ در کمتر از پنج سال برای یک حکومت نشانه خوبی نیست؟ اصرار بر تغییر نکردن باعث سعادت چه حکومتی شده که ما دومی اش باشیم؟
آشوب و اعوجاج در کف خیابان نشان می دهد ما از فهم جامعه عقب مانده ایم. ما تغییرات اجتماعی را درک نکرده ایم. شوربختانه کمترین شناخت و کمترین تجربه مدیریتی در خصوص تفاوت های نسلی بخصوص درباره نسل دهه هشتاد وجود ندارد؛ نسلی که در کف خیابان می خواهد با کاراکترهای فیلم ها و کارتون های فضایی خبرساز شود. حکومت می خواهد چه تغییراتی برای این نسل بکند؟ هنوز چالشش برای فهم دهه شصتی و هفتادی تمام نشده دهه هشتادی ها هم از راه رسید. با این فهمِ کُند و تغییرات لاک پشتی نمی توان ازپس این سطح از تغییرات اجتماعی برآمد. 
اما حال چه باید کرد؟ مانند همه مسائل اولین گام باید پذیرش و سپس روایت درست مسئله باشد. قطعاً اینکه مسئله را به تحریک چند سلبریتی یا برنامه ریزی چند گروه ورشکسته و بی آبروی معاند فروبکاهیم، در واقع نوعی فرار از پذیرش مشکل است. باید پذیرفت که روش ها و راهبردهای ما برای اداره این جامعه کهنه شده اند. اگر چنین فرضی را به عنوان گام نخست پذیرفتیم خودبه خود به استقبال گام های دیگر رفته ایم؛ درغیر اینصورت در همان مرحله اول با انواع بازی های زبانی درگیر دور زدن پذیرش مشکل می شویم. 
در گام های بعدی توزیع و چرخش قدرت می تواند بخشی از راه حل باشد چراکه فهم جدید با نیروی انسانی جدید به حکومت تزریق می شود. اما ما فعلاً در چالش گام نخست هستیم.
اما سخنی نیز با جوانان عزیز؛
درست است که شما مسئله و پرسش دارید اما خود نیز بخشی از راه حل هستید. اگر معتقدید حکومت نسبت به تجربه های جهانی گشوده رفتار نمی کند اما شما لااقل از تجربه های دیگر ملت ها استفاده کنید. مطابق تجربه، شک نکنید پشت درب آنارشیسم وهرج ومرج واغتشاش چیزی جز سرکوب سخت از یک سو و تجزیه ایران از سوی دیگر وجود ندارد. همواره کاسبان سیاست و معاندان وآدم کش های آلبانی نشین تلاش می کنند از نعش جوانان نردبانی برای مطامع نامشروع و ایران ستیزانه خود بسازند. آنان فقط به فکر صورتحساب ماهانه خودند؛ اعتراض حق بنیادین شماست اما طوری اعتراض کنید که چیزی از ایران باقی بماند برای آباد کردن.نمیشود هم شعار زن ،زندگی سرداد و هم زمان شعار مرگ برای این وآن داد.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar