از خاموشی دانشگاه نباید خوشحال بود

فرارو/متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
غلامرضا ظریفیان، در بخش ابتدایی اظهارات خود در تحلیل حادثه دانشگاه شریف تاکید کرد: «دانشگاه از بطن تاسیس در سال ۱۳۱۳ تا به امروز، علاوه بر وظیفه ذاتی خود یعنی تولید علم نقشی پیشرو را در تحولات کشور داشته است. تنها یک سال بعد از تاسیس دانشگاه تهران، در سال ۱۳۱۴ در ارتباط با یک مساله بیرون از دانشگاه، به طور مشخص «حقوق معلمان»، اولین گردهمایی خود را برگزار و تحصن کردند. در واقع دانشگاه علاوه بر تولید دانش، همواره کانون فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بوده است. در تبیین چرایی این کانونیت دانشگاه باید به نبود احزاب واقعی در ایران توجه داشت. احزاب در معنای مدرن آن وظیفه پرورش نخبگان و رهبری مطالبات جامعه را بر عهده دارند، اما در وضعیت عدم ایفای چنینی نقشی این دانشگاه بوده که بار اصلی مسئولیتهای اجتماعی را عهدهدار شده است.»
وی افزود: «اگر در تحولات سیاسی –اجتماعی تاریخ معاصر کشور دانشگاه کنار گذاشته شود، بخش عظیمی از تحولات قابل فهم نیستند. دانشگاه در تحولات بعد از نهضت ملی شدن صنعت نفت و حتی در روند انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۴۲ نقش دانشگاه، بسیار تعیینکننده بوده است. در بسیاری از تحصنهای بزرگی که علما و بزرگان حوزه رهبری میکردند در دانشگاه تهران برگزاری میشد. در سالهای بعد از انقلاب نیز نقش دانشگاه در تحولات سیاسی کشور بسیار مهم بوده است. دانشگاه به عنوان کانون اصلی جامعهپذیری، در سالهای بعد از انقلاب نقش مدافع عدالت، آزادی و فرهنگ ملی – مذهبی را بر عهده داشته است.»
مسائل دانشگاه باید در خودِ دانشگاه حل شود
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از گفتههای خود با تاکید بر اینکه در جامعه ایران امروز شکافهای و کاستیهای بزرگی وجود دارد، ادامه داد: «به طور حتم دانشگاه در مواجهه با این مسائل موضعگیری خواهد کرد. حال اگر این مساله را به رسمیت بشناسیم که دانشگاه همواره در کنار رسالت علمی خود مسئولیت اجتماعی داشته، کنشهای اعتراضی اخیر قابل درک است.»
ظریفیان در ادامه تصریح کرد: «در تحولات چند دهه اخیر با نوعی کاهش کنشهای سیاسی در دانشگاه مواجه بودهایم، اما همواره این ظرفیت وجود داشته است. در گذشته با نوعی سکوت منفعلانه مواجه بودیم، اما اکنون با ایفای نقش فعال دانشجو مواجه شدهایم. در واقع، در دوره دوم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی که دوران پایان جنگ همراه بود، فضای دانشگاهی که بیشتر تحت تاثیر جنگ تحمیلی بود، شاهد فعال شدن مجدد جنبشهای دانشجویی بودیم. در تحولات بعد از دولت هاشمی، چه در ۲ خرداد ۷۸ و چه در تحولات بعدی، دانشگاهیان نقشی کلیدی را در روند مشارکت سیاسی، فعالیت در ستادها و حتی آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی داشتند.»
وی افزود: «در عین حال باید توجه داشت که ما با فضایی متکثر در دانشگاه مواجهه بوده و همواره مواضع متضاد حضور داشتهاند. در ماجرای اعتراضات اخیر نیز مشخص بود که دانشجویان در سطحی گسترده واکنش نشان خواهند داد. اما متاسفانه با گذشت یک تجربه حداقل ۳۰ ساله از جنبشهای دانشجویی، هنوز مدیریت متناسب با این شرایط را نداریم. متاسفانه این مساله درک نمیشود که هر وقت دانشجو خاموش باشد، باید نگران بود و نه زمانی که این نهاد سرزنده باشد و نسبت به مسائل اجتماعی موضعگیری داشته باشد. در فضای دانشگاه ممکن است اعتراضات خاصی صورت بگیرد؛ حتی خودِ قانونگذار نیز به این امر توجه داشته که باید مسائل دانشگاه در درون دانشگاه قابل حل است. اگر مسائل درون دانشگاه حتی با فرض داشتن مطالبه غلط، به صورت درونی حل شود، دانشجو هیچگاه منشاء بحران نخواهد بود.»
نیاموختهایم محیط دانشگاه را چگونه مدیریت کنیم
ظریفیان در ادامه گفتههای خود اظهار داشت: «همواره این تجربه وجود داشته که هر گاه بحرانی ظهور کند، دانشگاه پیام خاص خود را دارد. اما بعد از عدم مداخله نهادهای بیرونی همواره شاهد بودهایم دانشگاه همزمان با رساندن صدای خود، به رسالت اصلی خود بازگشته است. حال نوع مواجهه با اعتراضات دانشگاه تربیت مدرس به هیچعنوان مدیریت درستی نبود. متاسفانه ورود افراد لباس شخصی با هویت نامشخص و نیروهای امنیتی حاصلاش یک برخوردهای نگران کننده است. اساسا شهروندان به موضوع دانشگاه با توجه به حضور فرزندان و نزدیکانشان در این نهاد حساسیت دارند و هر رخدادی مشابه با آنچه در دانشگاه شریف اتفاق افتاد، به یک مساله ملی تبدیل میشود. به ویژه زمانی که چنین رخدادهایی در دانشگاههای معتبر کشور به ویژه در دانشگاهی همچون شریف باشد، ابعادی فراملی نیز پیدا خواهد کرد. بنابراین، اینجاست که بحث تجربه ۳۰ ساله و مدیریت درست مسائل دانشگاه اهمیت مییابد. چنین تصور میکنم که ما نیاموختهایم، با محیط دانشگاه که میبایست تبلور تزریق امید به جامعه باشد، چگونه برخورد نماییم.
تکرار حوادث دانشگاه شریف خسارتهای جبرانناپذیری بر جای میگذارد
این استاد دانشگاه تهران افزود: «در ابتدا باید توجه داشت اتفاقاتی همانند آنچه در دانشگاه شریف رخ داد، خسارتهای جبرانناپذیر کوتاه مدت دارد. همچنین این حادثه خسارتهای بلندمدتی همچون اشاعه ناامیدی در نسل جوان و افزایش بیاعتمادی را به همراه خواهد داشت. همین امر میتوان زمینهساز افزایش موج مهاجرت نخبهگان در کشور باشد. همچنین، تکرار این حوادث بیتفاتی و انزوای اجتماعی را به همراه خواهد داشت.»
از خاموشی دانشگاه نباید خوشحال بود؛ باید تکثرها به رسمیت شناخته شود
این فعال سیاسی در ارتباط با راهحلهای بازگشت دانشگاه به کارکرد اصلی و آرامش تاکید کرد: «در ارتباط با راهحلها در ابتدا باید دانشجویان بازداشت شده آزاد شوند. در سطح دوم، اگر افراط و تفریطی صورت گرفته با سازوکار درون دانشگاهی با مساله مواجه شد. سوم اینکه به هیچ عنوان اجازه داده نشود نیروهای بیرونی و ناشناخته که وججهه امنیتی دارند، در مسائل دانشگاه دخالت داشته باشند. در سطح چهارم، باید با دانشجو گفتگو صورت بگیرد؛ کرسیهای آزاداندیشی در معنای واقعی آن انجام بگیرد.»
ظریفیان در پایان تاکید کرد: «دانشگاه یک مینیاتوری از جامعه است؛ مینیاتوری که از طبقات، گروههای قومی و گرایشات مختلف در آن وجود و حضور دارند. نمیشود با یک کلان روایت چنین مینیاتور متکثری را کنترل کند؛ لذا باید تساهل و تکثر در خواستهها، ذائقهها، گرایشات و ... به رسمیت شناخته شود. در صورت عدم به رسمیت شناختن این تکثرها به طور حتم شاهد افراط و تفریط خواهیم بود. در مجموع، نباید از اینکه دانشگاه یک محیط خاموش باشد، نباید خوشحال بود؛ چرا که خاموشی مقطعی موجب خواهد شد که مطالبات انباشت شود و در نقطهای فوران کند؛ بنابراین مدیریت فرهنگ سیاسی دانشگاه باید توسط خود دانشگاهیان به صورت حرفهای انجام بگیرد.»