نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

معمـای غایبان سانچی

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
معمـای غایبان سانچی

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

واکاوی سانحه «سانچی» و احتمال زنده‌بودن کارکنان کشتی در گفت‌وگو با خانواده‌های معترض، وکیل پرونده و یکی از مدیران سازمان بنادر و دریانوردی

زهرا جعفرزاده| این گزارش بازخوانی پرونده نفتکش سانچی با روایت هفت خانواده کارکنان این کشتی و یکی از وکلای آنهاست؛ از میان این تعداد، پنج خانواده - همسر، مادر یا پدر- شکایت و گواهی‌های فوت را باطل کرده‌اند و در پی انتشار اسناد محرمانه‌ اخیر، به اطمینان رسیده‌اند که همسر یا فرزندان‌شان نه‌تنها زنده‌اند که در ایران به سر می‌برند و تحویل یکی از نهادها شده‌اند. نفتکش سانچی شانزدهم دی‌سال 96 در آب‌های چین با کشتی کریستال چینی برخورد کرد و آتش گرفت. 8 روز بعد کشتی در دریا غرق شد. از میان 32 خدمه سانچی در این سانحه، پیکر سه نفر به خانواده‌هایشان تحویل داده شد. از 29 نفر باقی‌مانده اما نشانه‌ای نبود و همین موضوع در کنار اخباری که از احتمال زنده بودن آنها شنیده می‌شد، مثل تماس‌های مشکوک و خصوصی، مشخص نشدن سرنوشت قایق نجات دوم در سمت راست کشتی، پیام‌هایی از مسئولان دریایی خارجی و اعلام دیده شدن خدمه کشتی در سواحل چین و تایوان و ...منجر شد بسیاری از خانواده‌ها در روزهای اول، ماجرای مرگ را باور نکنند و در ادامه از جمع 29 نفره، 9 نفر هیچ‌وقت زیربار نرفتند، همان‌ها که یک‌سال‌ونیم بعد، توانستند در شعبه 115 مجتمع قضایی باهنر، گواهی‌های فوت را باطل کنند با کمک دو وکیل در ایران، 4 پرونده علیه شرکت ملی نفت‌کش که متولی کشتی است تشکیل دهند و خواستار پرداخت غرامت و بیرون کشیدن کشتی و پرداخت حق و حقوق مالی و معنوی به خانواده‌ها شوند. آنها به این پرونده‌ها بسنده نکردند و از حدود 4 سال پیش تاکنون با پرداخت 170 هزار دلار به وکیلی در آمریکا، در دادگاه فدرال این کشور پرونده تشکیل دادند. حالا از زمانی‌که برخی اسناد ارائه شده در این دادگاه که قبلا محرمانه بود، منتشر شده، ماجرا دوباره بر سر زبان‌ها افتاده است؛ اسنادی که در در قالب یک مستند در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد و در شبکه‌های اجتماعی چرخید. مستند اسنادی را نشان داده و مدعی است براساس آن کارکنان سانچی در همان ماه‌های اول حادثه تحویل یکی از ارگان‌ها شد. گفته می‌شود این اسناد نتیجه برگزاری دادگاه فدرال آمریکا با شکایت خانواده‌هاست و طی آن 84 فایل شامل صوت و مکاتبات در اختیار این دادگاه قرار گرفته شده است. هرچند که 28 دی‌ماه، مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به خبرنگاران درباره موضوعات مطرح شده اعلام کرد:«این ادعایی بدون پشتوانه و قصه‌پردازی رسانه‌های معاند است.» این نخستین بار نیست که درباره زنده بودن کارکنان سانچی خبری منتشر و هر بار رد می‌شود. در سال‌های ابتدایی وقوع حادثه شهرام فرحبد، به‌عنوان مدیر بازرگانی شرکت ملی نفتکش ایران، بارها تاکید کرده بود که موضوعات مطرح‌شده از سوی خانواده‌ها درست نیست. امکان زنده‌ ماندن کارکنان کشتی وجود ندارد، تمام آنها در لحظات اولیه به دلیل استنشاق دود ناشی از گازهای سمی جان باخته‌اند. او هر سندی که این مسئله را زیر سوال برده، یک ادعا خوانده بود؛ مثل استفاده کردن از قایق‌ نجات یا تماس‌ با خانواده‌ها و بیرون کشیدن کشتی یا مشاهده کارکنان در سواحل چین و تایوان. فرحبد این را هم اضافه کرده بود که به تمام ابهامات خانواده‌ها در جلسه‌ای تخصصی پاسخ داده شده است. او در همان سال‌ها اعلام کرد که 5/2 میلیون دلار به خانواده‌ها پرداخت شده است. تا آن سال هم بنا بر اعلام او، 16نفر از بستگان کارکنان در شرکت استخدام شده‌اند. در سال‌های گذشته مصاحبه‌های فراوانی با خانواده‌های کارکنان سانچی انجام شده، حالا هم‌میهن به سراغ تعدادی از آنها رفته و 5 سال چشم‌انتظاری‌شان را روایت کرده؛ آنها حالا امیدوارترند. هم‌میهن پیرو اسناد منتشرشده، برای گفت‌وگو با یکی از مسئولان شرکت ملی نفت‌کش و پاسخ به ابهامات جدید خانواده‌ها، تلاش فراوانی کرد اما به نتیجه‌ای نرسید.

روایت اول: پدر سجاد عبداللهی
عبدالله عبداللهی، پدر سجاد است. سجاد 22 سال داشت که سوار کشتی سانچی شد و «اگر» زنده باشد، 27 ساله است؛ «اگر»ی که پدر به‌هیچ‌عنوان نمی‌پذیرد: «قبول ندارم پسرم زنده نیست. آن هم در کنار سایر همکارانش.» صدای خسته اما بلند و پرقدرت پدر از پشت تلفن، زخم فراوان دارد. او تا قبل از این اگر هم نسبت به محل نگهداری یا حضور فرزندش تردیدی داشت با استناد به برخی نامه‌نگاری‌ها، به اطمینان رسیده که فرزندش در ایران است. پدر سجاد اهل و ساکن شهرستان ممسنی فارس می‌گوید که کشاورز است با این حال روند حقوقی پرونده‌ها را می‌شناسد، نام‌های تخصصی و خارجی ترکیبات شیمیایی را به‌خوبی می‌داند و روالی که از 5 سال پیش تاکنون طی کرده را با جزئیات به‌خاطر دارد. او 5 سال است همراه با 8 خانواده دیگر که نسبت به سرنوشت فرزندان یا همسران‌شان اعتراض دارند، کفش آهنین به‌پا کرده و از شرکت ملی نفتکش به هلال احمر رفته، از هلال‌احمر به نهاد ریاست‌جمهوری و بیت رهبری، از آنجا به سفارت چین و دادگستری و قوه قضائیه و ... . او می‌گوید جایی نبوده که نرفته و کاری نبوده که انجامش نداده باشد. تا به حال مصاحبه‌های متعددی با رسانه‌ها داشته و هر بار تاکید کرده که بروید سراغ فلان مسئول، فلان سوال را بپرسید. وقتی صحبت از احتمال زنده بودن فرزندش می‌شود، اما لحن صدایش تغییر می‌کند و با لهجه شیرازی از مسئولان می‌خواهد ملاقات با او را بپذیرند: «بچه‌ها را به ما تحویل بدهند، من تعهد می‌دهم رضایت همه را جلب کنم، فقط آنها را به ما برگردانند. این اتفاقات به مسئولان فعلی مربوط نمی‌شود، مربوط به دوره قبل است. من دنبال بچه‌ام هستم. کار ندارم بار چه بوده، کار ندارم اینها چه سیاستی دارند. هر کاری می‌خواهند بکنند، بالاخره سیاست‌شان است، می خواهند کشور را اداره کنند، من آدم سیاسی نیستم، ولی تعهد می‌دهم در ایران و آمریکا رضایت تمام خانواده‌ها را بگیرم و بی‌سروصدا بچه‌ها را تحویل بگیریم. اگر خدای نکرده این اتفاق نیفتد، امروز در دادگاه فدرال آمریکا پرونده تشکیل داده شده، فردا در انگلیس حکم صادر می‌شود، بعد کشتی‌ها مصادره می‌شود و سروصدا بلندتر می‌شود. این دولت می‌تواند بگوید که همه این اتفاقات در دولت قبل رخ داده، یک فداکاری کند و مشکل ما را حل کند.»
عبداللهی بارها حادثه را از ابتدا مرور کرده، گفت‌وگوها را به یاد دارد و در 5 سال گذشته هیچ مراسم ختمی برای پسرش نگرفته و رخت عزا هم بر تن نکرده است. او از حدود سه هفته پیش که مستند سانچی منتشر شد، با صدای پرقدرت‌تری درباره زنده بودن فرزندش صحبت می‌کند و حالا در گفت‌و‌گو با هم‌میهن توضیحات بیشتری می‌دهد و تاکیدش بر مستنداتی است که از همان ابتدا در اختیار بوده، مثل وضعیت قایق نجات در سمت راست کشتی، فیلمی که نشان می‌دهد کارکنان در ساحل تایوان پیاده شده‌اند، محتویات جعبه سیاه و تماس مسئولان خارجی با مدیران شرکت ملی نفتکش. حالا او می‌گوید که نه به ما جنازه تحویل دادند نه از سرنوشت بچه‌هایمان خبر داریم: «وکیل آمریکایی ما توانست به فیلمی دسترسی پیدا کند که کارکنان کشتی از قایق نجات پیاده شده‌اند. این فیلم را به قیمت 100 هزار دلار در اختیارش قرار دادند و با یک دریابان و یک کارشناس برای صحت جعلی نبودن صحنه‌ها، آن را بررسی کرده‌اند که مورد تایید قرار گرفته است.» پرونده آنها در آمریکا را علی حریرچی که صاحب یک شرکتی در آمریکاست به‌عهده گرفته. او وکیل است و توانسته مستنداتی به دست آورد. تمام آنها را هم به دادگاه فدرال آمریکا ارائه داده: «گرفتن وکیل در آمریکا بسیار هزینه‌بر بود. یک بار 70 هزار دلار پرداخت کردیم و یک بار 100 هزار دلار که برای فیلم بود.» به گفته عبداللهی، وکیل آمریکایی حالا در انگلستان هم تشکیل پرونده داده است: «برخی از مستندات که در قالب 84 فایل است، هنوز به‌طور کامل منتشر نشده و محرمانه است، ما هم به آنها دسترسی نداشته‌ایم.»
عبداللهی در طول مصاحبه به محتویات مورد ادعای مستند منتشرشده اشاره می‌کند؛ مثل تحویل دادن کارکنان به فرودگاه پیام و در اختیار قرار گرفتن آنها به یکی از نهادها و بار مشکوک سانچی و رساندن آن به کشوری دیگر: «قبلا فکر می‌کردیم فرزندان‌مان در چین هستند، چون دو گروه بودند، دو نفر در چین و 7 نفر در تایوان پیاده شده بودند. اما حالا مطمئن شده‌ایم که ایران هستند.» به گفته او، خیلی از این خانواده‌ها مجبور به رضایت شدند، اینقدر حق و حقوق‌شان را ندادند که در نهایت با اصرار یکی از اعضای خانواده ناچار به رضایت شدند و تعهد دادند که در ازای پولی که می‌گیرند شکایتی هم نکنند. با این همه مادران این افراد، همچنان ناراضی‌اند و صبح تا شب گریه می‌کنند. حتی همان سه نفر را هم شهید اعلام نکردند.
او می‌گوید خانواده‌ها همه این سال‌ها در برزخ بوده‌اند: «همین حالا که شما تماس گرفتید، مادر سجاد سکته کرد تا من جواب تلفن را دادم. ما ناراحت سرنوشت بچه‌هایمان هستیم. آقای شرکت ملی نفتکش اگر بچه‌ام از بین رفته است، آن شرکت خارجی پول بیمه‌اش را می‌دهد. تو لازم نیست پولی بدهی. کشتی را از دریا خارج کنید. شاید استخوان‌های بچه‌های ما را پیدا کردند. حتی برای آنها که جبهه رفتند و جسدشان نیامد، استخوانی پلاکی چیزی می‌آورند.» پدر سجاد می‌گوید که پس از اتفاقات اخیر و اسناد منتشرشده هم هیچ‌ مقامی به آنها وقت ملاقات نمی‌دهد. در آخرین اقدام هم او برای یکی از نهادها نامه‌ای فرستاده‌ است.
سجاد یک خواهر و دو برادر دارد و پدرش می‌گوید که دردشان، دلتنگی است: «من هیچ‌جا نمی‌توانم بروم، هر مراسمی که در آن شادی باشد نمی‌توانم شرکت کنم. دو پسرم ازدواج کردند و نتوانستم برایشان مراسم عروسی بگیرم. مادر سجاد هم به مرز جنون رسیده است.»

روایت دوم: مادر حامد بهاری
خانم بهاری، مادر حامد است؛ جوان 32ساله‌ای که مهندس دوم کشتی بود و 10 سال سابقه فعالیت در شرکت نفتکش داشت. مادر 5 سال در انتظار است؛ انتظار شنیدن خبری از فرزندش. او هم مستندات اخیر درباره ماجرای سانچی و سرنوشت کارکنان کشتی را دیده و می‌گوید که بیشتر این اطلاعات را از قبل هم داشته و حالا تعدادی دیگر به آن اضافه شده است. او به هم‌میهن تاکید می‌کند که منتظرند مسئولان این دولت، راهی برای پیگیری‌شان باز کنند: «سخنگوی قوه قضائیه اخیرا اعلام کرده این موضوعات مطرح‌شده ادعاست، اما باید همین ادعاها را بررسی کنند.» مادر حامد می‌گوید که آنها از همان روزهای اول اطمینان داشته‌اند که فرزندان‌شان زنده‌اند و حالا به این یقین رسیده‌اند که آنها در ایران هستند.
در سال‌های گذشته ماجرای تماس‌های تلفنی با خانواده آنها از سوی افراد ناشناس خبری شده بود؛ تماسی که با برادر حامد در خارج از کشور گرفته و اعلام شد که حامد در گروگان است. تماس برقرار شده از مالدیو بوده و تماس‌گیرنده به زبان انگلیسی صحبت می‌کرد: «براساس اطلاعات جدید، بچه‌های ما دو سه ماه در چین و تایوان بودند و بعد به ایران منتقل شدند اما گوشی‌های آنها دست آمریکایی‌هاست. وکیل ما در آمریکا سیگنال‌های گوشی بچه‌ها را از طریق یک شرکت آلمانی بررسی کرده و مشخص شده که گوشی حامد آخرین بار در دهم تیرماه امسال فعال شده است.»
مادر در پنج سال گذشته، بدون پذیرش جان باختن فرزند، کارت ملی حامد را تمدید کرده، چند کارت بانکی برایش گرفته و سود سهام عدالت‌اش را پیگیری کرده، همه اینها در شرایطی است که شرکت ملی نفتکش ایران، حقوق این افراد را با ابطال گواهی فوت، قطع کرده است: «5 سال است حقوق بچه‌ها را نداده‌اند در حالی‌که تعداد کمی از آنها مجرد بودند و اغلب خانواده داشتند.» مادر حامد می‌گوید، اگر تمام خانواده‌ها معترض بودند شاید مسئولان بهتر پاسخ می‌دادند اما غیر از این 9 خانواده بقیه پذیرفته‌اند که کارکنان فوت کرده‌اند و شرکت نفتکش بین 4 تا 4.5 میلیارد تومان به آنها غرامت پرداخت کرد. حتی به آنها اعلام کرد که یک نفر از اعضای خانواده را در شرکت استخدام می‌کند. این خانواده‌ها هم استقبال کردند. تعدادی از همسران کارکنان هم وارد شرکت شدند و 7، 8 نفر از آنها ازدواج کردند. به گفته او، پرونده دادگاه فدرال آمریکا تا یکی دو ماه آینده به نتیجه می‌رسد و رای به نفع خانواده‌ها صادر می‌شود.

روایت سوم: همسر ابوذر نظامی
همسر ابوذر نظامی، شرایط متفاوتی دارد؛ زن 39ساله‌ای که 5 سال است به‌تنهایی دو فرزند پسر 15 و 6 ساله‌اش را بزرگ می‌کند. وقتی پدر وارد کشتی سانچی شد، پسر کوچک یک سال و سه ماه داشت و پدر را تنها در عکس‌ها دیده است، پسر بزرگتر از همان روزهای اول به مادر دلداری داده که اگر گریه نکند پدر بر می‌گردد: «همین الان که دارم با شما صحبت می‌کنم دنبال من راه افتاده که اینکه تماس گرفته کیست؟ چه می‌گوید؟ مدام دنبال خبری از پدرش است.» مادر ابوذر نظامی، دو سه ماه پیش چشم‌انتظار پسر، جانش را از دست داد:«شما می‌دانی چشم‌انتظاری یعنی چه؟ ما هیچ‌وقت رخت سیاه به تن نکردیم. حالا هم با انتشار این اسناد امیدوارتریم اما دلشوره‌مان هم زیاد شده است. نمی‌دانیم چه می‌شود.»
آنها اهل بوشهر هستند و در 5 سال گذشته مشکلات مالی فراوانی داشته‌اند. همسر نظامی می‌گوید که خرج زندگی را برادر و خواهرش می‌دهند، همسرش نه حقوقی دارد و نه بیمه. صاحبخانه وقتی خانه‌اش را می‌خواست پول رهن را باید به همسرش تحویل می‌داده، زن اما با دوندگی‌های بسیار در نهایت امین مالی شده و توانسته پول رهن را بگیرد. او حالا به هم‌مهین می‌گوید که اسناد منتشرشده غیرقابل انکار است، وظیفه‌ای که شرکت نفت‌کش زمین گذاشت حالا از سوی سایر افراد در حال پیگیری است: «همان اولین روز یک آقایی به نام صدیق که مسئول بچه‌های دریایی بود وقتی صدای گریه‌های من را از پشت تلفن شنید، گفت که چرا اینقدر خودت را اذیت می‌کنی؟ یک قایق از کشتی جدا شده، دعا کن که همه بچه‌ها داخل آن باشند. بعد از یک هفته اما دیگر هیچ خبری نشد. یک روز به ما تلفن کردند گفتند بیایید تهران جلسه‌ای است با مسئولان مهم. ما هم دو صفحه سوال نوشتیم، وقتی رسیدیم دیدیم مراسم ختم است در مسجد. همان موقع محل را ترک کردیم و گروه تشکیل دادیم. در روزهای اول اغلب خانواده‌ها معترض بودند اما کم‌کم پذیرفتند و غرامت گرفتند.» او می‌گوید تعدادی از خانواده‌های جداشده، با آنها قطع رابطه کرده‌اند و گاهی بی‌رحمانه درباره‌شان صحبت می‌کنند حتی پیام‌های تهدیدآمیز به وکلا فرستاده‌اند: «پیگیری ما آنها را اذیت می‌کرد. ما شنیدیم که به آنها بین 100 تا 115 هزار دلار پول داده‌اند. اما در قبال تعهدی که آنها را از هر گونه پیگیری حقوقی منع می‌کرد.»

روایت چهارم: خواهر محمد پیریائی
محمد پیریائی، عضو یک خانواده 8نفره است؛ 4 برادر و دو خواهر. پدر را در کودکی از دست داده و مادر 5 سال در غیابش، پیرتر شده است. خواهر محمد می‌گوید تولدش 18 آذر است، هر سال برایش تولد می‌گیرند، فیلم می‌گیرند و آرزو می‌کنند سال بعد خودش شمع را فوت کند. محمد 26ساله بود که برای کارورزی سوار سانچی شد: «الان که دارم با شما صحبت می‌کنم اشک در چشمانم جمع شده. این مستند به خانواده‌ها یک شوک داد. این جوانان چه گناهی کرده بودند که چنین سرنوشتی پیدا کردند؟» خواهر می‌گوید تلاش‌های زیادی شد تا آنها راضی به پذیرفتن مرگ پسرشان شوند. از شبکه بهداشت منطقه در بروجرد با آنها تماس گرفتند و می‌خواستند مادر را از طریق کارشناس روانشناسی مجاب کنند، مادر اما نپذیرفت: «آنهایی که پذیرفتند، حق و حقوقی بهشان رسید، حتی شنیده‌ایم که دو نفر از اعضای خانواده را در شرکت ملی نفت‌کش استخدام کرده‌اند.»
انتظار برای آنها بسیار سخت شده، آنها مدت‌هاست منتظرند کسی در بزند یا تلفنی کند تا چشم‌انتظاری‌شان تمام شود: «مادرم تنها آرزویش دیدن محمد است. می‌گوید او را ببینم بعد بمیرم.» آنها منتظرند وکلای پرونده مسائل را پیگیری کنند و خبرهای جدیدی برایشان بیاورند.

روایت پنجم: مادر مهدی سادگی
زهرا ابراهیمی، مادر مهدی سادگی است. مهدی 37ساله که تنها 7، 8 ماه از ازدواج‌اش می‌گذشت که حادثه سانچی رخ داد. مهدی مهندس سوم کشتی بود و 10 سال سابقه فعالیت داشت. مادر می‌گوید هر جا می‌روند این گوشی دنبال‌شان است. حتی تا مدت‌ها گوشی را موقع خواب زیربالش می‌گذاشتند تا اگر تماسی گرفته شد، سریع جواب دهند. اما جز چند تماس از افرادی ناشناس و دادن نشانه‌هایی از خانواده، دیگر خبری نشده است:«دو روز بعد از غرق شدن کشتی بود که زنی با من تماس گرفت. از انگلستان بود. به من گفت شهنار جون خودتی؟ من را در خانه شهناز صدا می‌کنند اما این اسم را کسی جز خانواده نمی‌داند. تلفن قطع شد. بعدا آن را از طریق یک پلیس پیگیری کردیم گفتند از یک اداره تماس گرفته شده است. یک بار دیگر هم با منزل‌مان تماس گرفته شد. همسرم گوشی را برداشت و دوباره سراغ من را گرفتند. تا آمدم جواب دهم قطع کردند. اینها سرنخ بود، اما مسئولان با یک خدا رحمت‌شان کند، کار را تمام کردند.» صدای مادر از پشت تلفن تغییر می‌کند، لحن ملتمسانه‌ای می‌گیرد: «مسئولان یک محبتی بکنند، بگذارند ما صدای بچه‌هایمان را بشنویم. بچه‌های ما کار خلاف قانون نکرده‌اند. دولت که حالا مستندات را دیده یک کاری برایمان بکند.» و صدایش می‌گیرد. مادر مهدی می‌گوید که چندین بار پول قبض تلفن همراه پسرش را پرداخت کرده. یعنی تلفن فعال بوده است، در اولین جلسه دادگاه بین‌الملل که موضوع را مطرح می‌کند، بلافاصله قبض‌ها هم قطع می‌شود. قبض‌ها را همسر مهدی با تماس با همراه اول پیگیری می‌کرده و هزینه‌هایش را متوجه می‌شده: «ما اوایل در تلگرام به مهدی پیام می‌دادیم حتی یک بار دو تیک آبی خورد، یعنی پیام دیده شد، اما بعدش دیگر هیچ پیامی نرسید. به پلیس فتا که اینها را گفتیم به ما اعلام کرد که زمانش گذشته و دیگر نمی‌توان بررسی کرد.»

روایت‌های ششم و هفتم: همسران «بشارتی» و «آروی»
همسر عبدالکریم بشارتی جزو خانواده‌هایی است که جان‌باختن همسر را از همان اول پذیرفته بود و شرکت ملی‌ نفتکش هم به آنها غرامت پرداخت کرد. براساس تعهد شرکت، پسرش هم به استخدام شرکت درآمده است. او اخبار جدید را شنیده، اما با تردید فراوانی درباره آن صحبت می‌کند. عبدالکریم، 54 ساله اهل بروجرد، سرآشپز نفت‌کش بود و حالا همسر نمی‌داند اسناد منتشرشده چقدر واقعیت دارد: «ما هم شنیدیم چنین خبرهایی هست، نمی‌دانم چقدر واقعیت دارد. هر سال خبری می‌دهند اما چیزی مشخص نیست. ما منتظریم ببینیم بقیه چکار می‌کنند.»
نیلوفر بردستانی، همسر میلاد آروی هم در ابتدا در گروه معترضان قرار داشت، اما بعد راضی به صدور گواهی فوت شده و از گروه معترضان خارج شده است. هرچند که گفته می‌شود پیکر همسر او را از کشتی خارج و به ایران منتقل کرده‌اند. او به هم‌مهین می‌گوید که 4 سال برای گرفتن دی‌ان‌ای تلاش کرده اما در نهایت موفق به گرفتن آن از پیکر همسرش نشده است: «زمانی‌که پیکر میلاد را آوردند، یکی گفت خودش است و دیگری گفت نیست. من آن زمان نمی‌توانستم پیکرش را ببینم، حدود 5 ماه و نیم باردار بودم و شرایط بسیار سختی داشتم.» او می‌گوید که در نهایت بعد از گذشت 4 سال اعلام رضایت کرده و گواهی فوت برای همسرش صادر شده است: «من نمی‌خواستم این‌کار را انجام دهم، باور داشتم که همسرم زنده است، اما در نهایت ناچار شدم رضایت دهم.» بردستانی می‌گوید که مستند را دیده اما با وکیل تماسی نگرفته و پیگیری انجام نداده است.

پیگیری وکیل خانواده معترضان سانچی
رضا عبداللهی، وکیل 9 خانواده معترض سانحه سانچی است. او هم در این سانحه برادرزاده‌اش را از دست داده و همراه با وکیل دیگری، در 5 سال گذشته پیگیری‌های حقوقی را انجام داده است. آنها به‌عنوان حقوقدان چند پرسش مهم در ارتباط با این پرونده دارند: اول اینکه به فرض اینکه ادعای شرکت نفتکش مبنی بر اینکه تمام خدمه از بین رفته‌اند، چرا ایران از شرکت هنگ‌کنگی که کشتی کریستال تحت پوشش آن بوده، هیچ‌وقت طرح دعوی نکرد؟ مگر مقصر آنها نبودند؟ چرا غرامت نگرفتند. دوم اینکه چرا سرنوشت قایق نجات دوم مشخص نیست؟ سوم، چرا زمان حادثه اجازه ندادند تکاوران وارد کشتی شوند؟ چهارم، چرا کشتی در همان وسط دریا سوخت و آن را به سمت ساحل هدایت نکردند؟ عبداللهی می‌گوید شرکت ملی نفتکش متولی امر بود و باید پاسخگو باشد، اما هیچ‌وقت جوابی نداد. هیچ‌کس برکنار نشد، هیچ وقت از خانواده‌ها عذرخواهی نشد.
به گفته او تاکنون 4 پرونده در ارتباط با این سانحه تشکیل شده، یکی در دادسرای امور بین‌المللی، یکی در شعبه 115 مجتمع قضایی شهید باهنر که منجر به صدور رای ابطال گواهی‌ فوت شد، یکی دیگر در دیوان عدالت اداری که هنوز ارجاع داده نشده، دیگری هم در دادگاه عمومی تهران که همچنان در مرحله تعیین‌تکلیف است. همچنین دو پرونده دیگر هم در حال اضافه شدن است. یکی الزام شرکت ملی نفتکش برای پرداخت حقوق و مزایای کارکنان و دوم الزام خارج کردن کشتی. البته در این میان بحث پرداخت غرامت روحی – روانی به خانواده‌ها هم مطرح است.
او درباره پرونده‌ای که در دادگاه فدرال آمریکا تشکیل شده و اخیرا هم اسنادی از آن منتشر شده است، می‌گوید: «از آنجایی که مدیران و مسئولان مربوطه حاضر به پاسخگویی به خانواده‌ها نشدند، آنها هم یک وکیل در آمریکا گرفتند و در نهایت پرونده در واشنگتن دی‌سی تشکیل و یکسری از اطلاعات از وزارت امور خارجه و سازمان نیروی دریایی ارتش آمریکا به دادگاه آنجا اعلام شده است.» عبداللهی می‌گوید که در جریان جزئیات این پرونده نیست، اما براساس آنچه خانواده‌ها اعلام کرده‌اند تاکنون 84 فایل محرمانه شامل اسناد مرتبط به دادگاه ارائه شده، بخشی از آنها از طبقه‌بندی محرمانه خارج شده و برخی هم در آینده خارج می‌شود. آنچه از این اسناد مشخص است، اینکه خدمه کشتی زنده هستند، اما اینکه آیا مسئولان زیر بار می‌روند جای سوال دارد. وزیر کار، شرکت ملی نفتکش و ... باید این موضوع را با خانواده‌ها حل کنند. اما آنچه دیده می‌شود این است که آنها از موضع بالا برخورد می‌کنند.» به گفته او، با اینکه ایران عضو کنوانسیونی که کشورها را ملزم به پذیرش رای صادره این دادگاه می‌کند، نیست، اما رای صادرشده تبعات بین‌المللی زیادی دارد. در نهایت شرکت ملی نفتکش جریمه می‌شود، وقتی که جریمه‌ را پرداخت نکند، آنها از محل اموال‌شان جریمه را تامین می‌کنند و این در نهایت وارد کردن خسارت به کشور است. البته ماجرا هم محدود به این دادگاه نمی‌شود:«وکلایی که در انگلستان هستند هم علیه شرکت بیمه‌گر کشتی سانچی طرح دعوی کردند و درخواست غرامت کرده‌اند. اما شرکت ملی نفتکش تاکنون به آن تن نداده است. شرکت ملی نفتکش حتی به درخواست خانواده‌ها برای بیرون کشیدن کشتی هم جواب نمی‌دهد. در حالی‌که اصلا قرار نیست هزینه‌اش را آنها پرداخت کنند. خانواده‌ها به دنبال مدرکی دال بر زنده بودن یا نبودن فرزندان‌شان هستند. در مقابل اما نه‌تنها همکاری نکرد بلکه حقوق و مزایای این خانواده‌ها را هم قطع کرد.»
او تاکید می‌کند که تا قبل از انتشار اسناد جدید، 9 خانواده معترض بودند و حالا همه‌شان دچار تردید شده‌اند: «شاید باورتان نشود از روزی که این اسناد منتشر شد، تقریبا همه خانواده‌ها با من تماس گرفتند و درخواست پیگیری کردند. اما چون ماجرا را از همان ابتدا پذیرفته‌اند ما دیگر ورود نکردیم.» وکیل خانواده‌های معترض سانچی به اظهارات متناقض شرکت ملی نفتکش در زمان حادثه اشاره می‌کند. وکیل خانواده‌های معترض از بی‌توجهی مسئولان نسبت به این ماجرا انتقاد می‌کند: «چرا رئیس مجلس یا رئیس قوه قضائیه یک بار نمی‌گویند خواسته خانواده‌ها چیست؟ یک بار بیایند یک قاضی ویژه تعیین کنند و به‌صورت بی‌طرفانه حرف‌های خانواده‌ها و مسئولان شنیده شود، یک رای صادر شود و ماجرا خاتمه پیدا کند.»

نادر پسنده مدیرکل ایمنی و حفاظت دریایی سازمان بنادر و دریانوردى: از نظر کارشناسی کسی نمی‌توانسته از این سانحه جان سالم به در ببرد
قبلا مدیر بازرگانی شرکت ملی نفتکش ایران اعلام کرده بود که چهار کشور چین، پاناما، هنگ‌کنگ و ایران برای سانحه سانچی کارگروه تشکیل دادند و از ایران نماینده‌های سازمان بنادر و دریانوردی در این کارگروه حضور داشتند. نادر پسنده، مدیرکل ایمنی و حفاظت دریایی سازمان بنادر و دریانوردى است و پنج سال پیش به عنوان کارشناس بررسی سانحه سانچی به محل اعزام شد. پسنده حالا در پاسخ به این سوال که واکنش‌ او نسبت به موضوعات مطرح‌شده و احتمال زنده بودن کارکنان این کشتی چیست؟ به هم‌میهن می‌گوید: «بررسی سانحه سانچی در ابعاد بین‌المللی و فنی با مشارکت کارشناسان حرفه‌ای سوانح دریایی چهار کشور انجام شد و به تایید هر چهار کشور ذیربط رسید. بدیهی است موضوعات مطرح‌شده اخیر هم توسط مراجع ذی‌صلاح در حال بررسی است.» او تاکید می‌کند که بررسی همه سوانح دریایی براساس مستندات و شواهد و مصاحبه‌ها و برای یافتن شرح و دلیل سانحه و جلوگیری از وقوع سوانح مشابه انجام می‌شود.
پسنده می‌گوید، ماجراهایی که در حال حاضر مطرح می‌شود، موضوعی است که پاسخ به تمام آنها در جلسات ارائه گزارش‌های تخصصی داده شده است. او در پاسخ به این سوال که آیا موضوعات مطرح‌شده در قالب مستند اخیر، تغییری در گزارش آنها ایجاد می‌کند؟ می‌گوید که این مسائل مطرح‌شده، به‌هیچ‌عنوان تغییری در گزارش‌ها ایجاد نمی‌کند: «من یک کارشناس بررسی سوانح دریایی با بیش از 30 سال سابقه در همین رشته هستم، دوره‌های آموزشی بین‌المللی را گذرانده‌ام و به استقلال کارشناس در اعلام‌نظر کارشناسی اعتقاد دارم. زمانی که برای بازرسی حادثه انتخاب و اعزام شدم، به‌عنوان تخصص حرفه‌ام رفتم نه مدیرکل سازمان. من به صحت کامل گزارش منتشر‌شده کارشناسی‌ اعتقاد دارم.» او در پاسخ به این پرسش که شواهد به‌دست‌آمده در همان گزارش آیا نشان می‌داد که هیچ‌کسی در کشتی زنده نمانده؟ می‌گوید: «از نظر کارشناسی کسی نمی‌توانسته از این سانحه جان سالم به در ببرد.» پسنده درباره موضوعاتی که پیرامون امنیتی بودن پرونده مطرح می‌شود هم توضیح می‌دهد: «سانچی یک محموله صادراتی میعانات گازی از بندر عسلویه بار زده و قرار بود به کره‌جنوبی برسد. همه چیز هم روی برنامه پیش می‌رفت که متاسفانه بی‌دقتی در ناوبری درست افسران هر دو کشتی منجر به برخورد آنها و انفجار ناشی از محموله و آتش‌سوزی در همان لحظه تصادم شد. نوع محموله منجر به حریق وسیع و تولید دود و بخارات سمی در دریای سرد و تاریک شده بود.» او در پاسخ به این سوال که نامه‌های مورد استناد در مستند اخیر، تاکید بر امنیتی بودن ماجرا و زنده بودن کارکنان، چقدر می‌تواند درست باشد؟ توضیح می‌دهد: «وقتی اتفاقی در این سطح رخ می‌دهد، مسائل حاشیه‌ای و ملاحظاتی از این قبیل هم مطرح می‌شود که طبیعتا توسط دستگاه ذیربط مورد بررسی قرار می‌گیرند.» مدیرکل ایمنی و حفاظت دریایی سازمان بنادر و دریانوردى، در پاسخ به اینکه آیا از نظر شما پرونده مختومه است؟ توضیح می‌دهد: «گزارش کارشناسی سانحه سانچی توسط کارشناسان حرفه‌ای بین‌المللی چهار کشور با بررسی همه شواهد اسناد فنی انجام شده است و کمبودی در گزارش وجود ندارد.» پسنده درباره اینکه چرا تاکنون کشتی از دریا بیرون کشیده نشده است، پاسخ می‌دهد: «خارج‌سازی این کشتی در عمق موجود فوق‌العاده دشوار است و با توجه به حرارت بسیار بالای حریق سانحه در واقع همه چیز به خاکستر تبدیل شده است. هیچ‌کس جز گروه امداد چین آن هم برای مدت کوتاهی در لحظه آخر نتوانستند داخل کشتی شوند. در این سانحه جعبه اطلاعات الکترونیک کشتی سانچی شامل اطلاعات رادار و صداهای ضبط‌شده کارکنان در پل فرماندهی و اطلاعات راداری سایر کشتی‌های موجود در نزدیکی سانحه دریافت و بررسی شده است.»

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar