اقلیم کردستان عراق فراموش نشود
اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان هوشمند در گفتوگو با «اعتماد» تبعات داخلی سفرهای اخیر علی شمخانی را بررسی میکند
مهدی بیکاوغلی| آیا سفرهای اخیر شمخانی به معنای تغییر بنیادین در نظام تصمیمسازیهای راهبردی کشور است؟ هجمههای ماههای اخیر برخی افراد و جریانات تندرو علیه شمخانی آیا ارتباطی با نقش جدید دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور داشته است؟ چشمانداز پیش روی این تغییرات راهبردی در نظام تصمیمسازیهای کشور چگونه خواهد بود؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست، این روزها ذهن بسیاری از ایرانیان را درگیر کرده است. بسیاری میخواهند بدانند، این تغییرات در این مقطع زمانی چه معنایی دارد و مهمتر اینکه آیا در ادامه دامنههای وسیعتر دیگری را نیز شامل میشود یا نه؟ احسان هوشمند، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با «اعتماد» ضمن بازخوانی زمینههای این تغییرات تلاش میکند، دورنمایی از مناسبات آینده را هم ارایه کند. به اعتقاد هوشمند، ایران در دور جدید برنامهریزیهای راهبردیاش، نباید روابط قدیمیاش با اقلیم کردستان را فراموش کند. هوشمند در این گفتوگو که به بهانه سالگرد حمله شیمیایی رژیم بعثی عراق به حلبچه برنامهریزی شده، ابعاد مختلف تغییر در نظام تصمیمسازیهای کشور را بررسی میکند.
به نظر میرسد نظام تصمیمسازیهای راهبردی کشور با محوریت علی شمخانی، مسیر متفاوتی را طی میکند. مسیری که هرچند ردپای آن در عرصه سیاست خارجی است، اما نمودهای عینی آن در حوزه سیاست داخلی و اقتصادی هم قابل مشاهده است.
قبل از ورود به بحث لازم است در پایان سال 1401 از روزنامه اعتماد و شخص شما برای تلاشهایی که برای جلب توجه افکار عمومی به رسانههای داخلی داشتهاید، تشکر کنم. میدانم که مجموعه رسانهای «اعتماد» هزینههای فراوانی هم برای انتقال مرجعیت رسانهای به داخل کشور پرداخت کرده است. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم، علی شمخانی طی هفتههای اخیر تلاشهای قابل توجهی را برای ترمیم روابط راهبردی ایران با کشورهای منطقه انجام داده است. نخستین مورد از این تلاشها در خصوص عربستان بود که بازتابهای بسیار وسیعی در سطح داخلی و منطقهای پیدا کرد. با توجه به چالشهای فیمابین ایران و عربستان، بهبود این روابط بسیار مهم است، چراکه عربستان جایگاه تاثیرگذاری در میان کشورهای عربی دارد و اگر طرفین به تعهدات خود (که نمیدانیم این تعهدات چیست) پایبند باشند، شاهد تحولات چشمگیری در منطقه خواهیم بود.
اما موضوع مهم دلایلی است که باعث شد روابط ایران و عربستان در چنین مسیری بیفتد از منظر سیاست داخلی برخی رفتارهای افراطی بهانههای لازم برای قطع روابط را ایجاد کردند.
این موضوع نیازمند آسیبشناسی تخصصی است.شناسایی و معرفی افراد و جریاناتی که به سفارت عربستان حمله کردند، هزینههایی که بر اثر حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد متوجه کشور شد، چرایی عدم برخورد قضایی با افراد حملهکننده به سفارت و...از جمله موضوعاتی هستند که باید بررسی شوند. این افراد و جریانات باید بدانند که هزینههایی که آنها به کشور و مردم تحمیل کردند، کل کشور را درگیر کرده است. بنابراین نباید از این رفتارهای افراطی به سادگی عبور کرد. اما به هر حال با عبور از این دوران تنشزا، رویکردی که به لیدری دبیرکل شورای عالی امنیت ملی اخیرا در پیش گرفته، بسیار مهم است.
اما چرا پیگیری این پروندهها به جای اینکه در دولت و وزارت امور خارجه دنبال شود، در نهاد دیگری دنبال میشود؟
این سکه دو رو دارد و با دو دیدگاه میتوان آن را تحلیل کرد. از یک منظر شاید به نظر برسد که اتفاق خوبی نباشد، چراکه بنیان مناسبات جدید در عصر حاضر، مبتنی بر اصل تفکیک قواست و هر قوه مسوولیت و وظایف خاص خود را دارد. برخی ممکن است تصور کنند این نوع دخالتها به لحاظ ماهیتی برای عملکرد دولتها نتیجه خوبی ندارد. همانطور که مقوله قانونگذاری فقط در اختیار مجلس است و شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا و مجمع تشخیص و... نباید در این حوزهها ورود کنند، پیگیری مباحث مرتبط با حوزه سیاست خارجی هم فقط باید در اختیار وزارت خارجه باشد. اما این سکه یک روی دیگر هم دارد و آن اینکه شاید این نوع پروندههای راهبردی به دلیل ماهیت تخصصی و ویژهای که دارند، نیازمند تجربه و کارآمدی بیشتری باشند. چنین توانی در شورای عالی امنیت ملی کشور وجود دارد و شاید در سایر نهادها در این سطح وجود نداشته باشد. کما اینکه این رویکرد قبلا هم سابقه دارد؛ پیش از این پرونده هستهای ایران در دولت سید محمد خاتمی در اختیار حسن روحانی و در دولت نخست احمدینژاد در اختیار علی لاریجانی، دبیران شورای عالی امنیت ملی وقت بودند. جالب اینجاست که طی ماههای اخیر هجمه گستردهای از سوی جریانات تندروی کشور علیه شمخانی صورت گرفت. شاید برخی میدانستند قرار است چنین پروندههای مهمی در اختیار شورای عالی امنیت ملی کشور قرار بگیرد که چنین هجمهای را علیه شمخانی ایجاد کردند. شاید هم این طیفهای افراطی، علاقهای به بهبود روابط ایران با عربستان نداشتند، احتمالا هم پای منافعی در این میان، مطرح بوده است.
آخرین پرده از سفرهای علی شمخانی قرار است به عراق صورت بگیرد. چرا این سفر مهم است؟
ایران و عراق مشترکات تاریخی، زبانی، مذهبی و... فراوانی دارند. قاعدتا باید به این مشترکات به عنوان مبنایی برای گسترش روابط نگاه کنیم. ضمن اینکه در روابط دو کشور ردپای یک نبرد 8ساله هم پیداست که باعث کشته و زخمی شدن صدها هزار نفر و آواره شدن دهها هزار نفر از شهروندان دو کشور و خسارات فراوانی شد. پس از سقوط صدام، روابط ایران و عراق روز به روز مستحکمتر شد و در شرایطی که ایران خسارات فراوانی در جنگ متحمل شده بود و عراق به عنوان آغازکننده جنگ باید خسارات ایران را جبران کند، اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. در این میان عراق به یک شریک مهم اقتصادی و تجاری ایران بدل شد. اما در جریان سفر شمخانی به عراق چند موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد. نخست، پیگیری تثبیت و رسمیت یافتن دوباره قرارداد 1975 میان ایران و عراق است. همان قراردادی که صدام آن را پاره کرد و به بهانه آن به ایران حمله کرد. هر چند طی سالهای اخیر، روابط ایران و عراق رو به جلو بوده، اما هنوز دولت عراق این قرارداد را به رسمیت نشناخته است. شمخانی و هیات همراهش باید تلاش کنند، این ضرورت را به طرف عراق یادآوری کنند. بحث استراتژیک دوم بین ایران و عراق، بحث خط راهآهن شلمچه به بصره است. ایران بیش از 10سال است که منتظر است تا خط ریلی ایران از شلمچه به بصره وصل و از این طریق به خاک عراق و بعد به خاک سوریه متصل شود. این خط حدود 30کیلومتر است و ایران حتی حاضر است با هزینههای خودش این خط را احداث کند. اما طرف عراقی بهرغم همه تاکیدات قبلی تا به امروز از اجرای این خط استنکاف کرده است. علی شمخانی باید تکلیف این خط مهم را روشن کند تا ایران از این طریق به خاک عراق و سوریه متصل شود. مسیرهای جایگزینی هم (مسیر اربیل، بخشهای مرکزی و...) وجود دارند که ایران میتواند آنها را مطرح کند.
یکی از گزارههای مهم در روابط ایران و عراق که به نظر میرسد طی سالهای اخیر دچار فراز و فرودهایی شده، روابط ایران با اقلیم کردستان عراق است. چرا این روابط به اندازه قبل گرم نیست؟
سومین موضوع مهم در سفر شمخانی به عراق، اتفاقا همین موضوع است؛ ایران در طول 5الی 6دهه گذشته با مردم شمال عراق روابط راهبردی عمیقی داشته است. دولتهای ایران چه قبل از انقلاب و چه در سالهای پس از انقلاب با گروههای کردی که تحت فشار دولت عراق (چه دولت بعث و چه دولت ناسیونالیستها و کمونیستها یعنی دولت قاسم) قرار داشتند. هر زمان که به مردم کرد فشار وارد میشد، دولت ایران از مردم کرد و گروههای سیاسی مردمی حمایت میکرد. بعد از انقلاب این حمایتها و روابط بسیار عمیقتر هم شد. در سالهای ابتدایی انقلاب حزب دموکرات عراق را احیا کردند که نقش مهمی در بازگرداندن امنیت در شمال غرب کشور (استانهای کردستان و آذربایجان غربی) داشتند. این گروهها به رهبری مسعود بارزانی در مقابله با گروههای تجزیهطلب ایرانی یعنی دموکرات کومله سهم زیاد و تلفات فروانی داشتند. ایران با زندهیاد ادریس بارزانی و مسعود بارزانی روابط نزدیکی داشت و همواره مامنی برای این افراد و جریانات بود. ایران با این دو جریان، یعنی اتحادیه میهنی و هم حزب دموکرات کردستان عراق روابط نزدیکی داشته است. به خصوص ارتباط با حزب دموکرات کردستان که جدا از سرکوب نیروهای تجزیهطلب از روزهای ابتدایی جنگ در کنار ایران با صدام جنگیدند. در میانههای جنگ هم روانشاد جلال طالبانی همراه شد و سلسله عملیاتهای فتح و نصر هم با کمک آنها صورت گرفت. نهایتا هم با فروپاشی دولت صدام، ایران توانست به آنها کمک کند تا منطقه کردستان عراق را شکل دهند. تاکیدم روی نام ادریس بارزانی است، چون امروز نچیروان ادریس بارزانی رییس اقلیم کردستان است. مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات و فرزند ایشان مسعود بارزانی نخست وزیر این منطقه است.
اگر اشتباه نکنم فردا سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه هم است.
بله در عملیات والفجر 10 بود که رژیم عراق اقدام به بمباران شیمیایی حلبچه کرد. هزاران نفر بر اثر این اقدام جنایتکارانه قربانی شدند و هزاران نفر هم با آسیبهای این رخداد، زندگی میکنند. امیدواریم روابط ایران با حلبچه همچنان گرم باقی بماند. ایران همواره از روند درمان مردم منطقه حمایت کرده است. با توجه به اینکه حلبچه استان شده است، این حمایتها باید ادامه داشته باشد. ضمن اینکه توسعه تجاری با حلبچه هم باید در دستور کار قرار بگیرد.
اما با چنین پیشینهای چرا در سالهای اخیر روابط ایران و اقلیم کردستان دچار مشکلاتی شده است؟
ایران معتقد است، گروههای مسلح تجزیهطلب در اقلیم کردستان مستقر هستند، بنابراین برخورد با آنها را حق خود میداند. طرف اقلیم هم نسبت به بمباران منطقه گلایههایی دارد، ضمن اینکه در موضوع اعلام استقلال آنها هم بین ایران و اقلیم اختلافنظرهایی شکل گرفت.امروز که کشور به دنبال متعادل ساختن روابط منطقهای خود است، بهبود روابط با اقلیم کردستان عراق نباید فراموش شود. ایران میتواند مسائل و مشکلات فیمابین را حل کرده و آیندهای را بر مبنای حسن همجواری و رشد تجاری تنظیم کند. امیدوارم در جریان سفر شمخانی به عراق این موضوعات هم مورد توجه قرار بگیرد.
امروز نچیروان ادریس بارزانی رییس اقلیم کردستان است. مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات و فرزند ایشان مسعود بارزانی نخستوزیر این منطقه است. بنابراین میتوان در مسیر توسعه مناسبات سیاسی، اقتصادی و تجاری با اقلیم حرکت کرد
افراد و جریاناتی که به سفارت عربستان و کنسولگری این کشور در مشهد حمله کردهاند باید بدانند که هزینههایی که به کشور و مردم تحمیل کردند، کل کشور را درگیر کرده است
شاید هم طیفهای افراطی، علاقهای به بهبود روابط ایران با عربستان نداشته باشند. رویکردی که احتمالا به دلیل وجود برخی منافع خاص است
در جریان سفر شمخانی به عراق باید تکلیف خطآهن شلمچه به بصره به طول 30 کیلومتر که ایران را به عراق و سپس سوریه وصل میکند، روشن شود
ایران با زندهیاد ادریس بارزانی و مسعود بارزانی روابط نزدیکی داشت و همواره مامنی برای این افراد و جریانات بوده است