چرا ایران نتوانست از فرصت جام جهانی قطر بهره ببرد؟

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
علی ولیاللهی| سال گذشته جام جهانی در همسایگی ایران برگزار شد و کشور ما نتوانست از این فرصت استثنایی بهره ببرد؛ نه ورزشی و نه اقتصادی. این در حالی است که کشورهای همسایه قطر یعنی عربستان و امارات با پذیرش گردشگران خارجی هم به لحاظ برندینگ سود بردند و هم به لحاظ اقتصادی بهرهمند شدند. عدم انتفاع ایران از برگزاری جام جهانی در کشور قطر با وجود تمام وعدههای مقامات دو دولت روحانی و رییسی رقم خورد. دقیقا از زمانی که اعلام شد قطر به عنوان میزبان جام جهانی 2022 خواهد بود، بسیاری از مقامات سیاسی و ورزشی از همکاری با میزبان در برگزاری بزرگترین فستیوال ورزشی دنیا خبر دادند. این ادعاها از برگزاری چند بازی جام جهانی که بسیار بعید به نظر میرسید، شروع شد و به اردو زدن چند تیم خارجی در کیش و قشم کاهش پیدا کرد و در نهایت به اجاره دادن پارکینگ فرودگاههای کیش و قشم ختم شد. اما در عمل نه تنها هیچ کدام از این اتفاقات رخ نداد که حتی گردشگران داخلی که راهی قطر شدند، کیش و قشم را به عنوان محل اقامت خود در نظر نگرفتند. اینکه چرا ایران نتوانست از چنین فرصت بزرگی بهرهمنده شود، سوال مهمی است که هم ذهن اهالی ورزش را به خود مشغول کرده و هم فعالان اقتصادی و برای پاسخ دادن به این سوال چه کسی بهتر از سردار دکتر سعید محمد که از مهر 1400 تا مهر 1401 یعنی تقریبا دو ماه پیش از شروع جام جهانی دبیر مناطق آزاد بود.
دکتر محمد در این گفتوگو توضیح میدهد که زمان قبول سمت در مناطق آزاد وضعیت زیرساختهای ورزشی و گردشگری با وجود وعدههای دولت قبل مبنی بر همکاری با قطر در برگزاری جام جهانی به چه صورت بود و در یکسال دوران مسوولیت ایشان به چه شکلی درآمد و در نهایت به این سوال پاسخ میدهد که چرا ایران از مشارکت در برگزاری جام جهانی «حذف» شد. بخشی از مصاحبه هم با توجه به اینکه این نخستین مصاحبه ورزشی سردار محمد است به سوالهای اصطلاحا فان در مورد فوتبال و هواداری و اینجور مسائل گذشت. در این بین هر چه تلاش کردیم که بفهمیم ایشان استقلالی است یا پرسپولیسی موفق نشدیم. هر چند در همین سوالها نیز مباحث مهمی مثل امکان درآمدزا بودن فوتبال ایران و اینکه میتوان با سرمایهگذاریهای هدفمند در این حوزه کاری کرد که دولت مجبور نباشد پول مردم یا همان بیتالمال را بریزد در فوتبال آن هم بدون هیچگونه بازگشت سرمایه مطرح شد.
هنگامی که به عنوان دبیر شورای عالی مناطق آزاد تجاری منصوب شدید، وضعیت زیرساختهای ورزشی آن مناطق چطور بود؟
مناطق آزاد ظرفیت بالایی برای ورزش کشور دارد. من همیشه خودم از آن با نام دیپلماسی ورزشی یاد میکردم. این خودش با توجه به همجواری مناطق آزاد با کشورهای همسایه میتواند خیلی برای ورزش کشور مفید باشد. همین طور برای توریسم ورزشی. در هر دو حوزه مناطق آزاد موقعیت استراتژیکی دارد. ما هشت منطقه از قبل داشتیم و هفت تا هم بعدا اضافه شد. آنهایی که اضافه شدند هنوز فعال نشدند اما آن 8 منطقه فعال ما به لحاظ موقعیت استقرار بسیار مناسب هستند. مخصوصا اینهایی که در حاشیه جنوبی خلیج فارس هستند. این مناطق میتوانند در ارتقای ورزش کشور و ایجاد شادابی در جوانان خیلی نقشآفرین باشند. اما در پاسخ به سوال شما در واقع وقتی من بررسی کردم، فهمیدم اصلا زیرساخت مناسبی نیست. مثلا در اروند، مردم مظلوم خرمشهر و آبادان هیچ چیزی نداشتند. آنجا ورزشگاه هست ولی زیرساختهای مناسبی برای ورزش کشور نیست. این در حالی است که خود آنجا میتواند قطب جنوب غرب ورزش کشور باشد و کشورهای عراق و کویت و... بیایند و استفاده کنند. شما ببینید کشور قطر میآید یک اسپایر میزند و از محل آن کلی درآمدزایی میکند. همه تیمهای اروپایی در آنجا اردو میزنند. این هم برای آنها درآمدزایی دارد و هم آن کشورها با این کمپ در بحث برندینگ سود میکنند. توریسم میآید و گردش مالی اتفاق میافتد. اینها همه به هم وابسته هستند. ما همه وجهی باید به موضوعات نگاه کنیم و دستاوردهایی که میتواند برای ما داشته باشد را بررسی کنیم. ما نه در اروند زیرساخت داشتیم، نه در کیش. کیش گل گردشگری ماست ولی در این جزیره ما یک زمین فوتبال مناسب نداشتیم.
ما از چهار سال قبل از آمدن شما میدانستیم قرار است جام جهانی در قطر برگزار شود و مقامات سابق وعدههای زیادی برای همکاری با قطریها میدادند. یعنی زمان ورود شما هیچ زیرساختی آماده نشده بود؟
نه اصلا! هیچ برنامهریزی برای همکاری در جام جهانی انجام نشده بود. با وجود اینکه زمان زیادی هم گذشته بود. ما یک زمان بسیار کوتاه داشتیم ولی نه زیرساخت مناسب در کیش داشتیم، نه زیرساخت مناسب در قشم و نه در چابهار. اصلا بحث جام جهانی به کنار، خود این مناطق از نظر امکانات و زیرساخت ورزشی ضعیف بودند. بهترین ما کیش بود که یک زمین مناسب فوتبال نداشت. به همین خاطر من سعی کردم نه صرفا به خاطر جام جهانی که برای رونق توریسم ورزشی و همین طور دیپلماسی ورزشی وقت ویژه بگذارم. از همان ابتدا هم یک ارتباط خوب با فدراسیونها برقرار کردیم. خصوصا با فدراسیون فوتبال و آقای عزیزیخادم. انصافا ایشان هم آدم توسعه محوری بود. من هم چون خودم نگاهم توسعه محور است خیلی زود با ایشان هماهنگ شدیم. در همان مقطع اگر تاریخها و آمارها را نگاه کنید چندین برنامه تیمهای ملی در کیش برگزار شد. تیمهای زنان در سطوح مختلف به هزینه منطقه آزاد کیش در منطقه اردو زدند. یعنی حمایت کردیم که این کار انجام شود. نه فقط در فوتبال، در حوزه اسکواش مثلا سالنهای جدید احداث کردیم. سالنهایی که برای بینندگانش یک قواره استاندارد داشته باشد؛ هم برای برگزاری مسابقات و هم برای جذب گردشگر. من حتی دنبال چوگان رفتم، چون حضرت آقا نسبت به چوگان دید خاصی دارند و چند بار هم تاکید کردند. طرح چوگان در کیش را آماده کردیم و جزو اولویتهای ما بود که دیگر وصال نداد بمانیم. ولی یکی از ظرفیتهای کیش سوارکاری و چوگان است و قطعا با استقبال خوبی مواجه خواهد شد.
و زمانی که متوجه شدید قبلا کاری انجام نشده چه اقداماتی انجام دادید؟
من برج هفت 1400 رفتم آنجا و یکسال بعد قرار بود جام جهانی برگزار شود. زمان خیلی کوتاه بود. شروع کردیم به آماده کردن زیرساختهای مورد نیاز. خیلی هم تاکیدم روی جام جهانی نبود. بحثم این بود که یک چیزی درست کنیم. یک چیز فورس ماژور و با اولویت جام جهانی ولی بماند برای مردم که تا سالها استفاده کنند. اقداماتی هم در مورد جام جهانی شد ولی در زمان مورد نظر دیگر آنجا نبودم. یعنی در اوج زمانی که قرار بود برای همکاری در جام جهانی برنامهریزی کنیم من آمدم بیرون. آن بحث مشکلات و مسائل سیاسی هم که در کشور اتفاق افتاد، باعث شد هیچ گردشگری اصلا سمت ایران نیاید. 6 ماه دوم سال گذشته برای اقتصاد و ورزش و دیپلماسی کشور خوب نبود. عملا هیچ جذب گردشگری اتفاق نیفتاد و برنامهریزیها ابتر ماند. ولی ما استفادهمان را کردیم. زیرساختهای کیش آماده شد. با وجود زمان کم توانستیم ترمینال فرودگاه را تکمیل کنیم. پروژهای بود که 15 سال مانده بود و با 70 درصد پیشرفت قفل شده بود. ما ظرف 7 ماه 30 درصد الباقی را جلو بردیم و الان این فرودگاه در حال مسافرگیری است. ظرفیت این فرودگاه 6.5 میلیون مسافر در سال شده. ظرفیت قبلی 1.5 میلیون بود. بحث حمل و نقل دریایی را تسهیل کردیم. اسکلهای که از قبل موجود بود، سالن مسافرگیری خوبی نداشت. خیلی کثیف بود. آنجا را برای ورود و خروج گردشگران خیلی شکیل و تمیز کردیم. الان هم تحت بهرهبرداری است. در بحث ترانزیت و حمل و نقل این اتفاقات افتاد. در زیرساختهای خود کیش هم نیاز بود اقداماتی انجام شود. یعنی شما فرض کنید اگر جمعیت خیلی زیادی وارد کیش میشد جزیره دچار مشکل میشد. کیش مشکل گاز داشت. این را بعد از مدتها پیگیری کردیم و با همکاری شرکت ملی گاز وصل شد. بحث تصفیهخانهها مشکل داشت. تصفیهخانه آب و فاضلاب احداث شد. قبلا پسابها برای آبیاری استفاده میشد و زمینها را تبدیل به شورهزار میکرد. تمام فضای سبز منطقه آهسته داشت زرد میشد و شما میدانید اگر این زمینها خراب شود درست کردنش سخت است. با احداث آن تصفیهخانهها وضعیت کیش بهتر شده. اینها کارهای زیرساختی است که شاید دیده نشود ولی اگر فرضا یک حجم زیاد تماشاچی مسابقات ورزشی سرازیر شوند به کیش زیرساختهای اولیه نیاز است. بحث هتلها هم خیلی مهم بود. تعداد تختها مهم بود. وقتی ما رفتیم بخش خصوصی ورود کرده بود، اما چون حمایت نمیشدند تقریبا کارها تق و لق بود. حمایت جدی از آنها کردیم و تعداد زیادی تخت آمد و در مدار قرار گرفت. این کار مخصوصا در هتلهای 5 ستاره انجام شد، چون فضا باید فضای 5 ستاره باشد.
زمین فوتبال هم احداث شد؟
بله از آن طرف بحث احداث زمینهای فوتبال را در دستور کار قرار دادیم. 4 تا زمین فوتبال در همین فاصله احداث شد. یکی از این زمینهای فوتبال هم هیبریدی بود. ما زمین فوتبال هیبریدی در کشور نداشتیم و همه هم میترسیدند، چون میگفتند تکنولوژیاش نیست و خراب میشود. ما اتفاقا گفتیم هرقدر چیزی مبهمتر است اول باید آن را انجام داد. ما نباید از دنیا عقب بیفتیم. کیفیت زمینهای فوتبال در ایران عموما پایین است. برای همین زمین هیبریدی را در دستور کار قرار دادیم و الحمدلله امروز یک زمین هیبریدی بسیار ایدهآل در خدمت جامعه ورزشی کشور است. تکنولوژیاش را هم گرفتیم. با استخدام یکسری مشاور که از خارج کشور آوردیم بچههای خودمان یاد گرفتند زمین هیبریدی به چه صورت باید احداث و نگهداری شود. این زمینها زمینهای باثباتی هستند. ماندگاریشان خیلی بیشتر است.
به بهرهبرداری هم رسید قبل از رفتن شما؟
بله، اواخر دوره من به بهرهبرداری رسید و الان هم مورد استفاده قرار میگیرد. چند تا از بزرگان فوتبال کشور رفتند، بازدید کردند. اسم نمیآورم اما همه به من پیام دادند و تشکر کردند از اینکه چنین اتفاق خوبی آنجا افتاده. زمینهای فوتبال که احداث شد کنارش ما نیاز به امکانات جنبی هم داشتیم. هزار متر ربع سالن فقط برای ساپورت تجهیزات احداث کردیم. تجهیزات بدنسازی و رختکنها و... در نهایت مجموعه خوبی شد. اما تا اینکه ما بتوانیم آنجا را تبدیل به یک اسپایر کنیم فاصله زیاد است. ما هم از پرسپولیس و هم از استقلال دعوت کردیم بیایند آنجا. به آنها گفتیم ما به شما زمین میدهیم. به آنها گفتیم شما نیاز به یک کمپ دایم دارید. به جای اینکه هر بار کلی پول خرج میکنید، میروید ترکیه و امارات و قطر، بیایید اینجا یکبار هزینه کنید. باشگاه استقلال از این موضوع استقبال کرد. آمدند در قشم از ما زمین گرفتند.
زمان آقای آجرلو؟
بله، زمان آقای آجرلو. توافق کردیم زمین را منطقه آزاد بدهد و آنها سرمایهگذار بیاورند. ما عین همین را به پرسپولیس پیشنهاد دادیم. اما تا زمانی که من بودم ولی کار خاصی نشد.
یعنی خود استقلال کمپ بسازد؟
بله، ما زمین بدهیم استقلال بسازد. سرمایهگذارانی که هواداران استقلال بودند، آمدند و گفتند زمین از منطقه آزاد، ساخت از ما. بعد قرار شد این کمپ به صورت درازمدت در اختیار باشگاه استقلال باشد. درآمدی هم اگر دارد تقسیم شود، چون منطقه آزاد به خاطر زمین رایگان سهامدار میشود یک سهمی از درآمد سهم منطقه آزاد میشد و بخش دیگر به باشگاه میرسید، چون آنجا قطعا درآمدزایی اتفاق میافتد. ولی پولی بابت زمین گرفته نمیشود. به خاطر اینکه سرمایهگذار پولش را ببرد در ساخت. این مدل خوبی بود. ما هم تا جایی که ممکن بود کوتاه آمدیم تا قیمت زمین را پایین بیاوریم، چون ما دنبال کاسبی نبودیم و میخواستیم کار ورزشی رونق بگیرد. الان نمیدانم در چه وضعیتی است. امیدوارم که فعال باشد. باقی باشگاههای کشور هم به نظرم خوب است که چنین کاری کنند. یعنی یکبار سرمایهگذاری کنند و برای همیشه استفاده ببرند. حتی میتوانند به سایر باشگاهها اجاره بدهند. ما سعی کردیم این فضا ایجاد شود. تعامل بین بخشهای مختلف حکمرانی کشور و دولت با بخش ورزشی ضعیف است. یعنی ظرفیتها هست ولی کسی سراغش نمیآید. اگر همافزایی ایجاد شود و هم بخشهای دولتی نیازهای بخش ورزش را بدانند و هم بخش ورزش ظرفیتهای دولت را بداند، همپوشانی ایجاد میشود و از ظرفیتهای هم استفاده میکنند. ما سعی کردیم بخشی از این را شکوفا کنیم و در کنار بخش ورزش قرار بگیریم. الحمدلله بد هم نبود ولی خب دوره کوتاه بود، چون دوره یکسال بود خیلی نتوانستیم ولی خدا را شکر نتیجه گرفتیم.
کلا این مشکل کوتاه بودن دورهها خیلی روی روند توسعه کشور مخصوصا در فوتبال تاثیر میگذارد. مدیران عامل باشگاهها یکساله هستند، رییس فدراسیون آقای عزیزیخادم بعد از یکسال با آن شکل عزل شد و شما هم یکسال بودید.
بله دیگر، تا همدیگر را پیدا کردیم دوره تمام شد. حالا تا مدیران بعدی یکدیگر را پیدا کنند و ظرفیتها را بشناسند، سخت میشود. الان من میبینم باشگاهها تحت فشار هستند و عمده گیرشان همین تامین منابع مالی است. بعضی از تیمها به یکسری جاهای خاص وصلند. مثلا فولادها وضعشان خوب است. پتروشیمیها وضعشان خوب است. معادن وضعشان خوب است. ولی همه این شکلی نیستند. برخی تیمها برای کوچکترین هزینهکردشان گیر هستند. حالا چنین تیمی بخواهد هر سال کلی هزینه کمپ و اردو بکند، سخت است. هواداران هم هستند. معمولا هر تیمی هوادار خاص خودش را دارد. اگر فکر توسعه محور باشد مخصوصا در حوزه فوتبال میشود کار کرد. حالا رشتههای دیگر هوادار و درآمد و اینها ندارد.
شما در کیش زمین هیبرید ساختید و میگویید الان هم باکیفیت در حال سرویسدهی است. پس چرا ما در سایر نقاط کشور نمیتوانیم یک زمین چمن خوب بسازیم؟ آن هم با کلی هزینه. مثلا در قائمشهر بعد از سالها یک زمین چمن طبیعی ساختند بعد از سه تا بازی خراب شد.
در کشور ما به علم و دانش و تجربیات دیگران خیلی اهمیت داده نمیشود. همه دوست دارند چرخ را از اول خودشان اختراع کنند. الان این تجربه در کیش هست. یعنی این علم در تیم فنی کیش و معاونت فنی منطقه آزاد کیش نهادینه شده است. تجربیات و سوابقش هم هست. قبل از شروع کلی سرچ کردیم ببینیم چه خبر است و بعد هم یک کارشناس دعوت کردیم و گفتیم ما داریم این کار را اینجا انجام میدهیم و شما بیا کمک کن. با حداقل هزینه کار انجام شد. این دانش هست. هر بخشی بخواهد این کار را انجام دهد خیلی ساده میتواند تیم فنی کیش را صدا کند و دیتا را بگیرد. کاش خود فدراسیون فوتبال این کار را بکند. نمیدانم اصلا فدراسیون بخش فنی دارد یا نه ولی میتواند ارتباط را بگیرد و با یک مهندس که میشود مشاور دایم فدراسیون کار انجام شود. نمیشود انتظار داشت هر باشگاهی برود از صفر شروع کند. به هر حال این یکبار اتفاق افتاده و میتواند برای کشور مورد استفاده قرار بگیرد. ولی آن دوستان در کیش علاقه دارند این علم را در اختیار دیگران بگذارند.
اشاره کردید که سرمایهگذاری شما خیلی ارتباطی با جام جهانی نداشت و...
خیر، اصلاح میکنم. دو منظوره بود. یعنی دیدیم جام جهانی فورس خوبی است. ما از این فورس استفاده کردیم ولی با خودمان میگفتیم چه جام جهانی باشد چه نباشد چه گردشگر بیاید چه نه ما باید زیرساختها را تکمیل کنیم. البته گام ما بزرگتر بود. ما میخواستیم قشم و اروند را هم درگیر کنیم. منتها تا حد زیادی کیش درگیر شد و بخش کوچکی از قشم. ولی دیگر نشد ادامه پیدا کند. دورهها کوتاه بود و نشد. حتی بوشهر ما هم این ظرفیت را داشت.
متوجه شدم. منظورم این است که به هر حال شما میگویید این دید را داشتید که از ظرفیت جام جهانی استفاده کنید. ولی همکاری کردن در پروژهای مثل جام جهانی قطعا از طریق صرفا مناطق آزاد امکانپذیر نبود و بسیاری از بخشهای دولتی باید همکاری میکردند. آیا این عزم را در بقیه ارکان دولت برای مشارکت در جام جهانی میدیدید یا صرفا همه چیز نمایشی بود؟
مجموعههای زیادی درگیر بودند. به همین خاطر ستادی تشکیل شد با ریاست معاون اول رییسجمهور آقای مخبر. وزارتخانههای مختلف هم آنجا عضو بودند. مثلا وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت ورزش و جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت راه و شهرسازی. وزارتخانههای زیادی عضو بودند. ما هم یک عضو بودیم. آنجا تقسیم کار شد و هر کدام از بخشها یک حیطه را برعهده گرفتند. آنچه به عهده کیش گذاشته شد، تامین زیرساختها بود. ما هم در این زمینه با وجود دوره کوتاه موفق بودیم. شما میدانید کارهای عمرانی و زیرساختی سخت است و دوره خاص خودش را میطلبد ولی ما سعی کردیم با یک مدیریت خوب و کنترل زمان و به کارگیری تیمهای اجرایی قوی کار را انجام دهیم که انجام هم شد. منتها وزارت خارجه مسوولیت داشت که با کشور قطر در بحث هایا کارت (hayya card) ارتباط برقرار کند. این کارتی بود که به وسیله آن گردشگران قبل از آمدن به مسابقات همه چیزشان را مشخص میکردند. وزارت خارجه مسوول بود برود مراکز اقامت ایران را در آنجا تعریف کند که گردشگران ببینند و اگر خواستند محل اقامت انتخاب کنند و قدرت انتخاب داشته باشند. متاسفانه تا دقیقه 90 این اتفاق نیفتاد.
یعنی تا شما بودید، نشد؟
خیر، متاسفانه در هایا کارت ورود نکرد. وزارت گردشگری هم داشت روی این حوزه کار میکرد. وزارت راه و شهرسازی در حوزه تردد دریایی و هوایی فعالیت میکرد.
شما اشاره کردید به تجهیز فرودگاه کیش و حتی در روزهای آخر بحث پرواز یا استفاده از فرودگاه کیش به عنوان پارکینگ شرکتهای هواپیمایی قطر هم مطرح شد ولی عملا اتفاقی نیفتاد. چرا؟
ما زیرساخت را آماده کردیم. وظیفه مناطق آزاد هم زیرساخت بود. بقیه دستگاهها هم دلایلی داشتند که چرا نشد. در آن مقطع اتفاقاتی که در 6 ماه دوم سال گذشته رخ داد واقعا باعث شد هر گردشگری بترسد که وارد کشور شود. طرف با خودش میگفت آنجا الان به هم ریخته و آشوب است. با خودش میگفت دارند آتش میزنند. بالاخره آنها هم تلویزیون و رسانهها را میبینند. رسانهها هم خیلی بزرگنمایی میکردند و آنها ترسیدند. وگرنه کیش فضای آرامی داشت و اصلا خبری نبود. ولی خب یکسری ترفندهای رسانهای و تبلیغاتی در کل دنیا بود و فضای بینالملل خیلی روی این پرداخت و عملا هیچ گردشگری نیامد. نمیشد توقع هم داشت. اینکه بگوییم وزارتخانهها بد عمل کردند هم نبود. بالاخره نواقصی بود و اصل موضوع هایا کارت بود که تا روز آخر قطریها همکاری نکردند و اتفاق نیفتاد. البته قطریها مدام میگفتند ما در خدمتتان هستیم و میخواهیم این اتفاق بیفتد ولی نهایتا نشد. حتی گردشگران خودمان یعنی کسانی که میخواستند بروند بازیها را ببینند، کم نبودند. فضا بود که آنها اینجا اقامت کنند و با پرواز بروند بازی را ببینند و برگردند و آنجا اقامت نکنند. این فضا هم حتی فراهم بود ولی در اجرا مختل شد. پروازها و تردد شناورهای کروز توسط وزارت راه و شهرسازی که آقای مرحوم رستم قاسمی بود، فراهم شده بود. یک جلسه هم حتی از بخش حمل و نقل قطر دعوت کردند که آمدند به کیش و ما هم بودیم در جلسات ولی چون نقشی برای هر وزارتخانهای تعریف شده بود عملا نشد و مزید بر همه اینها بحث اغتشاشات و اینها بود که نگذاشت این اتفاق بیفتد.
به هر ترتیب آنچه در افکار عمومی شکل گرفت، این بود که ما نتوانستیم از فرصت جام جهانی بهره ببریم. موافق هستید؟
من فکر میکنم ما و کشور برد کردیم. یعنی زیرساختها را فراهم کردیم. این زیرساختها هست دیگر. باید از اینها بهرهبرداری شود برای تیمهای ملی و تیمهای باشگاهی که بیایند استفاده کنند و آنجا بشود پایگاه ورزش کشور و یواش یواش توسعه پیدا کند. تیمهایی مثل کاراته و بوکس و ووشو و... اگر میآمدند من کمکشان میکردم. میگفتم بیایید اینجا اردو برگزار کنید. ووشوی بانوان و خواهران منصوریان آمدند آنجا و اردو برگزار میکردند. حالا مخصوصا جوانترها و حوزه بانوان میتوانند استفاده کنند. انشاءالله این دید بین عزیزان ما که الان دارند خدمت میکنند در مناطق آزاد باشد که بتوانند خدمت کنند.
یکی از مسائل مهم در عدم همکاری ایران و قطر در بحث جام جهانی این بود که قطریها میگفتند، آنطور که در رسانههایشان خواندیم، همه توافقات اسکان و حمل و نقلشان را از چند سال پیش انجام داده بودند. برای همین خیلیها انتقاد میکردند که جلسات بین ایرانیها و قطریها در فاصله چند ماه تا جام جهانی کمی نمایشی است.
در جلسهای که من خودم بودم و وزیر حمل و نقل قطر هم حضور داشت او گفت شما ظرفیت ایجاد کنید، چون تعداد جمعیتی که میخواست وارد قطر شود، کشور قطر این ظرفیت را نداشت و بخشی از این باید در کشورهای همجوار سرریز میشد. خودشان هم اضطرار داشتند که ایران بیاید کمک کند. حتی پیشبینی اولیه کردند ما نیاز داریم 400 پرواز در هفته اتفاق بیفتد بین ایران و قطر که عمدهاش هم در کیش باشد
در یک ماه جام جهانی؟
بله، در ایام مسابقات. من اعداد را حضور ذهن ندارم ولی طبق پیشبینیهایی که قطریها انجام دادند 40 درصد بیشتر از انتظار خودشان قرار بود جمعیت بیاید. یکسری گفتند بروند امارات و یکسری عربستان. ایران هم جزو مقاصدشان بود. بازدیدی که کردند برای همین بود که ببینند زیرساخت چطور است. راضی هم بودند. ولی تا دقیقه آخر هم در هایا کارت عملا کارشکنی کردند و آن امکان را فراهم نکردند، چون گردشگر از همان مبدا وقتی میخواهد بلیتش را خریداری کند و آغاز سفر را مهیا کند اولین اقدامش پیدا کردن فضای اقامتی و قیمتهاست. وقتی هیچ چیزی از ایران نمیبیند دیگر کاری نمیشود کرد. وقتی با وجود پیگیریهای زیاد آن کمک را نکردند از همان زمان میشد حدس زد که عملا ایران حذف شد. بیشتر امید ما این بود که گردشگران ایرانی اینجا را انتخاب کنند و این از دو، سه ماه قبل از جام جهانی شروع شود که من از همان موقع آمدم بیرون. میشد از همان موقع پیشبینی کرد با این کارشکنی ایران جا بماند. ولی ما به واسطه کاری که انجام دادیم حس میکنم بردیم. اینکه در یک فورس زمانی تا حد معقولی زیرساخـتهای کیش را آماده کردیم. ولی خب در قشم هنوز باید کلی کار انجام شود. اروند همینطور. بوشهر و چابهار به همین شکل. مناطقی مثل ارس و ماکو و انزلی هم به نظرم ظرفیتهای خوبی دارند. مناطق آزاد مشوقاتی هم دارند. تردد در آنها راحت است. تیمهای خارجی بخواهند بیایند و بروند ویزا نمیخواهد. به لحاظ اقتصادی مشوقات مالیاتی دارند. حتی اگر خریدی یا هزینهای بخواهند بکنند برای ما خوب است و خلاصه از همه نظر محیط مهیاست. البته سرزمین اصلی هم میتواند در این موضوع باشد. ظرفیتهای خوبی هست. جزیره هندورابی را داریم که بکر بکر است. فرودگاه هم دارد. شاید 20 خانوار آنجا زندگی میکنند. هر برنامهای بخواهد آنجا پیاده شود منطقه مستعد است. یک زمان قرار بود آنجا مقصد گردشگری شود و حیوانات را به صورت آزاد رها بکنند تا یک حیات وحش طبیعی ایجاد شود یا کل هندورابی یک فضای گردشگری هندورابی. البته هندورابی مثال است. از این مناطق در خلیج فارس ما زیاد است. فقط مناطق آزاد نیست و میشود از ظرفیتها بهره برد. الحمدلله خدا نعمات زیادی به ما داده فقط استفاده نمیکنیم.
یکی از انتقاداتی که از شما شد بحث سمت دادن به آقای خداداد عزیزی بود. اینکه ایشان اساسا قرار است چه کار کند یا چرا خداداد عزیزی و بقیه نه؟
البته فضا را خیلی باز کرده بودیم. فقط بحث خداداد عزیزی نبود. علاقهمند بودیم بزرگان فوتبال کشور مثل آقای دایی و باقری و عزیزی و کسانی که محبوبیت دارند و مردم دوستشان دارند و ارتباطات بینالمللی دارند بیایند به برگزاری بهتر این رویداد کمک کنند.
سوال منتقدین این بود که خداداد عزیزی چه کمکی قرار است بکند؟
آن موقع محدود به آقای خداداد نبود. بحث این بود کسانی که میتوانند افراد سرشناس فوتبالی خارجی را دعوت کنند به ایران و مثلا بازی دوستانه تدارک ببینند، بیایند کمک کنند. یعنی یکسری ایونتهایی فراهم کنند. این ایونتها باید برگزار میشد تا مخاطب جذب شود.
مثل همان جشنی که در کیش برگزار شد؟
بله مثلا آن یک نمونهاش بود. ما 22 ایونت طراحی کرده بودیم که مخاطبین مختلف داشت برای اینکه فضا گرم شود. در بخش فوتبالی از بچههای فوتبالی کمک گرفتیم. ما که خودمان با مثلا لوتار ماتئوس و ایکس و ایگرگ ارتباط نداشتیم. به این دوستان گفتیم شما با اینها ارتباط دارید بیایید کمک کنید. آقای خداداد عزیزی اعلام آمادگی کرد و خیلی سریع آمد و کمک کرد و مچ شد و استارت کارش را هم زد و برنامه ریخت. نفرات هم مشخص کرد ولی انحصاری نبود. هر کدام از دوستان که علاقهمند بودند این فضا را در اختیارشان قرار میدادیم که بیایند کمک کنند. بحث فوتبال یک جوری است که نباید انحصاری و محدود شود. بالاخره این چهرهها بزرگان فوتبال کشور هستند و مردم دوستشان دارند. تا 50 سال آینده هر کس گل خداداد به استرالیا را ببیند به وجد میآید. گلهای آقای دایی را کسی ببیند به وجد میآید. حالا متاسفانه برخی خلقیات بد هست که میآییم این اسطورههای فوتبال و چهرههای شاخصمان را که در دنیا شناخته شدهاند و زحمت کشیدند و در جهان قبولشان دارند، تخریب میکنیم. این کار بد و اشتباهی است یا بعضا حسادتهایی نسبت به هم وجود دارد و این بد است. اینکه ما یک نفر را جدا و بقیه را رها کنیم هم اشتباه است. به نظرم باید فضایی باشد که همه به یک چشم دیده شوند و از همه ظرفیتها استفاده شود. فضا باز است. آنقدر ما کم داریم که اگر همه اینها هم بیایند کمک کنند باز شما میبینید فرصت هست. باید خوب تقسیم کار صورت بگیرد. همه به کار گرفته شوند و کسی حس نکند فضا انحصاری است یا مثلا کسی فکر نکند با یک دیدگاه خاصی انتخابها صورت میگیرد. ما سعی کردیم فضا را در زمان خودمان باز کنیم ولی خب دو ماه مانده به مسابقات جام جهانی ما دیگر نبودیم. داشتیم یواش یواش آماده میکردیم که دیگر نشد. من خیلی دوست داشتم افراد شاخصی مثل آقای دایی و باقری بیایند و ورود کنند. اینها برای مردم کشور ما و بچههایی که مثلا جام جهانی 98 به دنیا نیامده بودند هم شناخته شدهاند. همه به روز و ماه و سال حفظ هستند که چه افتخاراتی توسط اینها ثبت شده است. اینها ظرفیت ملی هستند. بحث انسجام ملی است. نباید با بدسلیقگی هی بیاییم اینها را از هم تفکیک کنیم.
در ایران این ذهنیت وجود دارد که بروکراسی خیلی قوی است و برای هر کار کوچکی باید انواع و اقسام مجوزها گرفته شود و ارگانهای مختلف نظر بدهند. با چنین شرایطی آیا فکر میکنید ما بتوانیم مثلا یک روز کمپی شبیه به اسپایر بسازیم؟
ما سرمایهگذارهای زیادی داریم. پول هم دست مردم زیاد است. خیلی از مردم نمیدانند پولشان را کجا سرمایهگذاری کنند برای همین هم مدام پولشان را میبرند در بازارهای کاذب و روی سکه و ارز و طلا سرمایهگذاری میکنند که سود کنند. ولی چیزی شبیه به اسپایر اصلا بحث ظرفیت بینالمللی و درآمد ارزی دارد. طرف دنبال یک جای مناسب و ارزانقیمت میگردد که بیاید تیمش را مستقر کند. خب چه بهتر که ایران را انتخاب کند. ما هزینههایمان خیلی پایینتر است. هزینه نیروی انسانی و غذا و امکانات رفاهی در ایران خیلی ارزانتر است. همین الان قیمت هتلهای ما را قیاس کنید با کشورهای همسایه. قیمتها خیلی ارزانتر است. به نظرم این مزیت رقابتی است. به نظرم اگر کسی اهل دودوتا چهارتا باشد و بیاید حساب کتاب کند، میبیند که میصرفد این کار انجام شود. آن موقع هم ما از بخش خصوصی دعوت کردیم که بیاید سرمایهگذاری کند. منتها این کار زمانبر است. ایجاد چیزی شبیه به اسپایر اگر پول باشد و امکانات دو سال زمان میبرد. ولی کاری است آیندهدار. اگر سرمایهگذارانی باشند که علاقه داشته باشند در وهله اول درآمدزایی خوبی برای خودشان اتفاق بیفتد و بعد هم کمک کنند به توسعه ورزش، اینجا جای خوبی است. حتی افاس یا همان Feasibility Study و توجیه اقتصادیاش را کاملا دارد. من مطمئنم نرخ بازگشت سرمایه و IRR آن زیر 40 درصد نیست. الان مثلا یک پاویون که به صورت ارزی پول میگیرد تمامش سود است. چنین فضاهایی به ارزآوری کشور کمک میکند. تیمهای خارجی بیایند در ایران پول خرج کنند. یک تیم خارجی بیاید در کیش هم برای هتل پول خرج میکند هم میرود خرید از بازارها و سنترهای آنجا و باز هزینه میکند. بحث پول بلیت پرواز هم هست که برای شرکتهای هواپیمایی ما آورده دارد. خلاصه همه جوره به چرخه مالی برای کشور تبدیل میشود. واقعیت این است که اقتصاد ورزش کمک میکند به اقتصاد کشور. این شکلی نیست که سربار باشد. متاسفانه به دلیل باورهای اشتباه ورزش شده سربار. دولت مدام باید پول بریزد در یکسری باشگاهها. مدام از جیب مردم و بیتالمال بردارد و بریزد در باشگاهها. در صورتی که اگر درست فکر شود خود اینها میتوانند درآمدزا باشند و به اقتصاد کشور کمک کنند، چون مدیریتها صحیح نیست و دیدگاه درست نیست مسیر برعکس شده. به نظرم این میتواند اتفاق بیفتد. پتانسیل هست. پول هم هست. پول دست سرمایهدارها و سرمایهگذارها بسیار زیاد است. عدد خیلی وحشتناکی اعلام میکنند در مورد نقدینگی آزادی که در کشور میچرخد. همین اگر هدایت شود به بخش ورزش و مخصوصا فوتبال هم میتواند به ورزش کمک کند و هم سرمایهگذار به شدت بهره ببرد.
در این زمینه فدراسیون فوتبال چه کمکی میتواند بکند؟ در زمان شما به نظر همکاری خوبی با فدراسیون وقت و آقای عزیزیخادم داشتید.
پیگیریهای آقای عزیزیخادم خیلی موثر بود. ایشان آنقدر علاقهمند بود که مدام میرفت و میآمد و پیگیری میکرد. آنقدر که آدم رویش نمیشد همکاری نکند. وقتی میدید ایشان اینقدر با انگیزه و پشتکار موضوعات را پیگیری میکرد آدم به وجد میآمد که کمک کند. فکر کنم پیگیریهایی که فدراسیون میتواند بکند خیلی موثر است. دوستان باشگاهها همینطور. باید از آن طرف مطالبه باشد و این طرف هم افرادی باشند که ذوقش را داشته باشند کمک کنند تا آنها به در بسته نخورند. الان نمیدانم مدیران جدید همدیگر را پیدا کردند یا نکردند ولی آن موقع تیم خوب مچ شده بود. حتی وزارت ورزش را هم ما درگیر کردیم و آوردیم پای کار و گفتیم بخشی از هزینههای ساخت را شما بدهید تا ما بتوانیم بیشتر توسعه بدهیم. قولش را دادند ولی پول را ندادند. (باخنده)
با توجه به اینکه این اولین مصاحبه ورزشی شماست من چند تا سوال حاشیهای هم بپرسم. استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟
نه والله! هر دوشان را دوست داریم. الان پرسپولیس برنده شد اگر آدم استقلالی باشد حالش گرفته میشود یا برعکس. دنبال اینکه از یک تیم هواداری کنم، نیستم. بالاخره کلا فوتبال کشور است. من فقط یکبار قبل از بازی صنعت نفت آبادان رفتم سر تمرینشان که صحبت کنیم و روحیه بدهم. به خاطر اینکه تیم صنعت نفت آبادان به هر حال یک جورهایی با مناطق آزاد ارتباط داشت اصلا هم نمیدانستم با کدام تیم بازی دارد. بعدا فهمیدم صنعت نفت با پرسپولیس بازی داشته است. فردایش دیدم همه جا تیتر زدند سعید محمد استقلالی است (با خنده) . در حالی که به خدا من اصلا نمیدانستم صنعت نفت با کدام تیم بازی دارد. فقط رفتیم که تا حد توان کمکی کرده باشیم.
طرفدار تیم ملی هستید؟
بله، طرفدار تیم ملی هستم.
ورزش میکنید؟
دروغ چرا الان در حال حاضر فقط ورزشم پیادهروی است. وقت اجازه دهد کوهنوردی هم میروم. این کوهنوردی برای تیپ ماها خیلی خوب است. ورزش حرفهای ولی نه. اینکه بخواهم فوتبالی بازی کنم یا ورزش دیگری نه. فقط همانطور که قبل از شروع مصاحبه گفتم در منچ قهارم. (باخنده)
اگر به شما مدیرعاملی باشگاه پیشنهاد شود، قبول میکنید؟
تخصصش را ندارم. الان یکی از گیرهای ما این است که به افراد هر جا پیشنهاد بشود، میروند. به قول معروف هرجا بار بخورد طرف میرود. ولی قبل از هر چیزی آدم باید ببیند تخصص آن کار را دارد یا نه. در حوزه مدیرعاملی باشگاه که اصلا ولی در حوزه اقتصادی نه به عنوان مسوول ولی آمادگی داریم هر کس خواست بیاید همفکری کنیم. یعنی به صورت رایگان مشورت بدهیم.
به عنوان کسی که خارج از فوتبال است فکر میکنید مشکل اقتصادی باشگاههای ایران چطور حل میشود؟
اگر به من باشد خودم راه میافتم دنبال این کار. یک افاس آماده میکنم و میگذارم روی طرحم. نه اینکه عددسازی کنم. این مقوله آنقدر خودش جاذبه دارد که اتومات درآمدزاست. میروم مسائلش را حل میکنم و مجوزهایش را میگیرم و میگذارم روی میز. میگویم هر سرمایهگذاری میخواهد بسمالله. شما دنبال پول هستید؟ پولتان را بیاورید اینجا. هم به جوانان کشور خدمت میکنید، هم به ورزش کشور و هم اینکه درآمدزایی دارید. به نظرم ایرانیهای مقیم خارج از کشور دوست دارند بیایند سرمایهگذاری کنند. دلار هم دارند آماده هم هستند. منتها باید اطمینان ایجاد شود. این اطمینان را ما باید ایجاد کنیم. ما که میگویم منظورم خودم نیست، چون الان من کارهای نیستم. منظورم مثلا فدراسیون است. باید لقمه را آماده کنیم. نه اینکه به طرف بگوییم بیا برو دنبال مجوز و اینجور چیزها. طرف باید یک کفش آهنی بپوشد و بیفتد دنبال این مسائل و آخرش هم خسته میشود و میرود. لقمه باید آماده شود و آن زمانی که طرح رسید به جایی که باید سوت بزنی سرمایهگذار بیاید، آن موقع با یک توجیه اقتصادی مرتب و حرفهای طرح را تحویل بدهی و مثلا بگویی بعد از 3 سال پولت که برمیگردد هیچ، تازه از آن موقع سود هم میکنی.
یعنی قویا اعتقاد دارید فوتبال ایران میتواند درآمدزا باشد؟
بله حتما، در فوتبال از یک پیراهن میشود پول درآورد. ولی حوزهها را تفکیک کنیم. در حوزه زیرساختها میگویم خیلی ظرفیت هست. مخصوصا چیزی شبیه اسپایر که میتواند درآمد ارزی درست کند.
چند ماه پیش برخی شایعات شنیده شد که بنیاد مستضعفین قصد تیمداری دارد یا میخواهد سهام سرخابیها را بخرد. آیا این شایعه صحت داشت؟
نه، وظایف بنیاد از طرف مقام معظم رهبری مشخص است. مسوولیت بنیاد صرفا بحث محرومیتزدایی و بحث مستضعفان است. هر درآمدی هم که از محل شرکتهای اقتصادی به دست میآید خرج محرومین و زیرساختها میشود. الان در حوزه فوتبال بنیاد زمین فوتبالهای زیادی را برای روستاهای محروم و کم بضاعت احداث کرد یا فضاهای ورزشی در مناطق کم و بیبضاعت ساخته است. بنیاد وظیفهاش همین است. یک بخشی دارد که درآمدزایی ایجاد میکند و یک بخش بنیاد علوی دارد که میرود در مناطق محروم هزینه میکند. الحمدلله عملکرد خوبی هم داشته است.