فراموشی فرهنگ در مقابله با بیحجابی

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
نگاهی به لوایح حجاب ستاد امربهمعروف و نهی از منکر و قوه قضائیه
سمیه متقی - شادی مکی| تمام روزهای اعتراضات پس از فوت مهسا امینی و در اغلب محافلی که با محوریت حجاب و نحوه مقابله با پدیده بیحجابی برپا شد، تاکید چندباره به میان آمد که «حجاب مسئله فرهنگی است و راهکار مقابله با بدحجابی و بیحجابی هم از دالان همین حوزه میگذرد.» اغلب اظهارنظرهای خیرخواهانه که بهدنبال کاهش تنش در جامعه و افزایش تعامل و رضایتمندی بود؛ بر فرهنگی بودن موضوع حجاب تاکید داشتهاند، اما در نهایت به نظر میرسد همه راهکارها از مسیر برخورد قضایی و حضور نیروی انتظامی قرار است ادامه یابد. چندی پیش، ستاد امر به معروف و نهی از منکر لایحه پیشنهادی برای مقابله با بیحجابی با عنوان «لایحه عفاف و حجاب و مقابله با مظاهر فساد و تباهی» را در خروجی سایت خود قرار داده و در یک کتابچه به توضیح و تفسیر و چرایی تدوین این لایحه پیشنهادی پرداخته است. جالب آنجاست که در جایجای این کتاب بر رویکرد فرهنگی و ضرورت کار فرهنگی برای رویارویی با پدیده بیحجابی اشاره شده است، اما در نهایت متن لایحه برای ضمانت اجرایی از برخوردهای سلبی و استفاده از نیروهای امنیتی و نظامی و برخوردهای قضایی بهره برده است.
در همین شرایط که ستاد امربه معروف و نهی از منکر تلاش میکرد با اقناع مسئولان و نمایندگان مجلس این لایحه را به صحن مجلس برساند، قوه قضائیه هم از ارسال لایحه پیشنهادی خود با عنوان «حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف» و در اختیار دولت قرار گرفتن آن خبر داد؛ لایحه ای که پیش از آنکه متنی از آن در فضای عمومی منتشر شود؛ به تصویب هیئت وزیران رسید و البته انتشار متن آن هم با واکنشها بهویژه از سوی ستاد مذکور روبهرو شد تا جایی که عبدالمجید خرقانی، فعال سیاسی اصولگرا، خبر احتمال استعفای هاشمیگلپایگانی دبیر ستاد امربه معروف و نهی از منکر در اعتراض به لایحه قوه قضائیه را در توئیترش منتشر کرد. او در ادامه به این موضوع اشاره کرد که «آقایون چرا در متن لایحه ها مثل آدم شفافسازی ندارید تا تفاسیر از متن قوانین باعث دردسر نشه؟ لایحه هم که وظیفه داشت بیحجابی رو حجاب سیاسی بدونه، بسیاری از کارشناسان نگران هستند.»
لایحه قوه قضائیه بالاخره در اختیار عموم قرار گرفت
انتشار خبر لایحه قوه قضائیه، با همان معدود اطلاعاتی که از آن وجود داشت، به واکنش روزنامه همشهری، روزنامه کیهان و برخی از چهره های تندروی اصولگرا و اقتدارگرایان منجر شد تا جایی که حسین شریعتمداری، در روزنامه کیهان با هجمه به این لایحه تاکید میکند که «بعید است غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه از متن باخبر باشد»، زیرا هم دست آمران به معروف و ناهیان از منکر را بسته بود و هم اولین گام های کار را به تذکر پیامکی، بدون برخوردهای تند و درگیری محدود کرده بود؛ تا جایی که افرادی چون احمد علمالهدی هم آن را «لایحه صیانت از بیحجابان» خواندند؛ لایحه ای که تا 8 میلیون تومان جریمه را برای بیحجابان در نظر گرفته اما گویا این رقم برای دستاندرکاران این روزنامه ها و این تریبونداران بیارزش و پایین بوده است. البته در این میان متون انتقادی کیهان و همشهری نشان میداد که آنها از متن لایحه باخبر هستند؛ لایحه ای که سایرین به آن دست پیدا نکرده بودند. همین هم موجب انتقاد برخی رسانهها نسبت به این لایحه شد و در نهایت چهارشنبه گذشته متن لایحه در اختیار خبرگزاریها قرار گرفت.
گلایه ستاد از قوه قضائیه
انتشار لایحه قوه قضائیه موجب کدورت و سرخوردگی فعالان و تهیهکنندگان لایحه حجاب در ستاد امر به معروف و نهی از منکر شده است؛ اینکه کدامیک از این دو لایحه را میتوان مناسبتر دانست و کدامیک بیشتر با جامعه و خواست عموم و قوانین ما همخوانی بیشتری دارد؛ موضوعی است که در ادامه بهصورت موجز و مختصر با مراجعه به متون لوایح به آن میپردازیم. مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری میزان در واکنش به برخی اظهارنظرها در توئیتی نوشت:«با توجه به وفاق حاصلشده در قوای کشور حدود ۳۰ روز قبل از ارسال رسمی لایحه عفاف و حجاب به دولت، پیشنویس لایحه به آقایان رئیسی و قالیباف ارائه و رؤسای قوا پس از مدتی کتباً نظرات اصلاحی خود را به رئیس قوه قضائیه ارسال کردند.» اینکه چرا ستاد در جریان نبوده و همچنان در تلاش بود طرح خود را ارائه و مجلس را متقاعد به تصویب آن کند؛ شاید نشان از عدم هماهنگیها باشد. ضمن اینکه اصلاً نمیدانیم این نهاد موظف به تهیه چنین لایحه ای بوده و میتوانست فراتر از جایگاه مشاوره و همکاری نقش ایفا کند یا خیر، اما بههرحال اعلام خبرش به قهر و احتمال استعفای دبیرش منجر شد.
لایحه ستاد، لایحه قوه قضائیه
اولین تفاوت این دو لایحه به تعریفشان از موضوع مورد بحث در لایحه ای است که دست به تدویناش زدهاند. در تمام متن لایحه قوه قضائیه، موضوع کشف حجاب مدنظر است، اما آنچه مورد نظر لایحه ستاد امر به معروف و نهی از منکر است، 9 مورد است که از عدم رعایت پوشش شرعی تا آلودگی صوتی، روبهرویی زن و مرد، رقص و سگگردانی و... را در نظر دارد.
مسئله اختلافی دیگری که کیهان هم در قبال لایحه قوه قضائیه به نقد آن پرداخت، نقش آمران به معروف و ناهیان از منکر است. لایحه ستاد تلاش میکند همه مردم را درگیر این عمل کند، چنانچه در این لایحه آمده است:«ماده 3-در جهت مردمیسازی اجرای قانون و بهرهمندی از ظرفیت عظیم مردم، قوه قضائیه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و سازمان بسیج مستضعفین مکلفند برای انجام وظایف مقرر در این قانون، آئیننامه الزام برای جذب، آموزش و سازماندهی ناظران و ضابطان امر به معروف و نهی از منکر تخصصی مطابق با هر یک از عرصهها را تدوین نموده و به تصویب کارگروه موضوع ماده 17 برسانند.... ماده -4 آمران به معروف و ناهیان از منکر در برخورد با افرادی که مرتکب تخلفات موضوع ماده یک شوند، مطابق قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر مورد حمایت قانونی قرار میگیرند و در صورت تخلف از وظایف و انجام عمل مجرمانه از سوی افراد، حین امر به معروف که منجر به اخلال در نظم عمومی شود، مرتکب به مجازات مقرر در قانون برای این جرایم محکوم میگردد.» اما همین موضوع در ماده 8 لایحه قوه قضائیه با نگاه دیگری به میان میآید که براساس آن «هیچکس حق ندارد تحـت عنـوان امر به معروف و یا نهی از منکر نسـبت بـه بانوانی که حجـاب شـرعی را رعایت نکردهاند، مرتکب أعمـال مجرمانه از قبیـل تـوهین، افتـراء تهدید و یا ضرب و جرح و یا نقض حریم خصوصی آنـان شـود و در صورت ارتکاب، مرتکـب بـه مجازات مقرر در قانون محکوم خواهد شد.» همین تفاوت نگاه ستاد و قوه قضائیه را نشان میدهد؛ یکی از جانب مردم و دیگری از جانب آمران به معروف و ناهیان از منکر به موضوع نگاه کرده است.
بههرحال هر دو لایحه بهدنبال تنبیه و مجازات بودهاند؛ از جرایم نقدی گرفته و ممنوعیت و تعلیق کار برای آنها که بهعنوان بیحجاب شناخته میشوند تا برخورد با صاحبان مشاغل، صنوف مختلف از فروشنده و مدیران مراکز، آنهم نسبت به عملی که خود انجام ندادهاند. در لایحه ستاد برای ضمانت اجرا در ماده 7 آمده است:«در صورت هرگونه ترک فعل و تخلف رؤسا و مدیران دستگاه های موضوع این ماده از انجام وظایف فوقالذکر، مطابق آئیننامه اجرایی قانون، ابتدا به مدیر دستگاه اجرایی متخلف اخطار کتبی داده میشود و در صورت تکرار در مرتبه اول مدیر مربوطه دستگاه اجرایی متخلف، متناسب با کمیت و کیفیت ترک فعل و تخلف به حداقل معادل دو برابر تا حداکثر بیست برابر پایه حقوق و در مرتبه دوم حداقل معادل چهار برابر تا حداکثر چهل برابر پایه حقوق جریمه میشود. در مرتبه سوم مدیر متخلف مجرم و به انفصال از خدمات دولتی از شش ماه تا سه سال محکوم میشود. در صورت ارتکاب برای مرتبه چهارم، مرتکب از تصدی هرگونه منصب مدیریتی بهصورت دائم محروم میگردد.» در برابر تبصره ماده 3 لایحه قوه قضائیه هم به همین موضوع با کمی تغییر پرداخته است:«صاحبان، مدیران و متصدیان واحدهای مذکور مکلفند بهمنظور پیشگیری از ارتکاب رفتارهای موضوع ماده(۱) این قانون توسط مراجعان و مشتریان اقدامات لازم را از قبیل نصب تابلو و تذکر و جلوگیری از ورود معمول دارند، چنانچه از انجام این اقدامات غیردولتی مشغول تدریس یا بهنحوی در آن مراکـز شـاغل هستند، مراتب از طریـق واحـدهای نظارتی مانند حراستها یا بازرسیها به مرتکب تذکر داده میشـود. در صورت تکرار در مرتبه دوم مرتکب حسـب مـورد توسط هیئت رسیدگی به تخلفات اداری یا مراجـع انتظامی یا انضباطی به کسر یکپنجم حقوق و مزایـا بـهمدت یک ماه تا سه ماه و در مرتبـه سـوم بـه کسر یکسـوم حقـوق و مزایـا بـه مـدت دو تا شش مـاه و لغـو کـلیـه امتیازات، تخفیفات و معافیتهای اعطایی از جمله سهمیه های پیشبینی شده محکوم میشود و در مرتبه چهارم حسـب مـورد بـه انفصـال یـا محرومیت از اشتغال بـه مـدت دو تا شش مـاه مـحـکـوم و بـرای تعقیب کیفری به مرجع قضایی صالح معرفی خواهـد شـد.» نوع دیگری از همین جریمهها و برخوردها درباره صاحبان و مدیران صنوف مختلف هم به میان آمده است.
اینکه چرا ستاد امر به معروف لایحه خود را بهتر از لایحه قوه قضائیه دیده، شاید در برخی جزئیات است وگرنه تکتک مواد قانونی هر دو لایحه را مرور کنیم بیش از آنکه عاملی برای آرامش مردم و آسایش روانی باشد؛ احتمالا نوع جدیدی از درگیریها و بحثها در جامعه را در پی دارد. اگر فقط به نظرات جاری در فضای رسانه و فضای اجتماعی نیمنگاهی میکردند و یا بهدنبال نظرسنجیها منطبق با خواست مردم میرفتند، قطعاً این لوایح را تدوین نمیکردند. نمونه کوچکش نظرسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در اسفند 1401 در نظرخواهی به این موضوع پرداخته بود که براساس آن فقط 10 درصد اقدام قانونی (جریمه، محدودیتهای قانونی و...) را مناسب برای مواجهه با بیحجابی زنان دانسته است.
سخن آخر...
اگر این گزاره را پذیرفته باشیم که حجاب و پدیده بیحجابی یک امر فرهنگی است، پس راهکار فرهنگی از مسیر جریمه و برخورد قضایی و پلمب و توقیف نباید عبور کند. اگر پذیرفته باشیم پدیده فرهنگی نیاز به راهکار فرهنگی دارد پس باید بپذیریم که برنامهها منطبق با فضای جامعه، میتواند از کوتاهمدت و میانمدت تا بلندمدت تعریف شود و نیازی نیست که به سمت راهکارهایی برویم که با جریمه و بگیر و ببند بخواهد یک خواست را در کوتاهمدت به کرسی بنشاند. طبیعتاً آنها که دل در گرو این کشور دارند و خواهان امنیت روانی و کاهش نارضایتیها هستند؛ تعیین جریمه بر یک موضوع فرهنگی که آن هم به سبک زندگی افراد بازمیگردد و برخورد با غیرکننده کار که بیشتر در مواجهه با این افراد قرار گرفته را روش مناسبی برای مقابله با یک پدیده نمیبیند؛ آن هم در دورانی که بیشترین دغدغه مردم معیشت است و ترس از سفره خالی در جامعه موج میزند. بههرحال نگاه به این قوانین که مردم را در مقابل هم قرار میدهد، در چنین شرایطی اگر موجب افزایش درگیری و اختلاف در سطح جامعه نشود چنین برداشتی را ایجاد میکند که قانونگذار بهجای آنکه نگران مردم و خواست آنها باشد، بهدنبال استفاده از وضعیت بد اقتصادی جامعه برای تحقق خواست خود است. چنانچه صالح نقرهکار، حقوقدان در گفتوگو با هممیهن درباره قانونگذاری این نوع لوایح گفته است:«قانون برای خیر عمومی وضع میشود و قواعد الزامآور حقوقی واجد اوصافی است و اینکه قاعده حقوقی باید با وجدان عمومی و عرف و سنتهای اجتماعی منطبق باشد، پس باید واجد یک هدف شایسته باشد و قانونگذاری باید متناسب با وضعیت اجتماعی و مقتضای زمان باشد. در خصوص موضوع حجاب تکرر قوانین و قانونگذاری با وضعیت امروز جامعه ما سازگاری ندارد. عنصر متغیر قانون پویایی اجتماعی و تحرک و سیال بودن اراده عمومی برای سبک زندگی در ادوار مختلف تاریخ است و قانونگذار نمیتواند از اراده عمومی و منقطع از سنت و عرف اجتماعی قانونگذاری گلخانه ای انجام دهد.»