نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

جعبه سیاه انتخابات ۷۸

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
جعبه سیاه انتخابات ۷۸

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ برگزار شد. بیراه نیست اگر انتخابات این دوره را مانند خود مجلس ششم از بحث‌برانگیز‌ترین و جنجالی‌ترین ادوار مجلس و انتخابات‌های آن بدانیم. شورای نگهبان در ۱۱ اسفندماه با صدور اطلاعیه‌ای از بروز تخلف در برخی حوزه‌های انتخاباتی خبر داد. ستاد انتخابات کشور نیز به‌سرعت به این اطلاعیه واکنش نشان داد و اعلام کرد که در همه صندوق‌های اخذ رای، علاوه‌بر نمایندگان هیات‌های اجرایی، بازرسان وزارت کشور و نمایندگان داوطلبان، ناظران شورای نگهبان نیز حضور داشته‌اند و صورت‌جلسات شمارش آرا را به‌همراه اعضای شعبه امضا کرده‌اند. این اطلاعیه‌ها آغاز کشمکش بین وزارت کشور دولت خاتمی و شورای نگهبان بود و با اصرار شورای نگهبان فرآیند بازشماری آرای برخی حوزه‌ها ازجمله تهران آغاز شد. گرچه نتایج نهایی انتخابات تهران که بحث‌برانگیزترین حوزه‌ای بود که احتمال تخلف گسترده در شمارش آرا در آن وجود داشت، سرانجام پس از حدود سه‌ماه و در اواخر اردیبهشت ۷۹ اعلام شد، اما این پایان ماجرا نبود و بعد از انتخابات نیز با شکایت احمد جنتی، سیدمصطفی تاجزاده به‌عنوان معاون سیاسی وزارت کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور، به دادگاه فراخوانده شد و درنهایت به سه‌سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. در نتایج اولیه هاشمی‌رفسنجانی با حدود ۷۵۰ هزار رای، نفر سی‌ام حوزه تهران شد. گرچه او با این نتیجه کرسی مجلس را تصاحب می‌کرد اما تعداد آرای پایین در پایتخت و کسب جایگاه آخر قطعا برای او شکست بزرگی به‌حساب می‌آمد. او از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۶ یا رئیس‌جمهور بوده یا ریاست مجلس را برعهده داشته، طبیعی است که چنین شخصیتی از جایگاه سی‌ام انتخابات تهران ناراضی باشد. علاوه‌بر این حتی درصورت بازگشت به کسوت نمایندگی، او با مجلسی روبه‌رو بود که جناح دوم خرداد اکثریت آن را تصاحب کرده بود. اگرچه احتمال افزایش آرا و ارتقای جایگاه او با بازشماری آرا و ابطال برخی صندوق‌ها وجود داشت اما او در چنین شرایطی حتی برای حضور در مجلس هم مردد بود و انصراف از نمایندگی به‌عنوان یک گزینه جدی برای او مطرح بود. البته به‌علت ابهامی که در آن شرایط وجود داشت حتی در چنین وضعیتی عده‌ای به فکر ریاست هاشمی بر مجلس بودند. او در خاطرات ۲۳ فروردین خود نوشته است: «آقایان علی لاریجانی، محمدرضا باهنر، على اخوی‌زاده و مهدی هاشمی آمدند. گفتند، با بررسی نمایندگان مجلس ششم، به این نتیجه رسیده‌اند که نیمی از آنها طرفدار ریاست من هستند و گفتند اگر تصمیم به پذیرش ریاست بگیرم افراد دیگری اضافه می‌شوند؛ قول ندادم و گفتم باید شرایط را ببینم و حتی هنوز تصمیم به رفتن به مجلس هم نگرفته‌ام.» در همان روزها بحث ابطال کل انتخابات تهران هم داغ بوده است. «آقای محمدرضا عباسی‌فرد، عضو شورای نگهبان و مدیرکل اجرایی مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد؛ درباره بازشماری آرای تهران مذاکره شد. گفت ما اشکالات انتخابات تهران را می‌دانیم و اگر ملاحظات سیاسی در کار نباشد نظر اکثر شورای نگهبان بر بطلان است و گفت دوم خردادی‌ها هم به‌شدت نگران ابطال انتخاباتند و آقای سیدمحمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور به او تلفن کرده و در این خصوص ابراز نگرانی کرد.»(۲۴ فروردین) سیدرضا زواره‌ای عضو دیگر شورای نگهبان هم «گزارشی از نحوه تصمیم شورای نگهبان برای بازشماری آرای تهران داد و گفت اگر محافظه‌کاری نکنند، ممکن است انتخابات تهران باطل شود.»(۲۹ فروردین) اما در طرف مقابل دولت از ابطال انتخابات تهران نگران بود؛ «دکتر حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد. … از قول عباد [آقای علی ربیعی] گفت آقای خاتمی از طریق آقای علی یونسی، وزیر اطلاعات، مطلع شده که شورای نگهبان قصد ابطال انتخابات تهران را دارد… و ناراحت است و می‌خواهد به رهبری شکایت کند.»(۱۱ اردیبهشت) به نظر شورای نگهبان انتخابات باید به کلی باطل می‌شد اما برخی ملاحظات مانع اتخاذ تصمیم نهایی می‌شد. «شب آقایان احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و دکتر حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و علی لاریجانی، رئیس سازمان صدا و سیما، میهمانم بودند. درباره انتخابات تهران بحث شد آقای جنتی، گفت بخشی از اعضای شورا، ضمن اینکه اشکال انتخاب تهران را قبول دارند ابطال آن را مصلحت نمی‌دانند.»(۲۵ اردیبهشت) افراد سرشناس دیگری از جمله علی لاریجانی موافق ابطال انتخابات بودند. «آقای سیدصدرالدین شریعتی، بازرس شورای نگهبان آمد و نمونه‌هایی از تخلف‌ها در انتخابات تهران را گفت. آقای عباس واعظ طبسی، تولیت آستان قدس‌رضوی آمد. درمورد اشکالات انتخابات تهران و ضرر تایید انتخابات برخلاف قوانین صحبت بود. آقای علی لاریجانی هم آمد و گفت کامپیوتر نتایج بازشماری‌ها را دیده است. انتخابات قابل‌توجیه نیست.»(۲۷ اردیبهشت) نهایتا شورای نگهبان تصمیم به ابطال انتخابات می‌گیرد. اما نظر رهبری برخلاف شورا و همه افرادی بوده که به‌دنبال ابطال انتخابات بوده‌اند. «سر شب آقای علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما، اطلاع داد که شورای نگهبان امروز به باطل بودن انتخابات تهران رسیده ولی به‌خاطر نگرانی از عواقب، ضمن نامه‌ای از رهبری راهنمایی خواسته‌اند و رهبری در جواب گفته‌اند که نتایج صندوق‌های شمرده‌شده، هرچه شد عمل شود و به بازشماری صندوق‌ها ادامه ندهند و نتایج اعلان شده در این موارد را بپذیرند. آقای احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز گفت، شورای نگهبان با ۸ رای به ابطال رای داد ولی قید کردند از رهبری هم نظر خواسته شود که نتیجه آن شده، کار درستی نکرده‌اند که رهبری را در این مورد مشکل‌دار درگیر کرده‌اند.»(۲۹ اردیبهشت) هاشمی از شورای نگهبان بابت اینکه بعد از تصویب ابطال انتخابات نظر رهبری را هم پرسیده‌اند ناراحت است. او در خاطرات روز بعد نیز با اشاره به واکنش مثبت رسانه‌های خارجی به دستور رهبری، به‌صورت غیرمستقیم نارضایتی خود از تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای را ابراز می‌کند. علی لاریجانی هم از اینکه رهبری مانع ابطال انتخابات شده‌اند ناراضی است. «رسانه‌های خارجی مخصوصا بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی از دستور رهبری برای تایید انتخابات تهران اظهار رضایت می‌کنند. آنها که معمولا اقدامات رهبری را زیرسوال می‌بردند و حمل بر حمایت از محافظه‌کاران می‌نمودند این بار ستایش می‌کنند. آقای علی لاریجانی آمد. نحوه و دلیل ابطال صندوق‌های انتخابات تهران را ارائه داد. درمورد انصراف من مذاکره شد. او هم از اقدام رهبری در دستور قبول انتخابات، ناراضی است.» افراد دیگری هم از اینکه شورا به نظر خود عمل نکرده و نظر رهبری را پرسیده ناراحت هستند. «ظهر آقایان عباس واعظ‌طبسی، احمد جنتی، علی‌اکبر ناطق‌نوری، قربانعلی دری‌نجف‌آبادی و محمدعلی موحدی‌کرمانی میهمانم بودند. آقای جنتی، گزارش جلسه نهایی شورای نگهبان را داد که با هشت رای انتخابات تهران باطل شده، ولی پس از اطلاع به رهبری و پیشنهاد اظهارنظر ایشان و حضور آقای سیدعلی‌اصغر حجازی از دفتر رهبری در جلسه، و نوشتن نامه و جواب رهبری، عملا منجر به تایید انتخابات با ابطال بخشی از صندوق‌ها و دستور تعقیب متخلفان شده است. حضار انتقاد کردند و گفتند بعد از رای به ابطال، جای سوال از رهبری نبوده است.»(۳۱ اردیبهشت)
بعد از اینکه نتایج انتخابات با حمایت رهبری تثبیت شد بحث حضور یا عدم حضور هاشمی در مجلس از همیشه داغ‌تر می‌شود. از ابتدای خرداد تا روزی که هاشمی تصمیم نهایی‌اش را گرفت افراد مختلفی پیش او می‌رفتند و نظر او را بابت انصراف احتمالی‌اش از مجلس جویا می‌شدند و در مواردی به او مشورت می‌دادند. او سه راه پیش‌روی خود داشت. «محمد، محسن و حسین مرعشی برای مذاکره و مشورت در مورد رفتن به مجلس آمدند سه راه در پیش داریم؛ ۱.انصراف ۲. رفتن به مجلس و نامزدی برای ریاست ۳. رفتن به مجلس و نامزد ریاست نشدن؛ بیشتر تمایل به انصراف است، اگر بتوانم.»(۱خرداد) برخی از اعضای حزب کارگزاران نیز به او پیشنهاد کناره‌گیری دادند. «آقایان محسن نوربخش، اسحاق جهانگیری و دکتر محمد علی نجفی، اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی آمدند؛ پیشنهاد داشتند که من به مجلس نروم.»(۲خرداد) اما پیشنهاد عده‌ای نظر هاشمی را جلب می‌کند. «آقایان محمدرضا باهنر، حسین مرعشی، علی هاشمی، محسن هاشمی، محمدرضا رحیمی، علی آقامحمدی و اصغر افشاری آمدند. درمورد حضور یا انصراف من از نمایندگی مجلس صحبت شد. پیشنهاد می‌دادند که اگر اکثریت نمایندگان مجلس دعوت کنند که نامزد ریاست مجلس بشوم بمانم وگرنه انصراف بدهم. بعضی‌ها هم عقیده دارند به صورت نماینده عادی بمانم.»(۴‌خرداد) سرانجام پس از اینکه افراد زیادی با او حول این مساله گفت‌وگو کردند، هاشمی در جلسه‌ای که با حسن روحانی داشت تصمیم نهایی خود را گرفت. «دکتر روحانی آمد درباره رفتن به مجلس مشاوره شد. تایید شد که اگر دعوت اکثریت مجلس تحقق یافت حضور یابم وگرنه انصراف بدهم. از اقدام رهبری در نقض نظر شورای نگهبان، اظهار تعجب نمود.»(۴‌خرداد) درنهایت پس از اینکه از دعوت گسترده نمایندگان خبری نشد او در تاریخ ۵ خرداد انصراف خود از حضور در مجلس ششم را اعلام کرد. او در تحلیل خود از نظرات طیف‌های مختلف سیاسی درباره انصرافش از حضور در مجلس می‌نویسد «در مذاکرات و مشاوره‌های امروز و روزهای گذشته نکات زیر به دست آمد: ۱. جناح راست تلاش می‌کنند که من در مجلس باشم تا نیروهای حزب کارگزاران هم به خاطر من، از چپ‌ها جدا شوند و مجموعه راست و کارگزاران و مستقل‌ها اکثریت مجلس را داشته باشد ۲. چپ‌ها و به‌خصوص مشارکتی‌ها تلاش می‌کنند که در مجلس نباشم که کارگزاران از آنها جدا نشوند و مستقل‌ها هم با محافظه‌کاران در یک مجموعه قرار نگیرند. ۳. رسانه‌های خارجی و ضد انقلاب و لیبرال‌ها در داخل فعالند که من به مجلس نروم تا نیروهای وفادار به انقلاب پراکنده باشند و هستند کسانی هم که مایلند من در مجلس باشم تا درگیری بین من و طرفداران من با چپ‌ها باشد و آنها از این اختلاف، استفاده سیاسی ببرند و هر دو طرف را ضعیف کنند.»(۵‌خرداد) همچنین او در روز پس از اعلام انصرافش واکنش رسانه‌های خارجی را این‌طور ارزیابی می‌کند؛ «انعکاس خبری انصراف من از نمایندگی مجلس بسیار وسیع است و لحظاتی پس از اعلان، روی آنتن‌ها رفت و تقریبا در همه خبرگزاری‌های مهم جهان آمد؛ چون مساله مجلس ششم و ریاست آن مورد توجه مراکز سیاسی جهان قرار دارد. غربی‌ها، نوعا خوشحالی و بعضی‌ها هم اظهار نگرانی می‌کنند؛ از امکان درگیری داخلی بین نیروهای دوم خردادی به خاطر اینکه رقیب بزرگی در برابر خود ندارند و نوعا انصراف را ضربه سنگینی بر جناح محافظه‌کار معرفی می‌کنند.» واکنش‌های سیاسیون نیز به تصمیم او متفاوت است. او با اشاره به حضور در مراسم افتتاحیه مجلس ششم می‌نویسد: «آقایان سید‌محمد خاتمی و سید‌محمود هاشمی‌شاهرودی، روسای جمهور و قوه قضائیه گفتند اعلان انصراف شما مایه ضرر برای مجلس و نظام خواهد بود.»(۷‌خرداد) البته علاوه‌بر افرادی که به او پیشنهاد انصراف داده بودند، اشخاص دیگری نیز بودند که از انصراف او استقبال کردند. «عصر آقای حسن دانایی‌فر، معاون اداری مالی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد و از انصراف تشکر کرد و گفت‌ وقت ملاقات را برای قبل از این خواسته به‌منظور پیشنهاد انصراف و گفت اقدامی شجاعانه و قهرمانانه است که در تاریخ به خوبی برجسته می‌شود؛ مشروعیت انتخابات تهران زیر سوال است و مناسب نبود که شما با این انتخابات به مجلس بروید.»(۷‌خرداد) «عصر آقایان محمدرضا مخبر‌دزفولی، رئیس کمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی و عزت‌الله ضرغامی، معاون امور مجلس و استان‌های سازمان صداوسیما آمدند. گفتند ضمن ناراحتی از عدم حضور در مجلس انصراف را کار مناسبی در این مقطع می‌دانند.»(۸خرداد)
در همین شرایط عبدالعلی علی‌عسکری، رئیس وقت بنیاد تعاون سپاه، نزد هاشمی می‌رود و می‌گوید «از شنیدن خبر انصراف شوکه شده» و پیشنهاد می‌دهد «مردم و نهادها، با بیانیه و طومار، خواستار پس گرفتن انصراف هاشمی بشوند.» هاشمی اما در جواب می‌گوید: «بعد از انصراف راحت و سبک شدم و بنا ندارم به مجلس بروم.» او در خاطرات روز ۱۲ خرداد خود می‌نویسد: «آقای علی‌عسکری مجددا آمد و گفت خیلی‌ها معتقدند که بهتر است از انصراف عدول کنم. جمعی از نمایندگان مجلس، می‌خواهند تقاضا کنند و از سایر نهادها و گروه‌ها و افراد هم در این فکرند و رهبری هم گفته‌اند، تایید می‌کنند. گفتم دنبال این کار نروند، نخواهم پذیرفت و او را قانع کردم که دست بردارد.» سرانجام ‌هاشمی علی‌رغم اینکه در نتایج اصلاح‌شده انتخابات به جایگاه بیستم حوزه تهران رسیده بود، به مجلس نرفت. او دور دوم انتخابات را این‌گونه توصیف می‌کند. «پیش از ظهر در حسینیه جماران، برای مرحله دوم انتخابات مجلس تهران رای دادم اما رای سفید. مسئولان صندوق رای‌گیری گفتند مردم مراجعه نمی‌کنند. خبرنگاران زیاد بودند؛ مصاحبه نکردم. از سراسر تهران هم گزارش‌ها حاکی از خلوتی بی‌سابقه حوزه‌های رای‌گیری است؛ شاید به خاطر عدم وجود رقابت.»(۱۰ تیر) شاید دلیل این اظهارات و رای سفید او دلخوری از مجموعه فرایند انتخابات مجلس ششم باشد. اما نکته جالب دیگری هم در بخش‌های مربوط به انتخابات مجلس در میان خاطرات هاشمی به چشم می‌آید. همانطور که در سطور پیشین خواندیم شورای نگهبان به دنبال ابطال انتخابات بود و افراد سرشناسی از جمله علی لاریجانی و حسن روحانی و البته خود هاشمی‌رفسنجانی هم به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم از دستور رهبری ابراز ناراحتی یا تعجب کرده بودند. در این شرایط تنها دولت و به طور کلی جریان دوم خرداد بودند که مخالف ابطال بودند و طبیعتا انتظار می‌رفت که از حمایت رهبری استقبال کنند. اما هاشمی در خاطرات روز ۳ خرداد خود این‌گونه واکنش جریان اصلاحات را به دستور رهبری توصیف می‌کند: «شب میهمان رهبری بودم… از اینکه علی‌رغم کمک مهم ایشان به دوم خردادی‌ها، در تحمیل تایید انتخابات تهران بر شورای نگهبان، آنها از ابطال بخشی از صندوق‌ها انتقاد می‌کنند، ناراحتند چون بخشی از نظرات‌شان را که به نفع‌شان است و از آن بهره برده‌اند، نادیده گرفته و نسبت به بخشی که به نفع‌شان نیست، مخالفت می‌کنند.» اما در هر صورت علی‌رغم اینکه در آن زمان هیچ‌کس-حتی متنفعان آن- از تصمیم رهبری ابراز رضایت نکرد، اما تصمیم رهبر انقلاب در حمایت از آرای مردم و حفظ جایگاه انتخابات بسیار عبرت‌آموز است.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar