فرارو/متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

حضور کریستیانو رونالدو، ستاره پرتغالی تیم النصر در ایران که برای بازی با تیم پرسپولیس وارد کشور شده بود، از همان لحظه نخست با استقبال شدید هوادارن همراه شد. استقبالی که از فرودگاه امام خمینی تا درب‌های ورودی هتل اسپیناس (محل اقامت تیم النصر) ادامه داشت.

کریس رونالدو پس از این بازی با انتشار پستی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت: «خیلی عالی بود که امروز به پیروزی رسیدیم. تشکر بسیار ویژه از هواداران و همه مردم ایران که این دیدار را برای ما خاص کردند. استقبالی بسیار گرم و باور نکردنی بود.» با این وجود هجوم جمعیت هواداران برای ملاقات با او صحنه‌هایی را خلق کرد که واکنش‌های متعددی را به همراه داشت.
 
علی اصغر امیری، مدیر هتل محل اقامت رونالدو، از تخریب بخش‌هایی از این هتل در پی ازدحام جمعیت هواداران این بازیکن فوتبال خبر داد و گفت: «ازدحام جمعیت باعث شده فضای سبز، درب‌ها و بخش‌هایی از ورودی هتل آسیب ببیند. البته تمهیدات جدی برای امنیت و اقامت تیم النصر درنظر گرفته شد.»، صحنه‌های بالارفتن هواداران رونالدو از تپه‌ها و محوطه‌های مرتفع اطراف هتل، در کنار سیل جمعیتی که مسیر ورود اتوبوس‌های کاروان النصر به پارکینگ هتل را بسته بودند، از دیگر صحنه‌هایی بود که توجه بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی به خود اختصاص داد.

اکنون و با وجود این که رونالدو و یارانش با پیروزی ۲ بر صفر، ایران را ترک کرده و به عربستان برگشته اند، پرسش‌هایی بی پاسخ باقی مانده است، از جمله این که چطور می‌توان علت هجوم بی سابقه هواداران برای دیدار با رونالدو را درک کرد و آیا این نوع رفتار را می‌توان در زمره مشکلات اجتماعی طبقه بندی کرد؟ محمدعلی الستی، جامعه شناس ارتباطات و استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده:

سلبریتی‌ها به هیاهو محتاجند
 محمدعلی الستی گفت: «در نظام‌های اجتماعی دو متغیر اصلی برای تعیین گرایش مردم به سمت سلبریتی‌ها وجود دارد. ما می‌توانیم به هر شخصی اعم از هنرمند یا ورزشکار که شهرت زیادی داشته باشد، عنوان سلبریتی را اعطا کنیم. من به جای سلبریتی می‌گویم «چهره»، اما در این بحث یک نکته مهم هم وجود دارد. همه چهره ها، لزوما شخصیت‌ها یا کاراکتر‌های برجسته‌ای ندارند. شخصیت‌های برجسته و کاراکتر‌ها با چهره‌ها متفاوتند. کاراکتر‌ها خود، دارای کردار شایسته‌ای هستند یا عمل قهرمانانه‌ای دارند. برای مثال یک دانشمند، مخترع یا مکتشف که توجه رسانه‌ها را به خود جلب می‌کند. اما چهره‌های مشهور، خود معلول و محصول پوشش‌های رسانه‌ای هستند. یعنی، این رسانه‌ها هستند که توجه مردم را به آنان جلب می‌کنند.»

وی افزود: «رونالدو چیست به جز این که خوب فوتبال بازی می‌کند؟ این آدم، محرک جنجال است. افرادی که به کاراکتر‌ها علاقه دارند، پیرو، مرید و شاگرد هستند و افرادی که به چهره‌های مشهور علاقه دارند، هوادار محسوب می‌شوند. شخصیت‌های برجسته الگو‌های تولید مادی و معنوی هستند، اما چهره‌های مشهور، بت‌هایی هستند که مصرف مادی یا معنوی دارند. در نهایت می‌توان گفت شخصیت‌های برجسته می‌توانند به دور از هیاهو و در کمال احترام مشهور و انگیزه بخش دیگران نیز باشند، اما چهره‌های مشهور، برای حفظ شهرت و احترام محتاج هیاهو هستند. جلوه‌های ظاهری و فردیت چهره‌های مشهور نیز در اقبال عمومی آنان موثر است.»

این عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: «بر اساس فرضیه و نظری که در ذهن دارم، دو مولفه وجود دارد که تعیین می‌کند در نظام اجتماعی، ملت به سمت سلبریتی‌ها تمایل داشته باشند یا از سلبریتی‌ها دور شوند. مولفه نخست؛ وضعیت اقتصادی است. در نظام‌های اجتماعی که فاصله طبقاتی محصول سرمایه گذاری وجود دارد، سلبریتی‌ها تقویت می‌شوند. چرا که بسیاری از آنان که سلبریتی‌ها را خلق می‌کنند، همان مافیایی هستند که بازخورد مالی بالایی را توسط سلبریتی‌ها کسب می‌کنند. رونالدو، در پشت صحنه باعث جا به جایی هزاران میلیارد دلار است. این دلار‌ها در سایه معاملات باشگاهی، مسابقات باشگاهی و جهانی جا به جا می‌شود؛ بنابراین ثروتمندان و نظام‌های سرمایه داری علاقه مندند سلبریتی وجود داشته باشد تا این گردش مالی ادامه پیدا کند. به شکل موازی با این جریان، افرادی که فقیر و کم بضاعت هستند، به دلیل تمامی نواقص و کمبود‌هایی که در زندگی شخصی دارند، سلبریتی‌ها را جایگزین همه کمبود‌های خود می‌کنند و بنابراین مبینیم در هند، یک شهروند خون خود را می‌فروشد تا بتواند بلیت سینما بخرد و فیلم سلبریتی محبوب خود را تماشا کند. در این شرایط فاصله طبقاتی، تشدید کننده سلبریتی محوری است. طبیعیست که یک گروه اجتماعی فقیر که گاهی حتی هزینه خرید یک تکه نان را ندارد، برای جبران آمال و آرزوهایش، خود را جای یک سلبریتی بگذارد. در حالی که اگر طبقه متوسط ثروتمند بود و رفاه جامعه بالا بود، افراد چنین گرایشاتی را نداشتند یا کمتر داشتند.»

وی افزود: «مورد دیگری که باعث تقویت یا تضعیف سلبریتی می‌شود، وضعیت اجتماعی است. در نظام‌های اجتماعی که جامعه مدنی قدرتمندی دارند (مثل فعال بودن سندیکاها، انجمن‌های کارگری، احزاب، رسانه‌های مستقل) مردم نیز سعی می‌کنند با فعالیت‌های اجتماعی، سرنوشت خود را تغییر دهند. در چنین جامعه‌ای فرصت چندانی برای رشد کردن موضوعات زرد وجود ندارد. مردم در این شرایط وقت و انرژی خود را صرف فعالیت‌هایی می‌کنند که به بالندگی جامعه منتهی می‌شود.»

این جامعه شناس در ادامه گفت: «با در نظر گرفتن این فاکتورها، ۴ دسته از جوامع شکل می‌گیرند: جوامعی که فاصله طبقاتی را در کنار جامعه مدنی قدرتمند دارند، جوامعی که فاصله طبقاتی و بسته بودن فضای مدنی را همزمان دارند، دسته دیگر طبقه متوسط بالا را در کنار جامعه مدنی قدرتمند و رفاه اجتماعی دارند و دسته آخر دسته‌ای که رفاه اجتماعی بالا و فضای مدنی بالا را همزمان دارند. کاملا قابل پیش بینی است در جامعه‌ای مثل جوامع اسکاندیناوی که همزمان جامعه مدنی قدرتمند و NGO را در کنار رفاه اجتماعی دارند، کمتر شاهد رفتار‌های افراطی در قبال سلبریتی‌ها هستیم. در جامعه‌ای مثل ایالات متحده، فاصله طبقاتی داریم، اما جامعه مدنی نیز قدرتمند است و در نتیجه میبینیم که سلبریتی‌ها جایگاه میانه‌ای دارند. در جوامعی مثل چین با رفاه متوسط و جامعه مدنی بسته و غیردموکراتیک سلبریتی‌ها جایگاه متوسط دارند، اما در کشور ما با توجه به شرایط موجود، عوامل رشد سلبریتی‌ها به وفور وجود دارد؛ بنابراین رفتاری را که در قبال حرکت ماشین حامل رونالدو دیدیم حاصل همین شرایط است.»

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar