هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

ترکیه بازهم سودای بزرگ کردن نقش خود در منطقه و جهان را در سر می‌پروراند؛ رویایی که شاید این بار دور از واقعیت نباشد. رجب‌طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه اخیراً اعلام کرد که با همراهی روسیه به هاب انرژی منطقه تبدیل خواهد شد. هرچند کارشناسان معتقدند که این ظرفیت چندان هم وابسته به روسیه نیست و زیرساخت‌های این کشور، بستر را برای تبدیل این رؤیا به واقعیت فراهم کرده است. دالغا خاتین‌اوغلو، کارشناس بین‌المللی انرژی و مدیرمسئول بخش فارسی خبرگزاری ترندنیوز جمهوری آذربایجان در گفت‌وگو با «هم‌میهن» رؤیای اردوغان برای تبدیل به هاب منطقه را دور از ذهن نمی‌داند و با بیان اینکه زیرساخت‌های آن اکنون فراهم است، معتقد است که در حال حاضر تبدیل ترکیه به کشور ترانزیت انرژی فقط محدود به گاز نیست و در حوزه نفت و برق نیز اقداماتی صورت گرفته است. بنابراین، این ظرفیت کاملاً در ترکیه وجود دارد که تبدیل به هاب انرژی شود. ‌نکته آن است که ایران که خود دارای ظرفیت بالای انرژی است و ازسویی از منظر ژئوپلیتیکی در موقعیت ممتازی برای هاب شدن قرار دارد، باز هم از قافله جا مانده و با انگشت حسرت به کشور همسایه خود می‌نگرد.

‌ همکاری ترکیه و روسیه برای تبدیل ترکیه به هاب گازی، از کجا شروع شد و هدف اصلی آن چیست؟
روسیه و ترکیه از سال 1986 با یکدیگر تعاملات گازی دارند. روسیه بزرگترین صادرکننده گاز به ترکیه است. سال قبل ‌ترکیه 54 میلیارد و 662 میلیون مترمکعب واردات گاز داشت که 21 میلیارد و 575 میلیون مترمکعب از این رقم، گاز روسیه، ‌تقریباً 5/9 میلیارد مترمکعب گاز ایران،  7/8 میلیارد مترمکعب گاز جمهوری آذربایجان و بقیه واردات ال‌ان‌جی بود. وقتی به صادرکنندکان ‌اصلی ال‌ان‌جی نگاه کنیم، آمریکا با بیش از 5/5 میلیارد مترمکعب بیشترین صادرات را به ترکیه داشته، الجزایر و مصر در ‌رده‌های بعدی هستند. البته بیش از 10 کشور به ترکیه ال‌ان‌جی صادر می‌کنند. موضوع تبدیل ترکیه به هاب گازی از دهه ‌گذشته شروع شد؛ زمانی‌که ترکیه به غیر از خط لوله بلواستریم یا جریان آبی که از طریق دریای سیاه، گاز روسیه را دریافت ‌می‌کرد و می‌کند، دو خط لوله موازی ترک‌استریم یا جریان ترک را هم در سال 2020 راه‌اندازی کردند. یکی از این خطوط لوله ‌برای صادرات گاز به ترکیه است اما خط لوله دوم ترک‌استریم برای صادرات گاز به اروپا در نظر گرفته شده و مهم‌ترین ‌مشتریان این خط لوله هم، کشورهای بالکان هستند؛ مجارستان، یونان، بوسنی، رومانی، صربستان. وقتی به آمارهای اروپا نگاه ‌می‌کنیم که چه روندی در واردات گاز روسیه اتفاق افتاده، شاهدیم که صادرات گاز روسیه از همه خطوط لوله گازی به اروپا به‌شدت ‌کاهش یافته، به استثنای خط لوله ترک‌استریم. طی ماه گذشته این خط لوله به‌طور متوسط روزانه 46 میلیون مترمکعب ‌گاز روسیه را ازطریق ترکیه به اروپا صادر کرده است. حتی این رقم بیشتر از ظرفیت این خط لوله است و با فشارافزایی و کمپرسور، بیشتر از ظرفیت کار می‌کند. ظرفیت سالانه‌اش حدود 5/16 میلیارد مترمکعب است ‌که رقم قابل‌توجهی است. اما این پایان ماجرا نیست. جمهوری آذربایجان هم از سه‌سال گذشته صادرات گاز از ترکیه با خط لوله ‌ترانس‌آدریاتیک را از فاز دوم میدان شاه‌دنیز آغاز کرده است که شرکت لوک‌اول روسیه هم در این میدان 10 درصد سهم دارد. ‌درواقع سال قبل بیشتر از 11 میلیارد مترمکعب گاز آذربایجان از خاک ترکیه صادر شد. اکنون با چند کشور قرارداد جدیدی امضا ‌کرده‌اند که تا سال 2026 صادرات گاز از ترکیه به اتحادیه اروپا را به 22 تا 25 میلیارد مترمکعب برسانند؛ یعنی ‌بیشتر از دو برابر. مذاکرات با کشورهای مشتری در جریان است. همچنین توسعه کریدور گاز جنوبی، هفته گذشته آغاز ‌شد. خطوط لوله وجود دارد و زیاد هزینه‌بر نیست. فقط باید کمپرسورهای جدیدی راه‌اندازی شود تا ظرفیت انتقال گاز از 15 ‌میلیارد مترمکعب کنونی به 31 میلیارد مترمکعب در سال برسد و تقریباً می‌شود گفت که می‌توانند صادرات 23 میلیارد مترمکعبی گاز را به اتحادیه اروپا داشته باشند. در واقع تا چند سال آینده، ترکیه حداقل از منبع گاز آذربایجان و روسیه، سالانه حدود 40 ‌میلیارد مترمکعب صادرات گاز به اتحادیه اروپا یا کشورهای بالکان که عضو اتحادیه اروپا نیستند، خواهد داشت. ‌‌

چقدر این طرح را موفقیت‌آمیز می‌دانید و بر این باور هستید که با همراهی اروپا به‌عنوان مصرف‌کننده انرژی روبه‌رو خواهد شد؟
در مورد موفقیت‌آمیزبودن ترانزیت گاز روسیه از ترکیه، باید گفت کشورهایی که یاد کردم به‌عنوان مشتریان اصلی گاز روسیه خیلی ‌وابسته به این گاز هستند، اما در درازمدت باید در نظر بگیریم که روسیه جنایت بزرگی را مرتکب شده و به اوکراین تهاجم ‌نظامی کرده است و تحریم‌های غرب خصوصاً آمریکا بسیار جدی هستند و اتحادیه اروپا در نظر دارد تا پایان دهه جاری، واردات گاز ‌روسیه را متوقف کند و کشورهایی که از آنها یاد کردم جزو اتحادیه اروپا هستند. از طرفی جمهوری آذربایجان، ‌می‌خواهد صادرات گاز خود را به همین کشورها به علاوه ایتالیا و بلغارستان دوبرابر کند، بنابراین تنها چاره‌ای که برای روسیه می‌ماند ‌این است که دست از تهاجم بکشد و مشکلاتش را با غرب حل کند. اما برای ترکیه اهمیتی ندارد، چون گزینه‌های زیادی برای ‌تبدیل به هاب گازی دارد و حتی می‌تواند گازی که از جمهوری آذربایجان دریافت می‌کند را به اروپا صادر کند. کما اینکه الان خودش هم ‌گاز صادر می‌کند. یعنی نه‌فقط ترانزیت انجام می‌دهد‌، بلکه از کشورهای دیگر گاز خریداری کرده و به یونان یا صربستان صادر ‌می‌کند. سال گذشته نیم میلیارد مترمکعب خود ترکیه صادرات گاز داشته است.

‌ آیا این اقدام را می‌توان دور زدن تحریم‌های روسیه نامید؟
تا پایان دهه جاری اتحادیه اروپا مایل است واردات گاز از روسیه داشته باشد، اما در حد خیلی ‌پایین و این نقض تحریم‌ها نیست، چون تحریم‌ها بر این اساس است که تا پایان دهه یعنی 2030 اتحادیه اروپا از گاز روسیه، ‌بی‌نیاز شود. برخی از کشورهای بالکان جزو اتحادیه اروپا نیستند و الزامی در رعایت تحریم‌ها ندارند. بنابراین آن بازار می‌تواند از ‌طریق ترکیه، واردات گاز روسیه را ادامه دهد. ‌

‌ آیا روسیه می‌تواند در مقاطعی که از منظر سیاسی با اروپا و آمریکا درگیر است، با اعمال فشار به ترکیه، این کشور را مجبور به قطع صادرات گاز کند؟
روسیه نمی‌تواند ترکیه را تحت فشار قرار دهد. حتی اگر ترکیه کلاً واردات گاز ازطریق خط لوله از ایران، آذربایجان و روسیه را متوقف کند، باز هم ظرفیت ترمینال‌های ال‌ان‌جی ترکیه، کفاف مصرف داخلی‌‌اش را می‌دهد. ‌به همین خاطر روسیه چندان چنگ و دندانی نمی‌تواند نشان دهد. دوم اینکه روسیه هم از ‌منظر صادرات گاز به اروپا و هم بازار ترکیه و درآمدهای گازی، بیشتر به ترکیه وابسته است تا برعکس. روسیه قبل از این تهاجم، تقریباً 200 میلیارد ‌مترمکعب گاز به اروپا صادر می‌کرد و حدود 45 میلیارد مترمکعب نهایتاً ‌ال‌ان‌جی می‌تواند صادر کند، مابقی ازطریق خط لوله است که محدودیت زیادی دارد. مثلاً به چین فقط یک خط لوله از روسیه وجود دارد که ظرفیت محدودی ‌دارد. می‌ماند فقط ترکیه. به همین خاطر روسیه دست بالا را ندارد که از کارت گاز علیه ترکیه استفاده کند. ‌

‌ اگر ترکیه تبدیل به هاب گازی در منطقه شود و آنطور که بیان می‌شود به بزرگترین هاب گازی در جهان در آینده بدل شود، ایران در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت؟ آیا ایران نیز می‌تواند شریک در این پروژه باشد یا به‌عنوان رقیب کنار گذاشته می‌شود؟
متاسفانه ما در ایران کسری شدید گاز داریم. اگر به همه گزارش‌های ماهانه و سالانه وزارت انرژی ترکیه با دقت نگاه کنید، ذکر شده ‌که در زمستان، ایران مشکل دارد و نمی‌تواند گاز بدهد، اما در تابستان ایران گاز مازاد دارد. مشکل اینجاست که میدان پارس‌‌جنوبی که 70 درصد گاز ایران را تولید می‌کند، وارد نیمه دوم عمر خود شده است. هر سال 10 میلیارد مترمکعب از تولیدش ‌کاسته خواهد شد. البته فعلاً یکی دو فاز نصفه‌نیمه دارد که در حال توسعه‌اش هستند و شاید برای چند سال آینده افت ‌تولید گاز ایران چندان به چشم نیاید، اما فاز 11 را اگر راه‌اندازی کنند یا فازهای 22-23-24، بعد از یکی دو سال افت تولید ‌گاز ایران خود را نشان خواهد داد. در مورد قراردادهایی که امضا می‌شود دو نکته وجود دارد؛ اولاً اینکه درازمدت هستند مثلاً ‌قرارداد ایران و ترکیه یک قرارداد 25ساله بود. روسیه با ترکیه از سال 1986 قرارداد امضا کرده و به ترکیه گاز صادر می‌کند. این قراردادها ‌معمولاً 25-20ساله هستند و باید چشم‌اندازی باشد که ایران آنها را امضا کند وگرنه مشکل خواهد بود. متأسفانه ایران خیلی ‌دیر جنبیده. اگر همین امروز بخواهند تاسیسات فشارافزایی مثل سکوهای تولید 20هزار تنی (15برابر سکوهای فعلی) در ‌پارس‌جنوبی راه‌اندازی کنند و در هر سکو دو کمپرسور عظیم بگذارند، 10سکوی 20هزارتنی و 30 کمپرسور نیاز است و شاید ‌تا 10 سال آینده نتوانند این کار را انجام دهند. این تکنولوژی فقط در دست شرکت‌های غربی است. از طرفی ‌ایران عملیات سواپ را بیشتر از 20 سال است که با آذربایجان انجام می‌دهد، گاز آذربایجان را تحویل گرفته و روزی یک میلیون ‌مترمکعب به نخجوان تحویل می‌دهد، تا پایان سال آینده پروژه خط لوله ایغدیر-نخجوان را استارت زده‌ایم و تا یک‌سال آینده ‌نیازی به این سواپ هم نخواهد بود. ‌

‌  اردوغان بیان کرده این اقدام محدود به گاز نخواهد ماند و به سایر بخش‌های انرژی و حتی معدن تسری پیدا می‌کند. این حرف اردوغان را چگونه می‌توان تفسیر کرد و چقدر امکان موفقیت‌آمیز بودن آن وجود دارد؟

در حال حاضر تبدیل ترکیه به کشور ترانزیت انرژی فقط محدود به گاز نیست. مثلاً آذربایجان کل نفتش را از طریق خط لوله باکو-تفلیس-‌جیهان به ترکیه و بازارهای بین‌المللی صادر می‌کند. ترکمنستان کل نفت خودش را از همین مسیر صادر می‌کند. همینطور قزاقستان ‌بخشی از نفتش را. تا چند سال قبل ترکیه مشتری برق ایران بود و الان خودش صادرکننده برق شده است. هم ظرفیت زیادی برای ‌تولید برق دارد و هم زیرساخت‌های بسیار مناسبی. در واقع ترکیه همین الان به‌عنوان هاب برق در منطقه فعال است.

البته گاز آذربایجان و روسیه تنها گزینه‌ها نیستند. وقتی به آمارهای اقلیم کردستان عراق نگاه می‌کنیم تولید گاز را به کمک ‌شرکت‌های اماراتی به‌شدت افزایش داده‌اند و همچنین اسرائیل که می‌تواند به ترکیه گاز صادر کند. ترکمنستان دو سال است ‌عملیات سواپ گاز دارد و سالی 5/1 میلیارد مترمکعب گاز به ایران می‌دهد. همان گاز را آذربایجان دریافت می‌کند و از طریق ‌ترکیه به اروپا صادر می‌کند. حتی گاز ترکمنستان نهایتاً از طریق سواپ به ترکیه می‌رسد و ترانزیت می‌شود. به‌همین خاطر ‌ترکیه الان هم زیرساخت‌های بسیار مناسبی ازجمله چندین خط لوله عظیم دارد. دوم اینکه میدان ساکاریای ترکیه که امسال ‌راه‌اندازی شده، سالی حداقل 10 میلیارد مترمکعب تولید گاز خواهد داشت. این رقم 20 درصد مصرف گاز ترکیه است و دست ‌ترکیه را در افزایش ترانزیت گاز از کشورهای دیگر باز می‌کند. نکته دیگر اینکه ترکیه سال قبل بیشتر از 55 میلیارد مترمکعب ‌مصرف گاز داشت، اما ظرفیت ترمینال‌های گاز مایع ترکیه هم تقریباً تا همین حد است و این دست ترکیه را باز می‌کند و هر ‌جا می‌بیند در بازارهای اسپات‌مارکت (‌Spot Market‌) قیمت ال‌ان‌جی پایین آمده، آن را می‌خرد. ترکیه سال قبل موفق شد ‌انبار زیرزمینی ذخیره گاز را راه‌اندازی کند؛ سالی 5/5 میلیارد مترمکعب. در تابستان که مصرف جهانی و ‌مصرف خود ترکیه کم است، ظرفیت ذخیره‌سازی گاز ترکیه 5/5 میلیارد مترمکعب گاز را می‌تواند ذخیره کند و از آن در ‌زمستان استفاده کند و جا برای ترانزیت بیشتر گاز به اروپا باز شود. به‌طور دقیق روزانه تقریباً 30 میلیون مترمکعب ترکیه ‌می‌تواند از تأسیسات ذخایر زیرزمینی گاز برداشت کند که رقم قابل توجهی است.‌ ‌بنابراین، این ظرفیت کاملاً در ترکیه وجود دارد که تبدیل به هاب انرژی شود.

‌ با توجه به تأکید ترکیه بر پیگیری دالان زنگزور، چه ارتباطی بین این دو پروژه بزرگ و سایر پروژه‌های بلندپروازانه اردوغان می‌توان برقرار کرد؟
پروژه زنگزور بسیار مهم است؛ هم برای ما در آذربایجان و هم در ترکیه. چون کریدور شرق-غرب برای ترانزیت کالا از چین به ترکیه و اروپا و بالعکس است. این هم خیلی دیر شد. اگر ایران در سه سال گذشته به جای تهدید مثلاً در این پروژه سهیم می‌شد، حتی یک دالان موازی از ایران و ارمنستان کشیده می‌شد، این دالان برای ایران هم خیلی مهم می‌بود. ایران متأسفانه  این کار را نکرد و گمان کرد این کار باعث می‌شود ارتباط ما با اروپا و روسیه از طریق خاک ارمنستان قطع شود. اولاً که این کریدور قطع نمی‌کند و دوم اینکه، وقتی به آمارهای گمرکی ایران نگاه می‌کنیم، 57 درصد صادرات ایران به روسیه از طریق خاک آذربایجان است، 42 درصد از طریق دریای خزر، بخش عمده‌ای از صادرات کالا با کشتی‌های آذربایجان انجام می‌شود. نهایتاً یک درصد صادرات ایران به روسیه از طریق ارمنستان است و صادرات روسیه به ایران صفر درصد از این مسیر است. الان برای ایران خیلی دیر شده. کاش ایران دو سه سال قبل همکاری می‌کرد و یک دالان هم از ایران باز می‌شد.  
 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar