رویای ۵۰ساله آزادشدن اقتصاد

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در 50 سال گذشته به رغم تاکید همه دولتها بر آزاد شدن اقتصاد برخوردهای تعزیراتی و اقتصاد دولتی گسترش یافت
علی ایوبی| خاویر میِلی، اقتصاددان ۵۳ساله آرژانتینی، چندروزی است که در انتخابات ریاستجمهوری این کشور به پیروزی رسیده و به گفته خودش میخواهد با «اره برقی» ساختار اقتصادی را تغییر دهد. او که به خود لقب «شیر» داده و به «جنگجو» معروف است در انتخابات، سرجیو ماسا وزیر اقتصاد دولت قبل را شکست داده و مدعی است با شوکدرمانی میخواهد تورم ۱۴۰درصدی آرژانتین را بهبود ببخشد.
آرژانتین هماکنون بزرگترین وامگیرنده از صندوق بینالمللی پول است و 44 میلیارد دلار به آن بدهکار و خاویر میلی به دنبال آن است که هزینههای عمومی را تا ۱۵درصد GDP کاهش دهد و برای آن راهکارهایی مانند کاهش حقوق بازنشستگان و برداشتن یارانه سوخت مانند برق و گاز را در نظر گرفته است. او تلاش دارد دولت را کوچک کند و ۱۸ وزارتخانه را به ۸ وزارتخانه کاهش دهد و میخواهد حذف بانک مرکزی را به مجلس ببرد. اما مهمترین انقلاب اقتصادی او «دلاریزه» کردن و حذف پزو، واحد پول آرژانتین است.
او سیاستهایی را اتخاذ کرده که اگر در آن موفق شود آرژانتین را به سمت اقتصاد آزاد خواهد برد؛ راهی که اکثر دولتهای 50سال اخیر ایران نیز به نوعی آن را آزمودهاند. اگر دولتهای چندماهه منتهی به انقلاب و چند دولت کمعمر بعد از انقلاب و همچنین دولت هشتساله میرحسین موسوی را که درگیر جنگ بود به حساب نیاوریم، دولت سازندگی مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی اولین دولتی بود که میخواست اقتصاد آزاد را پیادهسازی کند اما با رشد قیمتها، بلافاصله برخوردهای تعزیراتی و قیمتگذاری دوباره شروع شد. با این حال دولت او راه توسعهگرایی و سیاست تعدیل اقتصادی را پیش گرفت. افزایش نرخ رشد اقتصادی و افزایش سرمایهگذاری خارجی از دستاوردهای مهم اقتصادی در دولت سازندگی محسوب میشد؛ هرچند در مهار تورم ناموفق بود و دولت را با تورمی نزدیک به 24درصد به سیدمحمد خاتمی تحویل داد. خاتمی هرچند شعار اقتصادی خاصی نداده بود و اتفاقاً متهم به این بود که دولت اصلاحات توسعه سیاسی را بر توسعه اقتصادی مقدم میداند اما رشد اقتصادی بالای ۶درصد کمک زیادی کرد که بدهیهای خارجی ایران کاهش یابد. در دوره او، تشکیل حساب ذخیره ارزی، اصلاح سامانه مالیاتی، تثبیت نرخ ارز، ممنوعیت استقراض دولت از بانک مرکزی، تأسیس بانکهای خصوصی و اجرای قانون سرمایهگذاری خارجی صورت گرفت که بسیاری از آنان در دولتهای بعد ناموفق اجرا شد. محمود احمدینژاد اما در زمانی دولت را برعهده گرفت که قیمت نفت رشد تاریخی را تجربه کرد. او چند پروژه مهم را بنیان گذاشت؛ از حذف یارانهها گرفته که به گفته احمدینژاد یک جراحی اقتصادی بود تا پروژه مسکن مهر. قرار بود او اقتصاد را آزادکند اما بهرغم همه برنامههایی که رنگ و بوی آزادسازی میداد اما نتیجه همه آن اقدامات هم نهایتاً به قیمتگذاری دوباره و اقتصاد دولتی رسید. حسن روحانی نیز زمانی دولت را در دست گرفت که کشور با تحریمهای اقتصادی از سوی آمریکا و اروپا دست به گریبان بود و با برجام تلاش کرد این مشکل را حل کند. او در دولت دوم خود با بدشانسی نیز مواجه شد؛ خروج ترامپ از برجام قیمت دلار در ایران را چندین برابر کرد و اقتصاد ایران را با شوک عظیمی مواجه کرد. اپیدمی کرونا نیز مزید بر علت شد تا روحانی نتواند میوه برجام را در اقتصاد بچیند و توسعه در کشور متوقف ماند. در دولت روحانی هم هیچ جسارتی از اجرای برنامههای اقتصاد آزاد نمیبینیم. اما تلاش کرد سیستم یارانه نقدی که احمدینزاد در دامنش گذاشته بود را با خودانصرافی برچیند اما شجاعت آن را پیدا نکرد. حتی وقتی کار به افزایش قیمت بنزین رسید با اعلام بیخبری از تصمیم افزایش قیمتها سعی کرد توپ را به زمین افرادی دیگر بیاندازد. نهایتاً اقتصاد آزاد در دولت روحانی هم محقق نشد و اقتصاد دولتی کماکان پابرجا ماند.
حالا نوبت به ابراهیم رئیسی رسیده است. رئیسی در دو سال گذشته بیشتر در حال تغییر تیم اقتصادی خود بوده تا اینکه یک رویه اقتصادی مشخص را پیش بگیرد و البته همچنان با معضل تحریمهای آمریکا مواجه است. رئیسی آنقدر شعارهای بدون عمل دارد که به نظر نمیرسد کار به جایی فراتر، یعنی آزاد کردن اقتصاد برسد. او هنوز کنترل نرخ تورم، ساخت یک میلیون مسکن در سال و ایجاد یک میلیون شغل در سال را نتوانسته تحقق بخشد. رئیسی هم مانند روحانی جسارت رفتن به سمت قیمت بنزین را نداشته و سیستم قیمتگذاریهای دولتی و برخوردهای تعزیراتی در دولت او پررنگتر از قبل در جریان است. به نظر میرسد دستیابی به اقتصاد آزاد، جسارت زیادی میخواهد که هیچیک از دولتمردان ما بعد از انقلاب و حتی پیش از آن، این جسارت را نداشتهاند.
در بین دولتهای گذشته و فعلی یک شعار مشترک وجود داشته که دولتمردان ایران یا به دنبال آن بودهاند یا به آهستگی از کنار آن گذشتهاند و آن «دلارزدایی» است؛ همان شعاری که رئیسجمهوری جدید آرژانتین با ۱۸۰درجه چرخش نسبت به آن به دنبال «دلاریزه» کردن کشورش است.
کامران ندری، کارشناس و استاد اقتصاد درباره اینکه اصولاً امکان «دلارزدایی» وجود دارد یا خیر، به «هممیهن» گفت: «جواب منفی است، چون دلار یک ارز جهانروایی محسوب میشود و در همه کشورها آن را قبول دارند. مهمتر اینکه تبدیل ارزهای دیگر مانند یوان یا ین به دلار، هزینههایی دارد که بهصرفه نیست. اما دلار در همه جا قابل استفاده و معامله است.»
او افزود: «دولتها شاید بتوانند اعلام کنند که در معاملات خارجی خود به جای دلار مثلاً یورو دریافت خواهند کرد اما این را نمیتوان به بخش خصوصی تحمیل کرد و به آنها گفته شود که چه ارزی را بگیرند. بخش خصوصی به دنبال صرفه خود است و همان کار را انجام میدهد.»
ندری گفت: «به عقیده من حرفهایی که دولتها در خصوص دلارزایی یا دلارزدایی میزنند بیشتر جنبه سیاسی دارد درحالیکه برای تجار مسائل سیاسی مهم نیست و صرفههای اقتصادی را مدنظر قرار میدهند.»
او همچنین درباره اینکه آیا این روال میتواند نمونه موفقی باشد تا دیگر کشورها که تورم بالایی دارند هم به این سمت بروند؟ عنوان کرد: «در مورد کشور خودمان باید بگویم که به لحاظ سیاسی و فرهنگی زمینه این کار وجود ندارد. بههرحال یک نگاه منفی نسبت به آمریکا در سیاستمداران ما وجود دارد و اگر هم مجبور به تغییر شویم، شاید به سمت یوان یا یورو بریم اما قطعاً آن ارز، دلار نخواهد بود. برای مردم و مسئولان قابل هضم نیست که بخواهند پول ملی را با یک ارز جابهجا کنند و بستر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دلاریزه شدن وجود ندارد.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که به نظر شما اینکه رئیسجمهور آرژانتین میخواهد دست به تحول بزند و دلار را جایگزین پول کشور خود کند، موفقیتآمیز خواهد بود یا نه؟ گفت: «اگر این کار را انجام دهند قطعاً تورم کشور آرژانتین از بین خواهد رفت. کشور خودمان را مثال میزنم. اگر حقوق و دستمزدها به دلار داده میشد هیچوقت مشکلی به نام تورم نداشتیم. دلاریزه شدن آرژانتین مشکل تورم آنها را حل خواهد کرد چون بانک مرکزی آرژانتین نمیتوانست ارزش پول ملی را حفظ کند اما بانک مرکزی آمریکا توانسته ارزش دلار را ثابت نگه دارد و نوسان زیادی ندارد. رئیسجمهور جدید آرژانتین میخواهد بانک مرکزی کشور خود را به دلیل اینکه نمیتواند ارزش پول ملی را تثبیت کند، حذف کند و گفته میخواهد از پول کشوری استفاده کند که بانک مرکزی قوی دارد.»