نماد آخرین خبر

سرمقاله اعتماد/ ناباغبانان باغ فرهنگ

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سرمقاله اعتماد/ ناباغبانان باغ فرهنگ

اعتماد/ « ناباغبانان باغ فرهنگ » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته محمود اسماعیل نیا است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
 
فرهنگ جزو واژه‌های مظلوم پس از انقلاب است که بسیار در موردش سخن می‌گویند ولی کمتر حق آن را ادا می‌کنند. این وضعیت علل و دلایل فراوانی دارد که یکی از مهم‌ترینش درک نادرست بسیاری از متصدیان فرهنگی از مقوله فرهنگ و در نتیجه مواجهه ناصواب با موضوعات فرهنگی ‌است. دو جنبه مهم ماجرا عبارتست از: تلاش برای منحصر کردن فرهنگ ایرانی به یک جزء آن و نیز اتخاذ مشی ناصواب در پرداختن به مقولات فرهنگی.

یک- فشردن کلیت فرهنگ در یک جزء آن 

فرهنگ عرصه‌ای است پهناور و متشکل از اجزای مختلف، مثل زبان، هنر، دین، تاریخ، آداب و رسوم، مناسک جمعی و مانند آن. موجودیت یک فرهنگ به کلیت آن است و نمی‌توان این کلیت را به یک جزء تقلیل داده و در آن خلاصه کرد؛ هر چند آن جزء امری شریف و قدسی مثل دین باشد. برای مثال فرهنگ ایرانی را می‌توان همچون باغی بزرگ با درختانی گوناگون درنظر گرفت که هر کدام نقشی و سهمی در هویت و موجودیت این باغ دارند. یکی از این درختان دین است، دیگری زبان فارسی، دیگری هنرهای ایرانی، دیگری جشن‌های ملی و امثال آن. مشکل از جایی آغاز می‌شود که بسیاری از دین‌مداران به علت تعلق خاطر به اسلام، کلیت فرهنگ ایرانی را به یک جزء آن یعنی دین (اسلام شیعی) منحصر دانسته و بقیه اجزای این فرهنگ را به رسمیت نمی‌شناسند (مثل فرهنگ ایران باستان) یا به مخالفت با آن می‌پردازند (مثل موسیقی ایرانی). اما وضعیت وقتی وخیم‌تر می‌شود که دست‌اندرکاران فرهنگی تصور کنند که ‌باید و می‌توان همه اجزای این فرهنگ تاریخ‌مند را به رنگ دینی و اسلامی و شیعی درآورد. 

نتیجه عملی چنین نگاهی تبدیل بوستان رنگارنگ فرهنگ به گلخانه‌ای با یک نوع نهال خواهد بود که البته سودایی است خام و تلاشی بی‌ثمر برای تحقق امری ناممکن. 

 دو- توصیه و فرمان به جای همدلی 

مشکل فقط منحصر به درک ناصواب از ماهیت فرهنگ نیست، بلکه به نوع مواجهه عملی با امور فرهنگی هم مربوط است. در تمشیت امور فرهنگی جامعه معاصر هزار نکته باریک‌تر زمو وجود دارد که ناآشنایی با آنها علاوه بر اتلاف وقت و منابع موجب اختلال در حیات فرهنگی جامعه خواهد شد. اما بسیاری از روحانیون، اعم از سنتی و حکومتی که فرهنگ را مساوی دین تلقی می‌کنند، هنوز مهم‌ترین فعالیت فرهنگی را تبلیغات دینی می‌دانند، آن‌هم از نوع ساده‌اش یعنی وعظ و خطابه و نشانه آن‌هم تکثیر نهادهای تبلیغی و گسترش محافل و منابر سخنرانی در جامعه است. منحصر دانستن شیوه‌های گوناگون فعالیت فرهنگی به یک شیوه، نشان از ‌ناآگاهی به زمانه و ناآشنایی با رمز و رازهای مقوله فرهنگ دارد. البته سخنرانی و شوراندن عواطف و گستراندن مناسک، تاثیراتی در ساحت فرهنگ دارد، ولی نه یگانه شیوه فعالیت فرهنگی است و نه لزوما مهم‌ترین و موثرترینش. تجربه این سال‌ها هم گویای آن است که مواجهه واعظانه با مسائل فرهنگی نسبت به قبل بُرد محدودتری پیدا کرده و به تحقق کامل اهداف موردنظر نمی‌انجامد، اگر نتیجه عکس به بار نیاورد. نکته مهم دیگر آن است که اگر روحانیون سنتی عدم توفیق تبلیغات مألوف را به بدی روزگار و ناسپاسی مردم احاله می‌داد؛ روحانیت مستظهر به حکومت، با این وسوسه روبه‌رو است که برای جبران این ناتوفیقی با توسل به قدرت سرهنگانه وارد عرصه فرهنگ شود تا با امر و نهی و بگیر و ببند مسائل فرهنگی جامعه را بسامان کند. رویکردی ناصواب و شیوه‌ای بی‌حاصل که گرهی از گره‌های فرهنگ را که نمی‌گشاید، صد گره تازه بر آن می‌افزاید. مثال و مصداق برای تایید این امر فراوان است. به تعبیری باغ رنگارنگ فرهنگ برای سرسبزی و شادابی حاجت به ناصح و فرمانده ندارد، بلکه نیازمند باغبانی کاردان است که با قانون درختان آشنا باشد و بداند که با هر درختی به چه زبانی سخن بگوید تا قد بکشد و بار بدهد. باغ فرهنگ وقتی خرّم است که همه درختانش شاداب و سرزنده باشند، وگرنه چند درخت سبز در میان درختانی خشکیده نشان از حال خوش باغ ندارد. 
برای اذعان به ضرورت اصلاح نگاه نادرست به فرهنگ و ترک شیوه‌های ناصواب مواجهه با موضوعات فرهنگی، فقط اندکی درس‌آموزی از تجربیات این همه سال کافی است. گرچه که دیر شده، ولی هنوز بسیار ضروری است که فرهنگ دیرپای ایرانی را آنچنان که بوده و هست، بشناسیم. کلیت این فرهنگ و پیوند ارگانیک میان اجزای آن و همزیستی تاریخی عناصر آن را به رسمیت بشناسیم و سودای خام فشردن کل آن در یک جزء یا تحمیل یک جزء بر کل را به کلی از سر بیرون کنیم. همچنین ایده عبث امارت بر فرهنگ را کنار بنهیم و بدانیم که فرهنگ از کسی توصیه و فرمان نمی‌پذیرد. فرهنگ فقط به همزبانی‌ها پاسخ می‌دهد که لازمه آن‌هم کشف منطق درونی و پویای فرهنگ و همنوایی با آن است. چه بسیار درختانی که برای شکوفایی نیازمند باغبان کاردانند ولی در دست ناباغبانان می‌پژمرند، اگر نتوانند از راه پنهان ریشه به آب برسانند.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره