ادامه واکنشها به رد صلاحیت حسن روحانی

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نشریه روزانه معاونت سیاسی سپاه: کدام دلیل میگوید اگر صلاحیت فردی در یک انتخابات تایید نشد، از قطار انقلاب بیرون شده است؟
با رد صلاحیت حسن روحانی رییسجمهوری سابق، واکنشها به این موضوع نیز همچنان داغ است. بسیاری از این واکنشها انتقادی هستند و برخی نیز هستند که به استقبال تصمیم شورای نگهبان رفتهاند.
بسیاری ردصلاحیت روحانی را با ردصلاحیت هاشمیرفسنجانی مقایسه میکنند؛ در شکل و شمایل شاید این قیاس درست باشد، اما در جایگاه کمی متفاوت است. هاشمیرفسنجانی برای انتخاباتی ردصلاحیت شد که در آن بنا بود در صورتی که رای بیاورد به عنوان رییسجمهوری به پاستور برود، اما روحانی در این انتخابات بنا بود که اگر تایید صلاحیت میشد و آرای لازمه را کسب میکرد، راهی مجلسی میشد که اصلیترین وظیفهاش انتخاب رهبری است.
در این بین برخی دلیل ردصلاحیت روحانی را جلوگیری از تاثیرگذاری او بر وظیفه اصلی خبرگان رهبری میدانند. موضوعی که روزنامه جوان در یادداشت دیروز خود، به این موضوع واکنش نشان داده است.
روزنامه جوان نوشته: «یکی از ایراداتی که به ردصلاحیت آقای روحانی گرفته شده، آن است که برخی گفتهاند این نوعی آیندهنگری است برای مانع شدن از تاثیر او در سرنوشت آینده کشور.»
نویسنده این تحلیل را دارای چند اشکال دانسته است: «گمان میکنند رای یک نفر در خبرگان آینده بیش از رای دیگران اثر دارد که این از همان خوی شخصپرستی آنان است.»
اتهامزنی به هاشمی درباره جلسه خبرگان 14 خرداد: فرصت را غنیمت شمرد
«جوان» در ادامه نوشته: «گمان میکنند یک شخص میتواند روی نظر بقیه اثرگذار باشد و مصداق قبلی آن را تاثیر سخنان مرحوم هاشمی در خبرگان بعد از امام میدانند.» این روزنامه همچنین به بررسی جلسه خبرگان رهبری پس از درگذشت بنیانگذار انقلاب پرداخته که در آن جلسه آیتالله خامنهای به عنوان رهبری نظام انتخاب شده است. نویسنده تلویحا هاشمیرفسنجانی را متهم به فرصتطلبی کرده است و نوشته «مرحوم هاشمی آن سخنان را پس از اینکه متوجه شد رای خبرگان به شورایی شدن رهبری نیست و پس از آنکه چند نفر از خبرگان به توصیه امام اشاره کردند و قضیه را تمام شده میدید، نوعی بهرهبرداری از فرصت را غنیمت شمرد و آن سخنان را به نام خود در تاریخ ثبت کرد.»
واقعیت ماجرای هاشمی در خبرگان 14 خرداد 68 چه بود؟
سخنانی که نویسنده روزنامه جوان به تأسی از آن هاشمیرفسنجانی را متهم به بهرهبرداری از فرصت میکند، همان خاطرهگویی معروف او در جلسه خبرگان رهبری روز 14 خرداد 1368 است. هاشمیرفسنجانی در خاطرات خودش همچنین ادعایی ندارد که سخنان او تاثیری بر انتخاب رهبری نظام گذاشته باشد. او در بخشی از خاطرات آن روزش نوشته: «در مذاکرات، رهبری فردی رای بیشتری آورد. آیتالله خامنهای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رای دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟ من که جلسه را اداره میکردم، گفتم اکنون با رای خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چارهای نیست. سرانجام آقای خامنهای با ۶۰ رای از ۷۴ عضو حاضر رای آوردند و مساله به این مهمی به این خوبی حل شد. من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره صلاحیت رهبری آقای خامنهای نقل کردم. از قول حاج احمد آقا و آیتالله موسوی اردبیلی هم که در جلسه خدمت امام بودند، همین مضامین تایید شد. خبر آمادهباش نیروهای عراقی در مقابل منطقه عینخوش که در اثنای جلسه توسط دکتر حسن روحانی رسید و من به جلسه اطلاع دادم، تاثیر زیادی در آمادگی اعضای خبرگان برای ختم کار داشت؛ موفقیت بزرگی است.»
بنا بر این طبق نوشته خود هاشمی، او خاطرهگوییاش را بعد از رای دادن مجلس خبرگان انجام داده است. هاشمی در آن خاطره معروفش در صحن خبرگان گفته: «در جلسهای با حضور سران سه قوه، آقای نخستوزیر (موسوی) و حاج احمد آقا در محضر امام بحث شد. حرف ما با حضرت امام این بود که اگر این قضیه اتفاق بیفتد (برکناری قائممقام رهبری) ما بعدا با قانون اساسی مشکل داریم؛ زیرا ممکن است خلأ رهبری پیش بیاید. ایشان گفتند: خلأ رهبری پیش نمیآید و شما آدم دارید. گفتم: چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنهای گفتند: این آقای خامنهای.»
نویسنده روزنامه جوان از این ماجرا چنین نتیجهگیری کرده که «خبرگان چندان هم دنبالهرو پروپاگاندای یک عضو آن مجلس نیستند و آنهم شخصی که در مقایسه با مرحوم هاشمی، چنان است که به تصریح خود آن مرحوم، رای ۳درصدی داشت و با حمایت مرحوم به رای ۵۰ و هفتدهم درصدی رسید. آقای روحانی اگر قدرت تاثیرگذاری بر آینده را داشت یا آنطور که خود در پیام اعتراض به ردصلاحیتش میگوید قدرت «پیشگیری از خطرات» داشت، در آن هشت ساله مسوولیت، آن گلی را که مدام وعده میداد بر سر مردم خواهد زد، میزد و خطرات را مرتفع میساخت.»
حملهای قابل درک!
حملهای که روزنامه جوان، به روحانی دارد قابل درک است. محافظهکاران شاید آخرین آرزوی امسالشان همین ردصلاحیت روحانی بوده که برآورده شده است. حالا پس از این ردصلاحیت، فرصت را برای حمله به روحانی مغتنم میدانند. شاید این تحلیل که ردصلاحیت روحانی از بابت ممانعت از تاثیرگذاریاش در تحولات آینده بوده، ناشی از سخنان او در مقاطعی بعد از ثبتنامش در این انتخابات باشد. او در یکی از این سخنان که سر و صدای زیادی هم به پا کرد، گفته بود: «خبرگان این دوره شاید اهمیت بیشتری داشته باشد. از خداوند برای مقام معظم رهبری عمر طولانی توام با توفیق بیشتر را طلب میکنیم، ولی هرچه زمان بگذرد احتمال آن روز مبادا بیشتر میشود که خبرگان بخواهد وارد بحث انتخاب ولیفقیه شود.»
او در ادامه به همین موضوعی اشاره میکند که برخی آن را دلیل ردصلاحیتش میدانند: «در ذهنم گفتم اگر به عنوان یک نفر در خبرگان احتمال دهم که تاثیرگذار هستم، برای آینده و امروز اقدامی نکنم، مسوولم.» گفتههایی از همین جنس بود که باعث شد روزنامه جوان احتمال دهد که در آن روز مبادا و هنگام تصمیم سخت خبرگان که همان انتخاب رهبری باشد، شاید خود روحانی هم نباشد! ادعایی که واکنشهایی گسترده به همراه داشت تا جایی که این روزنامه در توضیحاتی باز هم همان سخنان را به نوعی دیگر مطرح کرد و نوشت که روحانی «چگونه از مشیتهای الهی باخبر است و درباره حیات خود آنقدر مطمئن است که با اطمینان و تضمین برای عضویت این مجلس نامزد میشود؟!»
نشریه سپاه: ردصلاحیت، پیاده کردن از قطار نظام نیست
در واکنشی مهمتر از روزنامه جوان، نشریه روزانه معاونت سیاسی سپاه در مطلبی با اشاره به ردصلاحیتهای صورت گرفته و بدون بردن نام از روحانی نوشت که «هیچ نهادی مصون از خطا نیست، اما آنهایی که امروز منتقد رفتار و عملکرد شورای نگهبان هستند، خود و جناح متبوع آنان در ادوار گوناگون در قوه مجریه و مقننه مسوولیت اداره کشور در بخش اجرایی و قانونگذاری دراختیار آنان بوده است. عدهای که امروز شدیدترین نقدها و اتهامات را نسبت به شورای نگهبان دارند، در مقاطع متعدد خود ازسوی این نهاد تایید شدهاند و براساس همین سازوکار به مناصب رسیدهاند. نمیشود تا زمانی که حکم شورا به نفع ما باشد، تمکین کنیم و زمانی که علیه ما باشد، جنجال و اعتراض راه بیندازیم.»
نویسنده به عبارت دیگر، نظر شورای نگهبان را به «حکم» تعبیر کرده و از این زاویه نگاه کرده که شورای نگهبان مختار است یک زمانی فردی را صاحب صلاحیت بداند و زمانی هم میتواند صاحب صلاحیت نداند. همچنین نویسنده این موضوع را توضیح نداده که «حکم شورا» رای مردمی نیست که براساس نظر قاطبه مردم ارایه شود که یک دوره فردی را بخواهند و به او رای دهند و یک دوره رای ندهند.
در ادامه این یادداشت که نویسنده آن عزیز غضنفری جانشین معاونت سیاسی سپاه است و مدتی پیش به درجه سرداری ارتقا پیدا کرد، عدم صلاحیت را به معنای خارج کردن افراد از چارچوب سیاسی ندانسته و نوشته «عدم تایید صلاحیت برخی داوطلبان در انتخاباتها به معنای پیاده کردن برخی از چارچوب انقلاب و نظام سیاسی نیست که مدیر مسوول محترم یکی از روزنامههای کشور اعلام میکند وقتی از قطار انقلاب افراد و گروهها را پیاده و بلکه پرتاب و بیحیثیت میکنیم، سادهترین برداشت این است که چرا سوار شویم که چنین سرنوشتی پیدا کنیم.» غضنفری در ادامه از این منطق انتقاد کرده و نوشته :«این چه منطقی است که شورای نگهبان باید همه داوطلبان و خاصه همه چهرههای شاخص سیاسی را بدون درنظر گرفتن ترتیبات قانونی تایید صلاحیت کند تا به سیاسیبازی و سیاستورزی متهم نشود؟ و کدام دلیل عقلی و منطقی میگوید اگر فردی در یک انتخابات صلاحیت او تایید نشد، پس در نتیجه از قطار انقلاب و نظام سیاسی به بیرون رانده شده است؟»
این یادداشت در بخش دیگری آورده: «نظام جمهوری اسلامی ایران در طول همه این سالها به سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی عمیقا اعتقاد دارد. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که نظامهای سیاسی و مقامات یک کشور، دور و بر یک سیستم و ساختار سیاسی خود را خلوت کنند و طرفداران و هواداران خودشان را از نظام برهانند.» و در ادامه نتیجه گرفته که «متهمسازی نظام جمهوری اسلامی به اتهاماتی از قبیل اخراج برخی از ساختار هیچگونه پایه واقعی و عقلانی ندارد. این را باید مدنظر داشته باشیم که قوانین انتخابات دراختیار شورای نگهبان نیست، لذا بخشهای متولی لازم است برخی روشهای معیوب را با هدف تحقق انتخابات و انتخاب مطلوب بازنگری و ساماندهی کنند.»
واکنش نشریه روزانه معاونت سیاسی سپاه از این نظر میتواند حایز اهمیت باشد که هر چند نامی از روحانی نبرده، اما به نوعی از ردصلاحیت شخصیتهای سیاسی دلجویی کرده و نه تنها ردصلاحیت را مساوی با اخراج افراد از نظام سیاسی ندانسته، بلکه از چنین برداشتهایی انتقاد کرده است؛ البته در کنار تشرهای همیشگی .