سرمقاله آرمان امروز/ پیام های ترسناک مرگ ناوالنی
آرمان امروز/ « پیام های ترسناک مرگ ناوالنی » عنوان یادداشت در روزنامه آرمان امروز به قلم صلاح الدین خدیو است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
مرگ دردناک آلکسی ناوالنی، سرشناس ترین ناراضی روس در زندانی در قطب شمال، چیزی به دانسته های ما درباره ی قساوت بی پرده ی رژیم پوتین نمی افزاید. اما حاوی درسی به مراتب تلخ تر است. درست در زمانی که تصور می شد استبداد کرملین به علت شکست در اوکراین در سرازیری است، در هر دو جبهه داخل و خارج در حال نشان دادن ضرب شست های تازه است. در داخل بی محابا و بدون هراس از پاسخ… گویی، رهبر معروف اپوزیسیون را می کشد. در خارج هم با شکست ضد حمله بهاره ارتش اوکراین، در حال تثبیت دستاوردهای ارضی دو سال پیش است.
سرکوب در داخل و کشورگشایی در خارج، از دیرباز سنت آشنای نظام های استبدادی حاکم بر کرملین بوده است.
در این لحـظه تاریخی، مرگ ناوالنی و سقوط قریب الوقوع شهر آودیوکا در شرق اوکراین، یادآور تراژدی سرکوب خونین انقلاب مجارستان در اکتبر ۱۹۵۶ است.
این بار هم به نظر می رسد مانند اکتبر ۶۸ سال قبل، عامل نجات بخش کرملین، یک درگیری غیر مترقبه در خاورمیانه است.
با آغاز جنگ اسرائیل و حماس در اکتبر سال گذشته، جنگ اوکراین به حاشیه رفت و تمایل دولت های غربی برای تجهیز ارتش اوکراین به سلاح های تهاجمی دچار یک سیر قهقرایی زودهنگام گردید.
هفتاد سال قبل نیز در بحبوحه انقلاب مجارستان، زمانی که مردم بوداپست به امید استقرار رژیمی کم تر سرکوب گر با دست خالی به مصاف ارتش سرخ رفتند، بناگاه با حمله سه جانبه ی اسرائیل، انگلیس و فرانسه به مصر، موضوع مجارستان به بوته فراموشی سپرده شد!
جمال عبدالناصر رهبر بانفوذ مصر با ملی کردن کانال سوئز به بخشی از غرب اعلان جنگ داد.
انگلیس و فرانسه که صاحب امپراتوری های استعماری بودند و کانال را جزو اموال خود می دانستند و از کمک های مصر به انقلابیون الجزایر مکدر بودند، با همراهی اسرائیل به مصر هجوم آوردند.
آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا از وقت نشناسی متحدان خود به خشم آمد و با خالی کردن پشت آنان، زمینه را برای پیروزی سیاسی و معنوی ناصر فراهم کرد.
اما کار از کار گذشته بود، ارباب کرملین که لندن و پاریس را در صورت عدم عقب نشینی به حمله موشکی تهدید کرده بود، در مقام رهبر جهان سوم در نبرد عادلانه اش علیه استعمار رو به زوال قرار گرفت و سهم بزرگی از کیک پیروزی نبرد سوئز را نصیب خود نمود.
پاداش خروشچف از این پیروزی، آزادی عمل در سلاخی انقلاب مجارستان و تسخیر دوباره بوداپست و حبس و اعدام رهبران اصلاح طلب مجار بود.
بعد از هفت دهه به نظر می رسد تاریخ تکرار شده است.
جهان در حال مقابله با کشورگشایی روس ها در شرق اروپا بود که خاورمیانه مشتعل شد.
شاید تنها تفاوت، موضع گیری منفعلانه آمریکا در قبال نسل کشی اسرائیل در غزه است.
آمریکای امروز بر خلاف سال ۱۹۵۶ که هنوز به هیات متحد استراتژیک اسرائیل در نیامده بود، با دادن چک سفید امضا به تل آویو، دچار خطایی جبران ناپذیر گشت.
چه هم اعتبار اخلاقی ناشی از همدلی با اوکراین را در جوی های خون مردم غزه خرج کرد و هم در شرق اروپا گرفتار تنگنایی استراتژیک گردید.
پیامدها و الزامات برخاسته از سیاست داخلی در سال انتخابات هم بر پیچیدگی این معادله چند مجهولی افزوده است.
با هر تفسیری، برنده این رخدادها پوتین است و بازنده ملت هایی هستند که در شوق آزادی می سوزند، از فلسطین گرفته تا اوکراین و شمال سوریه که اردوغان بسان دوستش پوتین، فرصتی کم نظیر برای سرکوب اراده آنها پیدا کرده است.
مثل همیشه، منافع سیاسی دولت ها و رهبران و اولویت های استراتژیک بر معیارهای اخلاقی برتری دارد و آزادی و برابری از قربانیان اصلی آن هستند.