6
0
450
6
0
450
شعرخوانی زیبا از باران نیکراه
آخرين خبر
بروزرسانی
آخرین خبر/ من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه‌ی انگور گور خود شده‌ای
که روی‌شاخه دلش خون‌شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چومن به‌خون غلطید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
به‌خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد!
باران نیکراه
اخبار بیشتر درباره
اخبار مرتبط
6
1
339
6
1
339
5
0
418
10
2
540
10
2
540
4
0
419
4
0
419
4
0
567
اخبار بیشتر درباره
پس از این بخوانید
تو از نیامدن خسته نمی شوی
تو که جان و دلی یکبار واپرس
شعری دلنشین از حامد عسکری
مارا کبوترانه وفادار کرده است!
شعری زیبا از مولانا
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
«کارتون کتاب» تمدید شد
اشتباه از ما بود!
وصل تو شب و روز تمنای همه
