نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
کتاب

شاعری که اسم دخترش را «نیما» گذاشت!

منبع
ايسنا
بروزرسانی
شاعری که اسم دخترش را «نیما» گذاشت!

ایسنا/ فریدون توللی مدتی شیفته‌ نیما بود، نخستین شعر نو خود را تحت تأثیر «افسانه»‌ نیما گفت و به خاطر علاقه‌ شدیدش به پدر شعر نو فارسی، نام دخترش را «نیما» گذاشت، اما در دوره‌ای دیگر به شعر کهن روی آورد.

فریدون توللی در سال ۱۲۹۸ در شیراز به دنیا آمد. پدرش از طبقه اعیان و اشراف شیراز بود و به خدمت دیوانی و پیشکاری میرزاابراهیم قوام اشتغال داشت. دوران طفولیت فریدون در محله‌ای به نام «باغ نصریه» (خیابان مشیر فاطمی سابق) گذشت. در شش‌سالگی (١٣٠٤) مادرش را از دست داد و به‌ همراه تنها خواهرش، شرایط سختی را از سر گذراند. فقدان مادرش که شاعر بود، سبب شد که او به روماتیسم قلبی مبتلا شود. از یازده‌سالگی طبع شعرش شکوفا شد و اشعارش مورد تحسین قرار گرفت. فریدون تحصیلات مقدماتی (دبستان نمازی) و متوسطه را در شیراز گذراند. دکتر مهدی حمیدی ‌شیرازی، از استادان مشهور ادبیات او در دبیرستان سلطانی (شیراز) بود. پس از گرفتن دیپلم، فریدون به تهران آمد (١٣١٧) و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، باستان‌شناسی خواند. پس از اخذ لیسانس در ۱۳۲۵ به شیراز برگشت و در اداره فرهنگ استخدام شد.

توللی در همین سال ۱۳۲۵ که مقارن با وقایع سوم شهریور و اشغال ایران از سوی متفقین است، در روزنامه فروردین قطعاتی به نام التفاصیل در پوسته‌ای از طنز و هجو می‌نویسد که مورد توجه قرار می‌گیرد؛  قطعات التفاصیل، برای اولین‌بار (١٣٢٢) در روزنامه «اقیانوس» (به امتیاز ابوتراب بصیری و مدیریت دکتر حمیدی‌ شیرازی) در ستون فوائدالادب منتشر شد. از شهریورماه همان سال، قطعات التفاصیل در روزنامه «فرودین» که به همت عبدالله عفیفی و جعفر ابطحی در شیراز انتشار می‌یافت، منتشر شد.  

چاپ قطعه‌ ذیمقراط در روزنامه حزب توده که در آن به قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت حمله کرده بود، توللی را به شهرت بسیار رساند. توللی بعدا در قطعه‌ «گلبانگ بند» علت انشعاب و کناره‌گیری خود را از حزب توده بیان می‌کند و در سال ۱۳۲۸ به شیراز منتقل می‌شود و در اداره‌ کل فرهنگ فارس در امور باستان‌شناسی به کار اشتغال می‌ورزد. در سال ۱۳۲۹ مجموعه‌ اشعار نوقدمایی خود را به نام «رها» منتشر می‌کند.

اشعار همین دفتر تاثیرات بسیاری بر شاعرانی چون نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، نصرت رحمانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی و مابقی گذاشت. اصالت اصلی کارهای توللی در اشعار «مریم» و شعرهای لطیف و تغزلی «کارون» و «باستان‌شناس» است.

علاقه‌ به نیما یوشیج باعث شد که توللی نام دختر خود را «نیما» بگذارد. او بعد از چاپ کتاب‌های «نافه»، «پویه»، «شگرف» و بخصوص دفتر شعر «بازگشت» از شعر نیمایی و مانیفست نیما فاصله گرفت. او در این زمینه نوشته است: ««افسانه» و  قطعات پراکنده دیگری از نیما یوشیج در «منتخب آثار هشترودی» و «مجله موسیقی» انتشار یافته بود که در جای خود تازگی‌ها و زیبایی‌هایی هم داشت. ولی ذوق شیرازی‌سرشت من، دنباله‌روی از آن شیوه نوظهور را نمی‌پسندید. زیرا نیما یوشیج که سپس نیز با اختلاف سبک سخن، از دوستان هم شدیم، از چشم من به بت‌شکن جسوری می‌مانست که چکش به دست، اصنام دیرین بتکده‌ای کهن‌سال را بر خاک ریزد و بی‌آنکه سخنی چند در ناپیدایی خداوند و یکتایی وی بازگوید، پرستندگان آن هیاکل دیرباز را، به دامن بهتی عظیم رها کند. تردید نیست که من در آن هنگام، ویرانگری نیما را که وجه اشتراکی هم با احساس من داشت، کاری پرارج می‌شمردم، ولی نمونه‌های شعری او را، ازآن‌جهت که به کلامی سست و ابیاتی معلول و پیوندی خارج از دستور زبان سروده شده بود، شایسته آن نمی‌دانستم که در برافراشتن کاخ رفیع شعر امروز «طرح تجدید بنا» قرار گیرد.

از این رو، پس از گفت‌وگوهای دراز و دوستانه‌ای که در تهران میان من و او در پیوست، هر یک سرِ خود گرفتیم و هنگامی که من به سال ۱۳۲۸ دست‌به‌کار طبع مجموعه شعر «رها» شدم، ضمن اثبات لزوم برگشودن راهی تازه در سرودن شعر، روش سخن‌سرایی نیما را در این زمینه به دلایل استوار رد کردم.»

فیض شریفی در کتاب «فریدون توللی» از مجموعه‌ «شعر زمان ما» نوشته است:  نیما، توللی را خوش‌استقبال و بدبدرقه می‌دانست که او و نادرپور یکی از مدل‌های او را که بین قدیم و جدید است، یا نوقدمایی است، سرمشق کار خود قرار می‌دهند و کارهای به دورانداخته‌ او را وسیله‌ پیشرفت کارشان محسوب کرده‌اند.

توللی از آن جایی که زبان فرانسه می‌دانست، شعرهای بودلر را به خوبی خوانده بود و با او همذات‌پنداری می‌کرد. موتیف‌های اشعار او تنهایی، تاریکی، وحشت، شهوت، لذت، گناه و ضرباهنگ مدام و دلهره‌آور مرگ است.


توللی در شعر «ملعون» در مجموعه‌ «نافه» و شعرهای دیگر خود با بیانیه‌هایش، خود را به تمام با بودلر فرانسوی که واژه‌ مدرن را برای نخستین‌بار به کار برد، مقایسه کرد و سردمدار شعر ایران نامید؛ ولی واقعیت امر این است که فریدون توللی شاعری بود که با صیانت از خط و خطوط اشعار قدما، تغییرات و تک‌مضراب‌هایی در وزن و قوافی و قالب‌های شعر فارسی ایجاد کرد و در قالب‌های چارپاره و اشعار مستزادگونه و نیمایی از نظر شکل و محتوا تا حدود زیادی متاثر از فضای عاطفی و قالب ترکیب‌بندگونه روایی و نمایشی «افسانه» نیما و اشعار رمانتیک‌گرای شاعران فرانسوی بود.


شعرهای «افسانه‌» نیما و «مریم» توللی نقاط عطف یا محل پرش شعر کهن به سمت شعر رمانتیک بود. این دو شعر مفصل همه گرایش‌هایی است که عشق «دگرسانی» را به نمایش می‌گذارد که حذف عنصر زن مثل «افسانه و مریم» در روابط عاشقانه را مغایر با اعتلای حیات واقعی تلقی نمی‌کند.


توللی تا همین‌جا هم که آمده بود برایش کافی بود. او با زبان سخته و شسته رفته‌اش، مضامین عاشقانه و اجتماعی آن زمانه را نشانه رفته بود. طبایع مردم در آن زمان هنوز با زبان غریب نیما با شعرهای «کار شب پا» و «مرغ آمین» اخت نبودند.


توللی، خانلری، نادرپور، نصرت رحمانی و مشیری و غیره اذهان معتاد و سنتی را به شعر نو و بعدا به شعر نیما اخت و سازگار کردند.

بی‌شک کتاب «التفاصیل» و «رها» برای زمانه‌ خود و حتی حال راهگشا بوده‌اند و می‌توان گفت «التفاصیل» بعد از «گلستان» سعدی و «مرزبان‌نامه»، بهترین اثر در نثر و نظم است و در طنز هم کاری به‌غایت قابل توجه است. توللی یک انسان چندپیشه بود. او شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، طنزپرداز، موسیقی‌دان، سیاست‌مدار و باستان‌شناس بود.

فریدون توللی در ۹ خرداد ۱۳۶۴ به دیار خاموشان پیوست و در حافظیه به خاک سپرده شد؛ خودش می‌گوید:


من از پیش حافظ، نخسبم به مرگ
هراسم از آن گردن‌افراز نیست

چو این جسم خاکی، فرو شد به خاک
روان بر فلک، جز به پرواز نیست.»

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره