آخرين خبر/ اين کتاب کوچک بزرگتر از نامش نيست. مشتي ماسه و کف است.
در ميان هر مرد و زني اندکي ماسه و کمي کف است.
برخي آشکارش مي کنند و بعضي شرم دارند.
پس مرا ببخشيد زيرا شرم نمي کنم.
آنان در بيداري ميگويند:
تو و جهاني که در آن به سر ميبري چيزي جز دانههاي ماسه بر ساحلي لايتناهي در درياي بيکران هستي نخواهي بود.
در رويايم به آنان گفتم:
من درياي لايتناهيم و تمام جهان چيزي جز دانههاي شن بر ساحل من نيست.
چون خداوند مرا به صورت ريگي در اين درياچهي شگفت انداخت؛ آرامش آن را بر هم زدم و بر سطح آن دايرههاي بيشماري پديد آوردم اما چون به ژرفايش فرو رفتم؛ مانند او آرام گرفتم و سکوت به من آموخت چگونه در تاريکي شب سرازير شوم.
(ماسه و کف اثري از جبران خليل جبران)