برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

پیشخوان/ خاطرات داوری اردکانی، کریم مجتهدی و حداد عادل از «سیدابوالحسن جلیلی»

منبع
فارس
بروزرسانی
فارس/ رئيس فرهنگستان علوم ايران گفت: مرحوم جليلي اگر مي‌خواست در سياست باقي بماند راه برايش هموار بود هرچند که سياست هم بد نيست اما او راه فلسفه را انتخاب کرد و اگر حادثه برايش پيش نيامده بود او هرگز مسيرش را تغيير نمي‌داد. خبرگزاري فارس: خاطرات داوري اردکاني، کريم مجتهدي و حداد عادل از «سيدابوالحسن جليلي»  همايش گراميداشت مقام روانشاد سيد ابوالحسن جليلي، استاد اسبق و رئيس دانشکده ادبيات دانشگاه تهران امروز (17 آبان) با حضور غلامحسين کريمي دوستان، سيداحمد جليلي، غلامعلي حداد عادل، رضا داوري اردکاني، محسن جهانگيري، کريم مجتهدي و خانواده و دوستداران مرحوم جليلي در تالار کمال دانشکده ادبيات دانشگاه تهران برگزار شد. * خاطرات داوري اردکاني از مرحوم جليلي رضا داوري اردکاني رئيس فرهنگستان علوم ايران در ابتداي سخنان خود با عرض تسليت به خانواده مرحوم جليلي گفت: متأسفانه ما دهه‌هاي پيش استاد جليلي را کمتر ديديم يا نديده‌ايم. حيف که آن بزرگ، کم نوشت يا ننوشت. اما همان‌هايي هم که نوشت پرمغز، متين و روان بود. وي با بيان اينکه مرحوم جليلي فيلسوف، اديب و نجيب بود، عنوان کرد: در همنشيني، دوستي و همراهي با دکتر جليلي چيزي جز خوبي از ايشان نديدم ايشان براي من يک مثال و نمونه بود به همين جهت بسيار متأسف بودم که از 30 سال پيش استاد را ديگر نديدم اما حس مي‌کردم حادثه‌اي در زندگي‌شان رخ داده که ايشان فلسفه را رها کردند در حالي که فلسفه تمام فکر و ذکرشان بود. داوري در ادامه افزود: مرحوم جليلي از خاندان سياست بودند و زماني که از فرانسه به تهران آمدند، منصب مهمي در سازمان برنامه گرفتند اما آن را نيز رها کردند بنابر اين اگر وي مي‌خواست در سياست باقي بماند راه برايش هموار بود. هر چند که سياست امر بدي نيست اما دکتر جليلي راه فلسفه را انتخاب کرد اينکه چه حادثه‌اي باعث شد او فلسفه را نيز رها کند، نمي‌دانم. مرحوم جليلي اگر مي‌خواست در سياست باقي بماند راه برايش هموار بود هرچند که سياست امر بدي نيست اما او راه فلسفه را انتخاب کرد چهره ماندگار فلسفه با اشاره به اينکه با اکراه به دانشکده ادبيات دانشگاه تهران مي‌آيد و دوست ندارد که از درب اضطراري دانشگاه رفت و آمد کند،‌ توضيح داد: چندي است که از در اضطراري ورود و خروج مي‌کنيم و اين نکته اندوهم را بيشتر مي‌کند. اينکه گاهي پيش بيايد از اين مکان عبور کنيم مشکلي نيست ولي اضطرار زماني که زياد شود جاي امور طبيعي را مي‌گيرد و زندگي را دشوار مي‌کند. رئيس فرهنگستان علوم با بيان اينکه سال‌ها وي و دکتر جليلي همديگر را مي‌ديدند و شب و روز در مجالس هم شرکت مي‌کردند، اين امر شوخي نيست، اظهار داشت: مرگ حق است و نمي‌توان تصور کرد که مردم هميشه زنده بمانند اما چنين مرگي در سکوت و بدون اطلاع دوستان درد بزرگي براي ما است. وي همچنين يادآور شد:‌ مرحوم جليلي برايش رياست مهم نبود حتي بنده خبردار نشدم که رئيس دانشکده بودند و اين مايه دريغ بزرگي براي ما بوده است. در سوگشان بسيار گريستم. حتي کوشش کردم آدرس ايشان را پيدا کنم اما مجبور شدم در روزنامه تأسف و تسليت خود را اظهار کنم بنابر اين براي شخص من يکي از مرگ‌هايي که بسيار تکان‌دهند بود مرگ مرحوم جليلي بود به هر حال ما سال‌ها با هم ارتباط نداشتيم ولي سابقه انس ديرينه‌مان همچنان وجود دارد که امروز نمي‌توانم بيش از اين صحبت بکنم. وي در پايان عنوان کرد: مرگ يک استاد بزرگ در سکوت و فراموشي امير غيرعادي است اما درست و قابل توجيه نيست به هر حال اين اتفاق افتاده است و من يکبار ديگر به عزيزان ايشان تسليت مي‌گويم. *خاطرات ديدار حداد عادل با استادش در پاريس در ادامه مراسم غلامعلي حداد عادل رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارس طي سخناني عنوان کرد: 47 سال پيش که بنده به گروه فلسفه دانشگاه تهران پيوستم استادان اين دانشکده را در دو گروه سالخوردگان شامل مرحوم يحيي مهدوي، احمد فرديد، منوچهر بزرگمهر و گروه جوانان شامل رضا داوري اردکاني، مرحوم جليلي و کريم مجتهدي يافتم. آن زمان ما احساس مي‌کرديم بين نگرش فکري و فلسفي اين دو دسته تفاوت زيادي وجود دارد و استادان جوان به فکر دانشجويان نزديک‌تر هستند. وي با اشاره به اينکه دکتر فرديد بر خلاف مرحوم مهدوي و بزرگمهر نسبت به فلسفه غرب نگاه انتقادي داشت و سر کلاس‌هايش فيلسوفان غربي را نقد مي‌کرد، افزود: آن زمان تصور مي‌کرديم دکتر داوري و مرحوم جليلي حرف‌هاي دکتر فرديد را مي‌فهميدند اما ما نمي‌فهميديم. بنده ناچار بودم 33 واحد دروس کارشناسي خود را در دوره کارشناسي ارشد بگذرانم بنابر اين درس تاريخ فلسفه يونان و درس تفسير متون فلسفي به زبان‌هاي اروپايي را نزد مرحوم جليلي تلمذ کردم. حداد عادل با اشاره به اينکه سر کلاس‌هاي مرحوم جليلي بيش از علم فضل استاد از شخصيت او بهره‌مند مي‌شدم، افزود: ايشان به عنوان انسان خلاق بسيار جاذب و به تمام معني نجيب و نجيب‌زاده بودند. بنده در تاريخ علوم سياسي ايران نام سناتور کاظم جليلي (پدر مرحوم جليلي) را شنيده بودم که سال‌ها نماينده مردم يزد در مجلس شوراي اسلامي بودند. در سال 1350 به همراه چند تن از دوستان به کاشمر سفر کردم زماني که بر مزار آيت‌الله مدرس حاضر شديم بر سنگ مزار ايشان نوشته شده بود اين سنگ به همت سيد کاظم جليلي اينجا قرار گرفته است. اين براي ما بسيار معنادار بود در زماني که کسي نمي‌توانست نام مدرس را آزادانه بياورد آزادمردي چنين همت کرده بود. وي در ادامه يادآور شد: سيدکاظم جليلي پدر مرحوم جليلي بودند که ارادت بسياري به ايشان داشتيم بنده فکر مي‌کنم فعاليت‌هاي سياسي پدر ايشان مشخص است و بايد يک زماني تحقيقي درباره آن بشود مرحوم جليلي پسر چنين پدري بود که سال‌ها با او زندگي کرديم و ذره‌اي ضرر و ناراحتي از ناحيه او به ما نرسيد. بنابراين بنده هيچ عيب اخلاقي از او سراغ ندارم. منتهي عيب ايشان اين بود که کم مي‌نوشت با تسلطي که به زبان فرانسه داشت توقع داشتيم آثار زيادي را ترجمه کند چرا که وي يکي از بهترين زبان‌دانان فرانسه در دانشکده بود. از مرحوم جليلي توقع داشتيم به دليل تسلطي که به زبان فرانسه داشت در آن دوران کتاب‌هاي زيادي ترجمه کند اما او هم کم مي‌نوشت و هم کم ترجمه مي‌کرد حداد عادل با بيان اينکه مرحوم جليلي هيچگاه منکر تفکر معنوي، وحي و عالم متعالي نبود، يادآور شد: او اهل فلسفه بود و حال فلسفي داشت. فلسفه امري چسبيده به او نبود بلکه چکيده وجودش بود. وي سخت علاقه‌مند و معتقد به فرهنگ ايراني و ادبيات فارس بود. هيچگاه از او رفتاري ديده نشد که مثلا بگويد من در فرانسه تحصيل کردم و چنين و چنان. رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي درباره دوران رياست مرحوم جليلي در دانشکده ادبيات گفت: اتفاق بدي که در زندگي ايشان رخ داد ابتلا دخترشان به سرطان خون بود که مسير زندگي‌اش را تغيير داد و ناچار شد براي معالجه دخترش را به فرانسه ببرد. از آن زمان ديگر او را نديديم اما متأسفانه معالجات هم موثر نشد و داغ آن فرزند غم بزرگي بر دل پدر گذاشت خاطرم مي‌آيد که آن زمان در دانشگاه صنعتي شريف نامه‌اي براي عرض تسليت به او به پاريس فرستادم. وي همچنين اظهار داشت: پس از اين اتفاق انقلاب اسلامي ايران پيروز شد و دکتر جليلي در اثر يک سوء تفاهم در دانشکده ادبيات از کار بيکار شد که اگر ما به موقع فهميده بوديم شايد مي‌توانستيم آن سوء تفاهم را برطرف کنيم ولي اين اتفاق افتاد و او هم بيشتر وقت خود را در پاريس گذراند و ما خاطره او را در دل حفظ کرديم. اما يک بار که براي مأموريتي به پاريس رفتم منزل ايشان را پيدا کردم و از او درخواست کردم که به ايران بازگردد و تلاش کردم قدري از آن سوء تفاهم را برطرف کنم و قدري هم موفق شدم چنانکه براي آيت‌الله عميد زنجاني مسائل را توضيح دادم و قدري از مشکلات کاسته شد. بنابر اين خدا را شکر مي‌کنيم که کاملا بي‌خيال و بي‌خبر از حال او نبودم. گاهي در اين سال‌هاي اخير ديداري با او داشتم ولي ديگر هر چه از او براي فعاليت‌هاي علمي و تأليفي خواهش کردم وي نپذيرفت. رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي با بيان اينکه مرحوم جليلي نام پسرشان را به ياد پدر «کاظم» گذاشتند، توضيح داد: بنده در نهايت خبري از بيماري سخت خود مرحوم جليلي نداشتم تا زماني که در سفر چين بودم و خبر فوتشان را شنيدم و عجيب تلخ‌کام شدم. حداد عادل سخنان خود را با دو بيت شعر به پايان برد: تا هستم اي رفيق نداني که کيستم/ روزي سراغ من آيي که نيستم بوديم و کسي پاس نمي‌داشت که هستيم/ باشد که نباشيم و بدانند که بوديم