کتابستان/ آلبوم در سال 1959 در امريکا به دنيا آمد. وي ستوننويس آزاد روزنامه است و براي يادداشتهايش جوايزي را نيز دريافت کرده و علاوه بر اين به کار نوشتن فيلمنامه، اجراي شوي راديويي و نيز نوشتن کتابهاي داستاني و غيرداستاني ميپردازد.
آلبوم در سال 1959 در امريکا بدنيا آمد. وي ستوننويس آزاد روزنامه است و براي يادداشتهايش جوايزي را نيز دريافت کرده و علاوه بر اين به کار نوشتن فيلمنامه، اجراي شوي راديويي و نيز نوشتن کتابهاي داستاني و غيرداستاني ميپردازد. ميچ به واسطه ترجمه بهترين داستانهايش در ايران نويسنده اي شناخته شده است و منتقدان جهان او را به خاطر موضوع آثارش که بيشتر در خصوص مرگ و زندگي ماوراءطبيعه است وي را نويسنده رمانهاي روانشناسي ناميده اند. ميچ آلبوم نويسنده اي کم کار اما موفقي است. کتاب "سه شنبه ها با موري" او مدت ها در صدر کتاب هاي پرفروش قرار داشته و اپرا وينفري نيز سريالي از روي آن ساخته است. از جمله آثارش عبارتند از: "بزرگترين درس زندگي"،"در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند"، "سهشنبهها با موري"، "کمي ايمان داشته باش" و "من و استاد و عشق".
ميچ آلبوم در کتاب داستان "در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند" به سئوالاتي چون از مرگ چه ميدانيم؟ مرگ چيست؟ دنياي پس از مرگ ما را به کجا خواهد برد؟ به زبان داستان و از ديدگاه خود پاسخ مي دهد. در اين کتاب قهرمان بطور اسرارآميزي با مرگ دست و پنجه نرم ميکند، در دنيايي که شبيه به هيچ کدام از داستانهايي که در مورد جنگ خواندهايم، نيست. ادي، يک کهنه سرباز جنگ ويتنام، حالا در روز تولد ۸۳ سالگياش، هنوز در يک شهر بازي کار ميکند که چندان چنگي به دلش نميزند. در يک حادثه، وقتي که سعي در نجات جان دخترکي دارد، خودش کشته ميشود. مرگ براي او يک حادثه دردناک نيست: مرگ نقطهاي است براي رسيدن به آگاهي در مورد سوالاتي که تمام عمر به دنبال يافتن پاسخي بر آنها بوده است. در پنج مرحله، پنج شخص واقعاً مهم زندگي ادي، روبه روي او قرار ميگيرند و هر بار او با شوک زندگي خويش را مينگرد، معناهاي جديد را درک ميکند و پس از درک هر معناي جديد، ميتواند به مرحلهي جديدي برود، مرحلهاي که صرفا عذاب يا پاداش نيست، بلکه رسيدن به آرامش صرف است.
ميچ آلبوم علاقهاي وافر به ماوراء طبيعه دارد، ولي نه در شکلهاي عجيب و غريب و غيرعادي، بلکه دوست دارد متافيزيک را از دل زندگي شهري امروزي بيرون بکشد. او بطور موفقيتآميز در کتاب زيباي ديگرش با نام "سهشنبهها با موري" توانسته از دل بيماري يک پيرمرد، راههاي جديدي براي درک دنيا پيدا کند، اين بار با نفوذ در عمق زندگي يک پيرمرد ديگر، راهي جديد براي درک دنياي پس از مرگ گشوده ميشود. ميچ برخلاف تصوري که انسان امروزي از مرگ دارد آنرا آرام بخش ترسيم مي کند. در "يک روز ديگر" اثر آلبوم سئوال مهمي و غير منتظره اي مطرح مي شود: اگر اين فرصت دست مي داد که مي توانستيد با عزيز از دست رفته اي فقط يک روز ديگر هم بگذرانيد، فقط يک بار به گذشته برگرديد و اشتباهي را جبران کنيد ، چه مي کرديد؟
کتاب" سه شنبه ها با موري" Tuesdays with morrie که در ايران با نام "من و استاد و عشق" نيز ترجمه شده است، بيانگر داستان واقعي زندگي استادي جامعه شناس به نام دکتر "موري شوارتز" است که تا آخرين روزهاي حياتش درباره حقايق زندگاني معنادار با يکي از دانشجويانش به گفت و گو مي نشيند و طي آن حقايقي را در قالب مفاهيم عشق، کار، جامعه، خانواده، سالمندي، بخشش و مرگ بازگو مي کند. داستان از اين قرار است که ميچ که سال هاست، از استاد خود خبري ندارد، در واپسين لحظه هاي زندگي موري، پس از مشاهده تلوزيون، متوجه بيماري مرگ بار استاد خود شده و تازه به ياد قول چند ده ساله خود مي افتد!، حال موري به بيماري ALS دچار است و تنها چند ماه با مرگ تدريجي خود فاصله دارد و ميچ مي خواهد از اين لحظه ها کمال استفاده را ببرد، حال اين مرشد چه چيزي ياد مي دهد؟
"براي يک روز بيشتر" داستان مردي است که براي آخرين بار فرصت پيدا مي کند تا با مادر مرده اش ارتباط برقرار کند. سطر آغازين پيشگفتار کتاب که جزئي از داستان به حساب مي آيد موضوع کلي آن را بيان مي کند: "اين کتاب داستان يک خانواده است و چون يک روح نيز در آن حضور دارد، بهتر است از اول بگوييم که داستان ارواح است". در بخش ديگري از آن آمده است: "داستاني که مي خوانيد داستان چارلز (چيک) بنتوست. او شبح نبود. زنده تر از او نمي شد يافت. شنبه صبحي او را در چمن زمين بيسبال براي اولين باري ديدم، کاپشن آبي پوشيده بود و آدامس نعنايي مي جويد. از دفترچه خاطراتش و يادداشتهايي که در اختيارم گذاشت به اين داستان اضافه کردم و مجموعه اي از تمام آنها گرد آوردم."
کتاب "کمي ايمان داشته باش" نخستين اثر غيرداستاني آلبوم پس از "سهشنبهها با موري" است که در سال 1997 منتشر شده است. در اين اثر نيز به سراغ مساله مرگ رفته است. آلبوم ميگويد: "خيليها از من ميپرسند چرا هميشه درباره مرگ مينويسي و من ميگويم نميدانم؛ به همان دليل که جان گريشام همواره درباره مفاهيم و موضعهاي حقوقي نوشته و استفن کينگ نيز همواره از هيولاها و چيزهاي ترسناک سخن گفته است، من هم نميتوانم درباره چيز ديگري به جز اين مفهوم مهم بنويسم. "1 داستان "کمي ايمان داشته باش" درباره دو مرد است که به کشف ايمان، اميد، وحدت و روح بشري نايل ميشوند. دنياي اين دو مرد يکي مسيحي و ديگري يهودي، يکي آمريکايي آفريقايي تبار و ديگري سفيدپوست، به خواننده نشان ميدهد که چگونه ميتوان با وجود دو دنياي کاملا متفاوت، براي بقا جنگيد. در اين کتاب دو مرد ميآموزند که در اوضاع سخت چگونه بايد دوام آورد و زنده ماند.
در بخشي از کتاب "سه شنبه ها با موري" آمده است: "حقيقت اينست که اگر بياموزي چگونه بميري مي آموزي که چگونه زندگي کني... چه قدر خوب است که براي تاسف خوردن به حال خودمان نيز زمان مشخص و محدودي در نظر بگيريم . چند دقيقه اشک بريزيم و بعد به استقبال روزي برويم که در پيش رو داريم...آنچه را مي توانيد انجام دهيد و آنچه را نمي توانيد بپذيريد ... بپذيريد که گذشته هر چه بوده گذشته ، گذشته را انکار نکنيد..."
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar