آخرين خبر/ تو که يک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حيف باشد که تو باشي و مرا غم ببرد
نيست ديگر به خرابات،خرابي چون من
باز خواهي که مرا سيل دمادم ببرد
حال آن خسته چه باشد که طبيبش بزند
زخم و بر زخم،نمک پاشد و مرهم ببرد
آن که بر دامن احسان تو اش دسترسي ست
به دهان،خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
زنگ چل ساله آيينه ما گر چه بسي ست
آتشي همدم ما کن که به يک دم ببرد
رنج عمري،همه هيچ است اگر وقت سفر
رخ نمايد که مرا با دل خرّم ببرد
من ندانم چه نيازي ست تو را با همه قدر
که غمت دل ز پريزاده و آدم ببرد
جان فداي دل ديوانه که هر شب بر ِتوست
کاش جاويد،بدان کوي،مرا هم ببرد
ذکر من نام دلاراي حبيب است عماد!
نيست غم،دوست اگر نام مرا کم ببرد
عماد خراساني
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar