نماد آخرین خبر

قند پارسی/ حکایت ضرب المثل « گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری»

منبع
بيتوته
بروزرسانی
قند پارسی/ حکایت ضرب المثل « گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری»
بيتوته/صدها سال پيش در زمان پادشاهي، آهنگري بود که در شمال خراسان زندگي مي کرد. او بجز آهن و آتش و کوره آهنگري و مخالفت با حاکم وقت به کاري ديگر مشغول نبود! از صبح خروس خوان تا بوق شب کار او ساخت شمشير، قمه و چاقو بود. تا ادوات رزمي را در اختيار مخالفان حاکم قرار دهد. والي شهر مربوطه (همان شهر بلخ خودمان را مي گويم!) در پي چاره انديشي، نامه اي براي سلطان فرستاد تا براي اين مشکل از پايتخت کسب تکليف کند. آن زمان پست پيشتاز را سه کبوترنامه بر تشکيل مي داد. در صورتي که دو تا از کبوترها در بين راه طعمه شکارچي ها مي شدند يا آدرس اداره پست مرکز را گم مي کردند حداقل سومي به مقصد مي رسيد. پادشاه نالايق به مجردي که نامه را خواند، حکم قتل آهنگر را صادر کرد و طي نامه اي جوابيه را توسط پيک ارسال نمود. اما از بخت بد و خوش روزگار، اين بار حادثه اي عجيب شکل گرفت؛ يعني وقتي سه تا کبوتر پيک نامه بر به پرواز درآمدند، يکي از کبوترها که جفت عاشقش در شوشتر زندگي مي کرد، کارمند اداره پست شوشتر بود، بجاي شمال مسير جنوب را در پيش گرفت و در شوشتر به زمين نشست. نامه با مهر حکومتي به دست والي شوشتر رسيد. والي شوشتر از سه باب تعجب نمود. باب اول: در شوشتر هيچ شخص مخالفي وجود نداشت. همه مطيع و فرمانبردار بودند. باب دوم: اصلا در شوشتر دکان آهنگري نبود. مردم براي اين کار به شهرهاي مجاور مي رفتند. باب سوم: کبوتر نامه بر اصرار و تأکيد مي نمود که نامه را درست به مقصد آورده است و اشکال از اداره پست نيست. حاکم شوشتر براي اينکه حکم حکومتي اجرا گردد. پس از مشورت به اين نتيجه رسيد که، باب اول: در زبان مردم مرکز نشين به فلز مس، آهن مي گويند. باب دوم: احتمالا شوشتري ها هم به دليل رفاه اجتماعي بالا تبديل به شمال شهري شده اند، نامه پس درست ارسال شده است. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد