تسنيم/ نسخههاي تعزيه ميراثي مهم در عرصه هنرهاي نمايشي و آييني است. در فضاي کنوني دسترسي به بسياري از اين نسخ سخت است و شايد عموم مردم راههاي دست يافتن به آن را نداشته باشند. در اين پرونده سعي شده بخشي از نسخ تعزيه معرفي شود.
علي بن حسين (ع)، متولد 11 شعبان 36 هجري قمري، مشهور به علياکبر، فرزند ارشد امام حسين (ع) و عزيز مادرش ليلا بنت ابي مره است.
علياکبر در روز عاشورا تنها 25 سال سن داشت و اولين نفر از بنيهاشم بود که پا به ميدان نبرد نهاد و مجذوب شهادت شد. از همين رو جايگاه ويژهاي در ميان شهداي کربلا براي او قائلند. ترکيبي از جواني و رشادت او را نماد سلحشوري ساخته است.
نحوه شهادت او را چنين روايت کردهاند که بدن او هنگام مجروح شدنش توسط دشمن تکهتکه شد و پس از روز عاشورا سر بريده او به همراه سرهاي شهدا به شام، مرکز خلافت يزيد برده و در قبرستان بابالصغير به خاک سپرده شد.
نکته ديگري که حضرت علياکبر را نسبت به ديگر شهداي کربلا خاص ميکند شباهت ظاهري و خلق و خوي وي به پيامبراسلام است. اين شباهت تا حدي بوده که اهل بيت هر زمان مشتاق ديدار حضرت ميشدند، به او نگاه ميکردند.
نقل است يزيد به سبب نسبت خويشاوندي، به علياکبر امان داد؛ ولي وي نپذيرفت و در پاسخ گفت «قرابت با رسول خدا با ارزشتر است».علياکبر در مقابل چشمان پدرش نزديک به ده مرتبه به ميدان نبرد رفت و هر بار نزديک به دو يا سه نفر را کشت. او در حالي که خسته و تشنه شده بود نزد پدرش بازگشت و درخواست آب کرد، پدرش به او گفت: «پسرم! ببين دهان من از دهان تو خشکتر است، اندکي پيکار کن که بهزودي از دست جدت رسول خدا سيراب خواهي شد». سپس او به ميدان جنگ بازگشت. زماني که به ميدان برگشت مردي به نام مر بن منقذ عبدي از پشت به او ضربهاي وارد کرد که باعث شد او از اسب به زمين بيفتد. حسين که تا آنهنگام با گريه ديده نميشد با ديدن سقوط پسرش شروع به گريه کرد. پس از سقوط او دشمن او را احاطه و بدنش را قطعه قطعه کردند. شهيد مرتضي مطهري در اين باره مينويسد: «شخصي با نيزه محکمي آنچنان به علياکبر زد که ديگر توان از او گرفته شد. به طوري که دستهايش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نميتوانست تعادل خود را حفظ کند. در اينجا فرياد کشيد: پدر جان! الآن دارم جد خودم را به چشم دل ميبينم و شربت آب مينوشم. اسب، جناب علي اکبر را در ميان لشکر دشمن برد و آنها با شمشير بدنش را تکهتکه کردند.»
تعزيه حضرت علي اکبر(ع) از تعزيههاي دهه اول محرم. موضوع اين تعزيه که معمولا در روز هشتم اجرا ميشود، شهادت حضرت علي اکبر(ع) است. اصولاً آغاز تعزيه با نقل سخناني از امام حسين(ع)، حضرت زينب و ليلا مادر علياکبر(ع) شروع و سپس حضرت براي گرفتن اجازه ميدان وارد خيمه امام حسين(ع) ميشود. مکالمه امام و فرزندش به درازا کشيده ميشود، نهايت علي اکبر(ع) پدر را راضي ميکند و سپس به سراغ مادر ميرود. ليلا به سختي به علياکبر(ع) اجازه ميدهد. سپس نوبت خواهرش سکينه ميشود که مانع رفتن وي به ميدان شود. علي اکبر پدر را واسطه خود و سکنيه ميکند و عازم ميدان ميشود.
در ميدان علياکبر خطاب به عمر بن سعد وي را به مبارزه ميطلبد. چون او بسيار به پيامبر اکرم (ص) شبيه است، سپاهيان کوفه به تصور اينکه پيغمبر به ميدان آمده شروع به توصيف چهره علياکبر ميکنند. در اينجا عمر بن سعد رفع شبهه کرده، علي اکبر را به شمر و ديگران معرفي ميکند. لشکر با شناختن علياکبر جنگ را آغاز کرده و پس از اندي علياکبر به خيمهها بازميگردد و از امام آب ميطلبد. چون در اردوگاه، آب وجود ندارد، امام زبان خود را در دهان علي ميگذارد و علياکبر به تشنگي پدر پي ميبرد و دوباره عازم ميدان ميشود.
پس از کمي جنگ با مخالفخوانان، زخمي شده و به زمين ميافتد، مخالفخوانان وي را احاطه ميکنند. در اين هنگام علياکبر پدر را صدا ميکند. امام وارد ميدان شده و در جستجوي علي اکبر به اين طرف وآن طرف ميرود. مخالفان جاي علياکبر تغيير ميدهند تا امام نتواند به کمک وي بيايد.
علي اکبر به زمين مي افتد و امام بر بالاي سر او حاضر ميشود. اين صحنه يکي از محبوبترين تصاوير نقاشان قهوهخانهاي بوده است. زماني که امام سر فرزند را در آغوش گرفته تا آخرين نگاه ميانشان رد و بدل شود.
امام در مجلس حضرت علياکبر چنين ميگويد:
اي که به ذات تو عقل راه ندارد
محرم بزم تو جايگاه ندارد
گوشه عشق تو منزلم شده يا رب
خوشتر از اين گوشه پادشاه ندارد
آه شدند ياوران من همه کشته
عابد بيما غمگسار ندارد
بنال اي خواهر از مرگ برادر
حسين ار گشته گويا روز آخر
در زمان شهادت حضرت به پدر چنين ميگويد:
پدر جان مطلبي دارم ببايت
حديثي از خليل الله دارم
تو هستي چون خليل الله قاني
بود اينجا منا و من ذبيحم
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد