حافظ ديوان/ ساقي بيا که يار زرخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتيان باز درگرفت
آن شمع سر گرفته دگر چهره برفروخت
وين پير سالخورده جواني زسر گرفت
آن عشوه داد عشق ه تقوي زره برفت
وآن لطف کرددوست که دشمن حذر گرفت
زنهار ازان عبارت شيرين دلفريب
گويي که پسته تو سخن در شکر گرفت
بار غمي که خاطر ما خسته کرده بود
عيسي دمي خدا بفرستاد و برگرفت
هرحوروش که برمه و خور حسن مي فروخت
چون تو درا»دي پي کاري دگر گرفت
زينقصه هفت گنبد افلاک پر صداست
کوته نظر ببين که سخن مختصر گرفت
حافظ تو اين دعا ز که آموختي که يار
تعويذ کرد شعر ترا و به زرگرفت
براي شنيدن کليک کنيد
نتيجه تفال :
1- خواجه دربيت دوم صريح و روشن مي فرمايد ( آن شمع مشتعل دوباره چهره اش را بر افروخت و اين پير سالخودره از آنکه آن شمع دوباره چهره اش را روشن کرده جواني را از سرگرفت ) خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
2- مدتي گره اي درکار شما است و از مطلبي يا چيزي رنج مي بريد که باعث ناراحتي شديد شماست به جنابعاي مژده مي دهم به زودي ناراحتي پايان مي يابد و کبوتر کاميابي بربام منزل شما نشسته و منتظر ورود است
3- با روجيه اي قوي و مصمم و با توکل برخدا و انرژي بازيافته مجدداً با اراده و علاقه بر توسن موفقيت لگام بزن و درميدان خوشبختي حرکت کن که خداوند پشتيبان جنابعلي است و حتماً نذر خود را ادا کن
4- به زودي به جنابعاي يا يکي از بستگاه نزديک شما مقامي پيشنهاد مي کنند که اين موفقيت موجب سرافرازي همه شما خواهد شد
5- آينده اي درخشاندرانتظار شماست به همين جهت بسيار مواظب و مراقب باشيد که حسودان نيز درکمين شما هستند بويژه شخصي کوتاه قد و چهار شانه که موهايي قرمز دارد و سينه اي کوچک از او برحذر باشيد ولي درعوض يکي از بستگان نزديک به شما مهر و محبت فراوان دارد با او مشورت کنيد
6- با استادي فرهيخته برخورد مي کنيد نصايح او را حتماً به کار گيريد که بسيار خير خواهانه است مسافر به سلامت مي آيد خبر و هديه اي دريافت مي کنيد خريد و فروش هر دو سودمند است درانتظار چيزي هستيد ولي تردي داريد سعي کنيد آستين ها را بالا بزنيد و از وي کمال خونسردي عمل کنيد که موفقيت درانتظا ر ميباشد زيرا ستاره جنابعالي در برج ثور قرار دارد و خوشبختي از اين پس همراه شماست
7- اراده و علاقه مرکب موفقيت شما هستند پس با کوشش تاخت و تاز کنيد
8- يکي از دوستان نزديک شما به بيماري دچار شده است به او توصيه کنيد به پزشکي حاذق که درخارج شهر است مراجعه کند
9- چيزي گم کرده اي به زودي با تلاش و اراده و علاقه آنرا به دست خواهيد آورد .
شرح غزل :
معاني لغات غزل ۸۶
پرده برگرفت: پرده را کنار زد، حجاب را برداشت.
خلوتيان: گوشهنشينان، ازکار برکنار شدگان در اينجا معني ميدهد.
درگرفت: روشن وشعلهور شد، رونق يافت.
شمع سرگرفته: شمعي که نوک فتيلهاش اصلاح شده تا بهتر بسوزد.
عشوه داد: فريب داد، گول زد، ناز و غمزه کرد، کرشمه کرد.
مفتي: فتوي دهنده پاسخگوي سؤالهاي شرعي، قائم مقام امام.
حذر گرفت: دوري کرد، دور شد.
زنهار: پناه برخدا، امان ، برحذر باش.
عيس دمي: عيسا نفسي، مسيحا دمي،کسي که به مانندحضرت عيسي مرده رازنده کند.
هفت گنبد افلاک: در گذشته معتقد بودند که آسمان هفت طبقه است وبراي هر سياره هفتگانه، آسمان مخصوصي قائل بودند و نيز اشاره به آيه شريفه ۱۵ سوره نوح است: الم تروا کيف خلقالله سبع سماوات طباقا.
کوته نظر: تنگ نظر، پيشپا بين.
تعويذ: دعاهايي که در قاب طلا نهاده و به صورت حمايل و گردنبند و بازوبند جهت دفع چشم زخم و بلاهاي ديگر به خود ميآويختند. دعاهايي که سبب محافظتاند.
معاني ابيات غزل ۸۶
(۱) ساقي بيا که يار حجاب از سر برگفته چهره خود را نمايان کرد و دوباره چراغ مجلس گوشهنشينان، پرفروغ و شعلهور شد.
(۲) آن شمعي که فتيلهاش اصلاح شده دگر بار شعلهور شد وآن پير سالخورده از نو، جواني را آغاز کرد.
(۳) عشق چنان ناز و کرشمهيي ساز کرد که فقيه شهر را از راه به در برد و دوست چنان محبتي کرد که دشمن بيمناک شده دوري گزيد.
(۴) پناه بر خدا از آن شيرين سخني و دلفريبي. گويي دهان تو، سخن را در شکر آميخته است.
(۵) خداوند کسي را که نفس عيسي داشت فرستاد و بار غم و اندوهي که سبب خستگي خاطر ما شده بود از ما دور کرد.
(۶) هر خوبرويي که به ماه و خورشيد فخر و ناز ميفروخت با آمدن تو به دنبال کاري ديگر رفت.
(۷) صداي اين رويداد در هفت گنبد آسمان پيچيده است. کوتهبين را تماشا کن که موضوع را کوچک و بياهميت گرفته است.
(۸) حافظ تو اين دعاها(يي را که سبب دگرگوني اوضاع شد) از که آموختي که بخت و طالع آن را در قاب زرگرفته به خود حمايل کرد.
شرح ابيات غزل ۸۶
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعيل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
دوران حکومت شاه شجاع به دو مرحله تقسيم ميشود. در يک دوره کوته مدت بوسيله تسلط شاه محمود بر شيراز دست شاه شجاع از سلطنت کوتاه و شاه پس از تمهيدات زيادي موفق شد در سال ۷۶۶ کرمان را به تصرف درآورده و دوباره به شيراز حمله و شهر را از دست برادر باز پس گيرد و اين اتفاق در ماه ذيقعده ۷۶۷ اتفاق افتاد. اين غزل و غزلهايي ديگر در اين موقعيت سروده شده و خوشحالي و خوشدلي شاعر از آن به خوبي استنباط ميشود.
حافظ در مطلع غزل بازساقي را صدا ميکند و اين به آن دليل است که شاه محمود در موقع تسلط خود به منظور جلب حمايت مقامات مذهبي، برخلاف شاهشجاع به سختگيري در امور شرع پرداخت و با رفتن او و آمدن شاهشجاع حافظ از اين بابت دلشاد است. شاعر در بيت دوم دو تشبيه زيبا به کار ميگيرد. شاهشجاع را به مانند شمعي تصور ميکند که در اثر سوختن مدت زماني، فتيله آن دچار نارسايي شده بود واکنون با اصلاح کردن و سر آن را پاک کردن دوباره روشن و تابان گرديده است و خود را پير سالخوردهيي ميداند که به واسطه بهبود شرايط محيط از نو، جوان شده است. در بيت سوم اشاره به اين نکته دارد که شاهشجاع با قدرت هر چه تمامتر جلو نفوذ صاحبان شريعت را گرفته و از حافظ دلجوييي و طرفداري ميکند چنانکه مخالفين و رقيبان شاعر دست از اذيت و آزار او برمي دارند. دربيت چهارم شاعر اشاره به عبارت و سخناني دارد که شاه در پشتيباني ازحافظ بيان داشته و به خوبي مؤثر واقع شده و شاعر بدينوسيله از آن تمجيد ميکند و بلافاصله دربيت پنجم اضافه ميکند مدتي بار غم بر روي شانه دل سنگيني ميکرد و اکنون با فيض الهي مسيحا دمي بازگشته و مارا از رنج و محن و اذيت و آزار رقيبان نجات بخشيده است.
اين اشارهها و کنايهها که درموارد ديگر هم نظير آن به صورت ايهام در غزلهاي شاعر مشاهده ميشود دليل محکمي بر اين است که حافظ دردستگاه شاه شجاع داراي مقامي بوده که با خلقالناس، تماس و اصطکاک داشته و عدهيي وجود او را مانع اميال خود ميدانسته و در نتيجه هرگاه قدرت مرکزي ضعيف ميشد، او را تحت مضيقه قرار ميدادهاند و تظاهر به ميخوارگي و نشر سخنان بيپرده در مخالفت با ظواهر شرع و متشرعين تنها يک قسمت از اين علتها و بضورت ظاهر بهانهيي بيش نبوده و مقام اداري او احتمالاً در اين مخالفتها نقش بسزايي داشته است. شاعر در بيت ششم در کمال ظرافت رقيب شاهشجاع را که برادر او بوده درمرتبهيي پايينتر از او قرار داده و در پيش او ناچيز ميشمارد. بالاخره شاعر در بيت هفتم اشاره به اهميت تاريخي اين فتح و پيروزي شاهشجاع نموده و آن را بسيار مهم ميداند و از اينکه شاه محمود و طرفداران او آن را کوچک جلوه ميدهند. ناشي از کوتهبيني و بيدرايتي آنها ميداند. شاعر در مقطع غزل اشاره غيرمستقيمي به اين نکته ميکند که اثر دعاهاي او (اقدامات پشت پرده او) به حدي مؤثر بوده که در بخت و اقبال شاه اثر مثبت گذاشته و او را به قدرت بازگردانيده است.
***