آخرين خبر/ مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويت
خرابم ميکند هر دم فريب چشم جادويت
پس از چندين شکيبايي شبي يا رب توان ديدن
که شمع ديده افروزيم در محراب ابرويت
سواد لوح بينش را عزيز از بهر آن دارم
که جان را نسخهاي باشد ز لوح خال هندويت
تو گر خواهي که جاويدان جهان يک سر بيارايي
صبا را گو که بردارد زماني برقع از رويت
و گر رسم فنا خواهي که از عالم براندازي
برافشان تا فروريزد هزاران جان ز هر مويت
من و باد صبا مسکين دو سرگردان بيحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوي گيسويت
زهي همت که حافظ راست از دنيي و از عقبي
نيايد هيچ در چشمش به جز خاک سر کويت
نتيجه تفال :
1- خيلي به اين نيت توجه و فکر مي کني بطوري که شبانه روز اغلب متوجه آن شده اي درحالي که اين نيت با کمي صبرو شکيبايي و سرعت عمل و اراده برآورده مي شود و جاي هيچ گونه نگراني نمي باشد
2- اين نيت اگر چه عالي است و موجب مي شود از اندوه و غم شما کاسته شود ولي نبايد موجب گردد که تمام گنجايش ذهن شما را اشغال کند بطوري که همت و پشتکار شما را که لازمه اجراي آنست تحت الشعاع قراردهد .
3- شخصي مهربان صميمي با احساس و عاطفي هستيد و از طبع لطيف خود بهره مي گيريد از طبيعت لذت مي بريد اگر چه همتي عالي داريد ولي کمتر از آن کمک مي گيريد و بيشتر خود را سرگرم ترديد و و سواس مي سازيد درحالي که شما آينده اي بسيار درخشان داريد و مي توانيد اين آينده را با ديگران قسمت کنيد يعني هم خود و هم ديگران را بهره مند سازيد
4- خواجه در بيت چهارم صراحتاً مي فرمايد : ( اگر مي خواهي جهان را دفعتاً ارايش و مزين کني به باد صبا بگو زمان روبند را از رويت بردارد ) يعني شما مي توانيد با تلاش و کوشش تمام عالم را از انوار درخشان خود نوراني سازي زيرا روي تو نور کامل است و به هرجا اشعه ات بيفتد آنجا را منور ميکند آري عزيزم ارزش خود را بدان کاش مي توانستم از نزديک شما را ببينم تا بگويم آينده اي بس درخشان در پيش روي شماست آنرا با بي قيدي يا وسواس و يا بداخلاقي و عصبانيت خراب مکن
5- عده اي به زندگي شما حسادت ميکنند چون از زندگي نسبتاً خوبي برخورداريد عمري طولاني داريد و فرزنداني شايسته برشما مبارک باد
6- خنده و شادي و محيط گرم : سرکش ترين همسر را رام و آرام مي سازد و سنگ را موم مي کند از اين وسيله قوي بهره بگيريد
معاني لغات غزل (۹۵)
مدام: هميشه، شراب و در اينجا هميشه معنا ميدهد.
نسيم: رايجه، بوي خوشي که از نسيم به مشام ميرسد.
جعد: چين و شکن، پيچيده و گرهگير.
خراب: در اينجا به معني مست و لايعقل، فاسد.
فريب: عشوه، دراينجا کنايه از شراب چشم است.
چندين شکيبايي: شکيبايي فراوان و مُمتَّد.
شمع ديده افروزيم: اضافه تشبيهي و کنايه از اينکه چشم به ديدار جمالت روشن کنيم.
َسوادِ لوح: سياهي صفحه.
سَوادِ لوح بينش: سياهي مردمک چشم.
خال هندو: خال سياه.
برقع: روبنده، پارچهيي که جهت ناشناس ماندن بر روي صورت آويزان کنند.
برافشان: تکان بده، بلرزان.
افسون: سحر و جادو.
همت: اراده قوي و مجازاً به معناي بينيازي.
معاني ابيات غزل (۹۵)
(۱) پيوسته بوي خوش گيسوان تا بدارت مرا مست و شاداب نگهداشت و باده چشم جادوييات مرا خراب نگه ميدارد.
(۲) بعد ازمدتها صبر و انتظار آيا ميتوان شبي شمع خاموش چشم خود را در محراب ابروان تو روشن کنيم.
(۳) بدان سبب سياهي مردمک چشم را گرامي ميدارم که شبيه نقش خال سياه چهرهتوست.
(۴) اگر مايلي به اصلاح و آرايش جهان دست بيابي به باد صبا بگو که روبنده را از رويت کنار بزند (تا ديده شوي).
(۵) و اگر خواستار آني که راه و رسم نابودي را از دنيا براندازي، زلفهاي خود را افشان کن تا از هر تار مويت هزاران جان دربند رهايي يابد.
(۶) من و نسيم صبا، دو بيچاره و سرگردان نوميديم. من به سبب جاذبه به سحر چشمان مست تو و باد صبا از اثر بوي گيسوانت.
منابع:
گنجور
حافظ ديوان
سايت کتاب هاي صوتي
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد