نماد آخرین خبر

قند پارسی/ ضرب المثل پیش از چوب غش و ریسه می رود

منبع
بيتوته
بروزرسانی
قند پارسی/ ضرب المثل پیش از چوب غش و ریسه می رود
بيتوته/ روزي بود و روزگاري . در آن روزگار دو نفر مثل سگ و گربه به جان هم افتاده بودند و با هم دعوا مي کردند . هيچ کس نمي دانست آنها سر چه موضوعي با هم دعوا مي کنند . تا اينکه يک نفر از آنها ديگري را زخمي کرد . مردم ، مرد زورمند را دستگير کردند تا پيش قاضي ببرند و مرد کتک خورده را آرام کرده و صورتش را با دستمالي بستند . مردم ، مرد زورمند را کشان کشان مي بردند . وقتي عصبانيت او فروکش کرد مرد با خود گفت : ديدي چه بلايي سرخودم آوردم . او طلبش را از من مي خواست . حرف بدي که نمي زند !! يکي از مأموران گفت : وقتي جناب قاضي به حسابت رسيد آنوقت آدم مي شوي . مأمورها او را به حضور قاضي بردند . قاضي پرسيد : چه شده ؟ مرد زورمند شروع به گريه و زاري کرد . بعد هم با ناله گفت جناب قاضي من بي گناهم . زن و دو تا بچه دارم آبرو دارم به من رحم کنيد . بعد هم براي اينکه دل قاضي را به رحم آورد با ناله و زاري ادامه داد . پايم درد مي کند ، دستم درد مي کند . قاضي فرياد زد : (ساکت) . بعد لبخندي زد و گفت : من که قصد نداشتم تو را به زندان بياندازم و يا کتکت بزنم . من هنوز نمي دانم که تو را به چه اتهامي اينجا آورده اند ؟ اما تو با اين داد و بي داد و آه و ناله ات به من ثابت کردي که هم گناه کاري و هم بايد شلاق بخوري و به زندان بروي. از آن به بعد درباره ي کسي که بخواهد با مظلوم نمايي و گريه و زاري گناهش را بپوشاند مي گويند : (پيش از چوب غش و ريسه رفته است) با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد