نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
کتاب

صوت/ غزل 138 حافظ؛ یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد

منبع
بروزرسانی
صوت/ غزل 138 حافظ؛  یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد
حافظ ديوان/ يا باد آن که زما وقت سفرياد نکرد به وداعي دل غمديده ما شاد نکر آن جوانبخت که مي زد رقم خير و قبول بنده پير ندانم زچه ازاد نکرد کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک رهنمونيم به پاي علم داد نکرد دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد ناله ها کر درين کوه که فرهاد نکرد سايه تا باز گرفتي زچمن مرغ سحر آشيان در شکن طره شمشاد نکرد شايد ار يک صبا از تو بياموزد کار زانکه چالاکتر از اين حرکت باد نکرد کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد هر که اقرار بدان حسن خداداد نکرد مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق که بهاين راه بشد يارو زما ياد نکرد غزليات عرافيست سرود حافظ که شنيد اين ره دلسوز که فرياد نکرد ؟ توضيحات : وداع ( خداحافظي – بدرود ) جوان بخت ( يار نيک بخت ) زقم ( نشانه ) کاغذين جامه ( لباس کاغذي ) علم داد ( پرچم عدل ) با زگرفتن ( برداشتن ) پيک ( قاصد ) مشاطه صنع ( آرايشگر هستي ) نقش مراد ( به مراد رسيدن ) عراق ( دستگاه موسيقي ) غزليات عراقي ( ايهام دارد غيزليات فخر الدين ابراهيم عراقي شاعر و عارف قرن هفتم با دستگاه موسيقي عراق ) معني بيت 2( ياز نيک بختي که جانب دلها را نگاه مي داشت و بر آنها نشان خوبي و مهر پذيرش مي نهاد نمي دانم اين بنده ديرينه سال را چرا از بند رنج و غم رهايي نمي بخشد ) معني بيت 5( تا سايه مهر خود را از سر گلزار برداشتي بلبل ( مرغ سحري ) هم ديگر در چين زلف شمشاد آشيان نگرفت زير دانست که چمن بدون حضور او صفايي ندارد ) نتيجه تفال : 1- ويژگيهاي جنابعالي : تودار خد خور مهربان با ايمان خوش ذاب اخمو کم کار دست و دلباز راحت طلب بد پيله دعوايي زود رنج عاشق پول و ثروت نامنظم اهل عطر زود قهر کن عاشق خانواده خوش شانس مزاج سرد منصف 2- خواجه در بيتهاي 4-8-9 فرمايد ( آنکه به جمال خدا آفريده تو اعتراف نکند خامه آرايشگر هستي آرزوي وي را نقش نبندد و به کام دلش نرساند ) ( اي رامشگر دستگاهي را که مي خواستي تغيير بده و نغمه عراقي را بزن زيرا يار من آن سوي رفت و از دلشدگان ياد نياورد ) سخن شور انگيز حافظ شعر دلپذير عراقي است کيست که اين نغمه هاي جانسوز ار بشنود و خروش از جانش بر نيايد ) بخوانيد حدث مفصل از اين سه معني 3- موفقيت جنابعالي حتمي است اما آزردن ديگران کار جنابعالي ار دشوار مي کند سعي کنيد با پدر و مادر ونسبت به دوستان وفادار مهربان باشيد که ستاره خوشبختي از افق زندگي جنابعالي درحال طلوع کردن است 4- مسافرت را توصيه م يکنم قرض ادا مي شود همسر يا پدر شما در معامله اي زيان ديده سخت مغموم است سعي کنيد او را از رنجهايش رهايي دهيد بيمار شما نياز به درمان بيشتر دارد خريد صلاح نمي باشد اما فروش موقعيت دارد مسافر شما درحال تغيير شغل يا مکان است که به نفع او مي باشد طلاق انجام نمي شود ولي ازدواج عملي است 5- در اين هفته خوابي خواهيد ديد که در بين درختان سبز قرارداريد تعبيرش اينکه سلامتي وخوشبختي بدست مي آوردي و تحولي کلي در زندگي روزمره و کار ي شما حاصل مي شود ولي نبايد نيروي خود را صرف امور جزيي بني بلکه بايد با نشاط و قوي وپر ثمر در زندگي گم برداريد تا موفقيت و کاميابي همگام شما باشد معاني لغات غزل (۱۳۸) يادباد: يادش به خير ، به خاطر بماناد. وداع: خداحافظي ، بدرود. جوان بخت: خوش بخت، خوش اقبال ، داراي بخت جوان مقبل . رقم زدن: نوشتن ، نقش کردن. خير: در اين بيت مطلقاً به معناي : نه –نفي مي باشد ، شيراز و يزد از قديم الايام تا به امروز رسم براين بوده که در مکالمه با ديگران از گفتن لفظ نه خود داري کنند و گفتن (نه) مطلق را در برابر سؤال طرف مقابل يک بي ادبي مي دانستند و به جاي آن در مواقع ضروري ( نه خير) مي گفته و مي گويند به عنوان مثال او مي گويند ( خيراست ) يعني چيزي نيست ، امکاني نيست و حتي از اداي کلمه (نه) براي گدا هم پرهيز مي شده است. قبول: لفظي مقابل لفظ خير به معناي پذيرفتن. کاغذين جامه: در قديم ستمديدگان براي آنکه ظلمبي که به آنها رفته است را مستقيماً به استحضار سلاطين وقت برسانند ، جامه يي از کاغذ بر تن مي کرده و روي آن ظلمي که به آنها شده به صورت مختصر مي نوشتند ودر محلي به نام عَلَم داد که نزديک قصر سلاطين تعيين شده بود و در زير آن عَلَم مي ايستادند و در مواردي که منظورشان قصاص خون بود آن کاغذ را به رنگ قرمز در مي آوردند . به خوناب بشويم: با خونابه چشم بشوييم، با اشک چشم خونين سرخ کنم. رهنمون: هدايت ، راهنمايي. عَلَم داد: بيرقي که در کنار قصر سلاطين براي استقرار مظلومين در زير آن مي افراشتند. صدايي که مگر در تو رسد: انعکاس صدايي که شايد به گوش تو برسد. مرغ سَحَر: بلبل. شکن: چين وشکن زلف در اينجا مقصود لابلاي شاخه هاي شمشاد است. از تو بياموزد کار: از کار تو تقليد کند ، از تو ياد بگيرد.. کِلک: ني، قلم. مشّاطه: آرايشگر ، شانه کننده ، زني که آرايش مي کند. کِلکِ مشّاطه صُنع: قلم آرايشگر آفريننده. نقشِ مراد: نقش آرزو. پرده بگردان: هر مقام موسيقي واجد پرده هاي مختلف آهنگ است که نوازنده يي که در آن مقام يا دستگاه مي نوازد. به ترتيب در پرده هاي مختلف آن ساز مي نوازد و منظور از پرده برگردان اين است که آهنگ را تغيير بده و از پرده يي به پرده ديگر برو. راه عراق: منظور عراق در دستگاه آواز است که مقام نهم از دوازدهم مقام موسيقي ايراني در تقسيمات گذشته است به اين شرح : رهاوي – حسيني – راست – حجاز – بزرگ – کوچک – اصفهان – نوا – عراق – عشاق-زنگوله- بوسليک. غزليات عراقي: غزليات فخرالدين ابراهيم همداني متخلص به عراقي که در ۶۸۸ هجري وفات يافته است، غزلهايي که به سبک عراقي سروده شده و يا در دستگاه عراق خوانده شود. سرود حافظ: آوازي که حافظ مي خواند ، کلام ملحون حافظ. فرياد نکرد:متأثر نشد و ناله وزاري نکرد. معاني ابيات غزل (۱۳۸) (۱)يادش به خير باد آن کسي که به هنگام مسافرت يادي از ما نکرد (و ) با يک خداحافظي دل اندوهگين ما را شاد نساخت. (۲) آن خوش اقبال و نيک بختي که ( به موجب سنت ساليانه ) نشانه ردّو قبول (علامتِ درخدمت بماند) بر نام بندگان خود مي زد، نمي دانم چرا غلام پير خود را آزاد نساخت. (۳) جامه کاغذينِ داد خواهي خود را با اشک خونين سرخ مي کنم ، چرا که گردشِ روزگار مرا از پاي بيرق دادخواهي ( سلطان ) راهنمايي نکرد. (۴) دلِ به اميد آنکه انعکاس و پژواک صدايش به گوش تو برسد ناله هايي کرد که فرهاد کوه کن چنين ناله نکرده بود. (۵) آنگاه که سايه خود را از سر چمن ( ملک شيراز ) برداشتي ( ديگر ) بلبل در لابلاي شاخه هاي شمشادِ آن ، آشيان نبست. (۶) چه خوب است که پيک صبا سرعتِ سِير را از تو بياموزد که از اين سريعتر باد هم قادر به حرکت نيست ! (۷) کسيکه به آن زيبايي و حسن خداداد تو معترف نباشد ، قلم آرايشگر آفريننده نقش آرزوهاي او را نخواهد کشيد . (هرگز به آرزوهايش نخواهد رسيد). (۸) اي مطرب آهنگ را تغيير بده و آهنگ عراق را بنواز ، زيرا محبوب من به سوي عراق رفت و از ما يادي نکرد . (۹) آواز و کلام ملحون حافظ از غزلهاي فخرالدين عراقي است کيست که اين آهنگ دلسوز را شنيده و متأثّر نشده باشد . با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
00:00/00:00

صوت/ غزل 138 حافظ؛ یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد

صوت/ غزل 138 حافظ؛  یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد
00:00
00:00
صوت/ غزل 138 حافظ؛  یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد
1 / 1
صوت/ غزل 138 حافظ؛ یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد
00:00
00:00
0.2 MB