بخشی از کتاب/ جاناتان مرغ دریایی

آخرين خبر/ در حالي که آب از سر و رويش مي چکيد، سرانجام به اين نتيجه رسيد که شگرد کار اين است که در سرعت بالا بال هايش را بي حرکت نگه دارد. بله، سرعت خود را تا پنجاه کيلومتر در ساعت برساند و بعد بال هايش را بي حرکت نگه دارد. باره ديگر در ارتفاع دو هزار پايي تلاش کرد. چرخي زد و حالت شيرجه به خود گرفت. درست در لحظه اي که سرعتش از هشتاد کيلومتر مي گذشت، منقارش را مستقيم به سمت پايين گرفت و بال هايش را با صلابت گشود. اين کار تمام توانش را مي طلبيد، اما کارساز بود. در عرض ده ثانيه به سرعت صد و پنجاه کيلومتر در ساعت رسيد. حالا در ميان مرغان دريايي به رکوردي جهاني دست يافته بود. اما اين پيروزي ديري نپاييد، چون درست در لحظه اي که زاويه ي بال هايش را تغيير داد، ناگهان همان فاجعه ي وحشتناک و مهارناپذر تکرار شد و در سرعت صد و پنجاه کيلومتر در ساعت، با ضربه اي انفجار گونه مواجه شد. جاناتان، مرغ دريايي ، انگار ميان هوا و زمين منفجر شد و به شدت به سطح آب دريا خورد که چون سنگفرش سخت مي نمود. وقتي به خود آمد، مدتي از تاريکي هوا گذشته بود زيرِ نور ماه بر سطح اقيانوس شناور بود و بال هايش چون دو قطعه سُرب، سخت و سنگين بود. اما بار شکست بر دوشش، از آن هم سنگين تر بود. با درماندگي آرزو کرد کاش سنگيني شکست آن قدر زياد بود که او را آرام آرام به قعر دريا مي فرستاد و همه چيزي را پايان مي بخشيد. همان طور که در آب فرو مي رفت، صداي غريب و ژرف از درونش برخاست: « چاره اي نيست، من مرغ دريايي ام و محدود به طبيعت خويش، اگر قرار بود با سرعت پرواز کنم، بالهايي به کوتاهي بال هاي شاهين داشتم و به جاي ماهي موش مي خوردم. پدرم حق داشت بايد دست از حماقت بردارم بايد به خانه و نزد مرغان ديگر برگردم و به آنچه هستم راضي باشم، يک مرغ دريايي بي نوا و محدود ». ادامه دارد... جاناتان مرغ دريايي اثر: ريچارد_باخ با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد