نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
کتاب

صوت/ غزل 177 حافظ، نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

منبع
بروزرسانی
صوت/ غزل 177 حافظ، نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
حافظ ديوان/ نه هر که چهره برافروخت دلبري داند نه هر که آينه سازد سکندري داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داري و آيين سروري داند تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن که دوست خود روش بنده پروري داند غلام همت آن رند عافيت سوزم که در گداصفتي کيمياگري داند وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند بباختم دل ديوانه و ندانستم که آدمي بچه‌اي شيوه پري داند هزار نکته باريکتر ز مو اين جاست نه هر که سر بتراشد قلندري داند مدار نقطه بينش ز خال توست مرا که قدر گوهر يک دانه جوهري داند به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد جهان بگيرد اگر دادگستري داند ز شعر دلکش حافظ کسي بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دري داند نتيجه تفال : 1- روحيات جنابعالي ساده ارام خوب فرشته خود خوش شانس صميمي خوش گذران اهل گردش و ميهماني اهل خوردن ولي خير عاقل خوش باطن رفيق پرور راستگو سخاوتمند نظر بلند بي ريا درويش مسلک اشتباه کار اهل ريسک بي پروا 2- خواجه در بيتهاي 1-2-3- فرمايد ( چنين نيست که هر کس لاله رخسارش فروزان گرديد و جمال آرايي کرد مي تواند دل بربايد چنان که هر کس چون اسکندر آينه سازي بداند آيينه اسکندري داشته باشد و مانند او جهانگيري کند ) ( اين چنين نيست که هرکس کلاه را ماليل به طرفي بر سر گذاشت و با غرور برجاي خود تکيه زد رسم فرمانروايي و آقايي را م يداند ) ( تو مانند گايان مباش که تا مزدي نگيرند کاري نم يکنند زيرا محبوب تو رسم چاک رنوازي و مهرباني را خوب مي داند ) جنابعالي حديث مفصل بخوانيد از اين سه معني 3- سعي کنيد بين دوست و دشمن تفاوت قائل شويد و راز دل حود را با هرکسي نگوييد اگر چه دوستان زيادي دور جنابعالي جمع شده اند ولي همه محرم اسرار نم توانند باشند در کارها قدري دور انديش باشيد و با عجله تصميم نگيريد زيرا آتش تند زود سرد و خاکستر مي شود 4- براي انجام اين نيت هنوز مقدماتش کاملاً فراهم نشده بهتر است اجازه بدهيد که با تلاش سرعت عمل و دقت مقدمات آن آماده شود 5- مسافر جنابعالي حالش خوبست اما قدري کار او به طول مي انجامد که اين موضوع به سود او خواهد بود 6- کسي در انتظار ديدار شماست پس عجله کنيد مسافرت را توصيه م يکنم ولي خريد و فروش تفاوتي ندارد مژده يا مقامي در انتظار خانواده جنابعالي مي باشد مواظب باشيد حسودان شمار افريب ندهند معاني لغات ( ۱۷۷ ) چهره برافروخت: چهره را به وسيله گلگون کردن بياراست . دلبري داند :راه و رسم دلبري را مي داند . نه هرکه آينه سازد ، سکندري داند :اينطور نيست که هر کس که قادربه ساختن آيينه باشد مي تواند مانند اسکندر باشد. طرفِ کله: يک سوي کلاه . تند نشست : با تکبر و مغرورانه نشست . کله کج نهادن:کنايه از حرکات مغرورانه و تظاهر به بزرگي گردن . کلاه داري : رياست ، سروري، صاحب کلاهي که نشانه بزرگي و شيخوخيت اواز آن کلاه مشهوداست . بندگي : عبادت. به شرطمزد:براي اجر و پاداش ومزد. بنده پروري : مراعات حال بنده و زير دست کردن . عافيت :سلامت ، تندرستي، و در اصطلاح صوفيه : زندگي آرام . رند عافيت سوز: زيرکي که به زندگي آرام پشت پا مي زند. گدا صفتي: با ظاهري به صورت گدايان ، با داشتن صفات گدايان و تهيدستان فروتني کردن و مانند تهيدستان متواضع بودن . کيميا گري داند: راه ورسم به ثروت رسيدن را مي داند . وفاي عهد : وفاي کردن به عهد ، انجام دادن آنچه تعهّد شده . آدمي بچّه يي : بچّه آدمي ، فرزند آدمي بچّه آدميزادي . شيوه پري : راه ورسم پري و جن ، کنايه از اينکه به مانند جن مي تواند د دل و جان حلول کرده وانسان را ديوانه کند. سربتراشد: موي سر را چون قلندران بتراشد . مَدار : خط گردش ، مسير ودور زدن . نقطه بينش : مردمک چشم ، مرکز بينايي . گوهر يکدانه: جواهر بي همتا. جوهري : جواهر فروش ، گوهر فروش . لطف طبع : لطافت طبع، ذوق و ظرافت طبع وسرشت . سخن گفتن دري : با زبان فارسي سخن گفتن . معاني ابيات ( ۱۷۷) (۱)نه هر کسي که چهره خود را با آرايش گلگون کرد راه ورسم دلبري را مي داند ( و) نه هر کسي که به روش آيينه سازي آگاه است مي تواند مانند اسکندر باشد . (۲) نه هر که کلاه خود را کج بر سر نهاد و مغرورانه با تکّبر نشست راه و رسم سروري و بزرگي را مي داند . (۳) مثل گدايان به خاطر اجر و پاداش ، عبادت و بندگي و فرمانبرداري مکن زيرا دوست، خودش به خوبي به راه و رسم بنده نوازي و چاکر پروري آگاه است. (۴) بنده همت آن زرنگ بي پروايم که به زندگي آرام بي اعتناست و با آنکه راه و رسم به ثروت رسيدن را مي داند ظاهري به مانند تهيدستان دارد. (۵) چه به جا و به مورد است که وفاي به عهد و پيمان را ياد بگيري و گرنه به هر کس بنگري ، عهد شکني و ستمگري از او ساخته است. (۶) دل ديوانه را ا دست دادم ( زيرا ) نمي دانستم که يک بچه آدميزاد کار جن و پري را با من مي کند .( يعني مرا ديوانه مي کند ) . (۷)هزار معناي ظريفتر و باريکتر از مو ، در اين مطلبنهفته است که نه هر کسي که موي سر خود تراشيد ، به راه ورسم و آيين قلندري آگاه و واقف است . (۱) گردش مردمک چشم من به خال صورت تو ( در اثر حرکت دادن سر تو) وابسته است ، زيرا ارزش گوهر بي همتا را جواهر شناس مي داند . (۲) آنکس که از لحاظ قد و قامت و زيبايي چهره سر آمد خوبان زمانه شد اگر به داد دل عاشقان خود برسد همه جهان را خواهد گرفت. (۳) آن کسي ريزه کاريها و محاسن شعر حافظ را در مي يابد که اهل ذوق و ظرافت بوده و به شيوه سخن گفتن دري و و يژگيها آن آگاهي داشته باشد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
00:00/00:00

صوت/ غزل 177 حافظ، نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

صوت/ غزل 177 حافظ، نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
00:00
00:00
صوت/ غزل 177 حافظ، نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
1 / 1
صوت/ غزل 177 حافظ، نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
00:00
00:00
0.2 MB