حافظ ديوان/ رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر يار خاکسار شدم
رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشير ميزند همه را
کسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
چه جاي شکر و شکايت ز نقش نيک و بد است
چو بر صحيفه هستي رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشيد گفتهاند اين بود
که جام باده بياور که جم نخواهد ماند
غنيمتي شمر اي شمع وصل پروانه
که اين معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درويش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدين رواق زبرجد نوشتهاند به زر
که جز نکويي اهل کرم نخواهد ماند
ز مهرباني جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
نتيجه تفال :
1- خواجه در بتهاي جهارم و پنجم و هفتم به ترتيب فرمايد :
2- ( چون بي ترديد در دفتر زندگي نوشته و نشاني از تو نمي ماند از هرنقشي که بزيگر ايام بکند جاي سپاسگزاري يا گله نمي باشد ) ( شادي مجلس جمشيد را که تعريف کرده اند اين است که مي گويد باده بياور که جم دردنيا نم يماند و خواهد رفت )( اي شمع وصال پروانه را مغتنم بشما رزيرا معامله وصل تو تادميدن صبح بيش نمي باشد و زندگي تو پايان مي يابد ) تو خود حديث مفصل بخوان از اين سه معني
3- ويژگيهاي جنابعالي عبارتند از زحمت کش مصمم بي کلک اصيل فرشته خو دوست داشتني شريف منظم درسخوان اهل موسيقي و کتاب قبل احترام با سليقه شکيل جسور عجول سخاوتمند خوش بين دقيق او عاشق شماست به او محبت کن
4- به جنابعالي مژده مي دهم که دوران نارحتي تان پايان يافته و هماي کاميابي بربام خانه شما لانه کرده است و کليد پيروزي و کاميابي دردستان شماست قدري تلاش اراده سرعت عمل و توکل برخدا م يخواهد که کاملاً موفق شويد براي اجراي کامل آن به يکي از مشاهد متبرکه برو ونذر خود را ادا کن و يک شب باخداي خود خلوت کن و سوره مبارکه الدهر را با معني و حضور قلب بخوان که گشايش است
5- مسافرت خوبست حال مسافر و اوضاع او کاملاً بر وفق مراد است و به زودي ا زاو خبر خوبي دريافت مي کنيد زيرا جديداً موفق شده است ازدواج مقدماتش فراهم مي شود طلاق صورت نمي گيرد خير و خوبي در انتظارتان مي باشد به پدر و مادر نيکي کنيد د رانتظار محبت شما م يباشند بيمار شما که مدتها ناراحت است به مدت يک ماه ديگر بهبود مي يابد پس اولاً مرا دعا کنيد ثانياً مطالعه اين کتاب را به همه اين دردسر و ناراحتي به زودي با خوشي و خرمي رهايي پيدا مي کنيد به شرط آنکه از اراده قوي برخوردار باشيد و از نيروي ايمان بهره گرفته باشيد .
معاني لغات غزل ( 179)
چنان نماند:ايّام شادي پايدار نماند.
چنين نيز هم نخواهدماند:اين ايام غم هم بر قرار نخواهد ماند.
خاکسار: زبون، افتاده ، فروتن ، مانند خاکي بي مقدار.
رقيب:مراقب ، نگهبان ، مدعي.
پرده دار:در بان ، حاجب ، مأمور مراقب کنار پرده ، حاجب حرم.
حريم: محدوده اطراف حرم که تابع ضوابط حفاظتي است
حرم:داخل خانه و محوطه داخلي امکنه مقدس زيارتي.
صحيفه هستي: صفحه هستي، حوزه حيات جهاني دنيا.
رقم:نشان ، خط.
جمشيد - جم:جم مخفف جمشيد و او از پادشاهان سلسله پيشدادي ( بروروايت تاريخي شاهنامه) که در زمان اوشراب کشف و بسياري از لوازم زندگي ايجاد شد و جشن نوروز به او منسوب است.
غنيمتي شمر:گرامي دار ، مغتنم شمار .
معامله:داد وستد ، باهم عمل کردن و کار کردن، دادو ستد عاشقانه.
رواق:طاق، سقف مقدّم خانه، ايوان بالا خانه.
زَبَر جد: نام نوعي زمرد به رنگ سبز زيتوني.
رواقِ زبرجد : سقف زبرجدي رنگ و نيلگون آسمان.
اهل کرم: . مردم کريم ، بخشندگان .
جانان: معشوق با جان برابر ، کنايه از عزيزترين معشوق ومحبوب
معاني ابيات غزل(179)
(1) بشارت داده شد که روزگار غم پايدار و هميشگي نخواهد بود و همانطور که روزهاي شادي و دوام نياورد ايام غم نيز برقرار نخواهد ماند.
(2) هر چند من از چشم بار افتاده و زبون شدم ، رقيب مدعي هم اينگونه محترم نمي ماند.
(3) وقتي در بان و حاجب درگاه همه را با شمشير مي زند و دور مي کند ، ديگر کسي در محدوده حرم باقي نمي ماند.
(4) وقتي که اثري از کسي بر صفحه روزگار باقي نمي ماند براي چه از نقش نيک و بد روزگار ، شکر وشکايت داشته باشم.
(5) مي گويند معناي سرودي که در مجلس جمشيدي مي خواندند اين بود که شراب بياور که جمشيد عمر جاويدان ندارد .
(6) اي شمع ، زمان کوتاه وصال پروانه را گرامي دار که اين رويداد تا بامدادان بيشتر دوام نخواهد يافت.
(7) اي ثروتمند،اي بي نوايان پيرامون خود دلجويي کن خزينه طلا و نقدينه هاي اندوخته شده و داوم نمي آورد.
(8) با خط طلايي بر پيشاني اين ايوان نيلگون سپهر نوشته اند که در اين عالم غير از کار نيک نيکوکاران و ذکر خير آنان چيزي باقي نخواهد ماند.
(9) حافظ، از مهر و محبت محبوب نوميد مشو که به زودي اثار جور وستم از ميان مي رود و نقش محبت پديدار مي شود.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد