آخرين خبر/ آنان که خاک را به نظر کيميا کنند
آيا بود که گوشه چشمي به ما کنند
دردم نهفته به ز طبيبان مدعي
باشد که از خزانه غيبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نميکشد
هر کس حکايتي به تصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه به رندي و زاهديست
آن به که کار خود به عنايت رها کنند
بي معرفت مباش که در من يزيد عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
حالي درون پرده بسي فتنه ميرود
تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند
گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار
صاحب دلان حکايت دل خوش ادا کنند
مي خور که صد گناه ز اغيار در حجاب
بهتر ز طاعتي که به روي و ريا کنند
پيراهني که آيد از او بوي يوسفم
ترسم برادران غيورش قبا کنند
بگذر به کوي ميکده تا زمره حضور
اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند
پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان
خير نهان براي رضاي خدا کنند
حافظ دوام وصل ميسر نميشود
شاهان کم التفات به حال گدا کنند
نتيجه تفال :
1- به زودي عنايت و توجه خاصي به شما خواهد شد و مقام وثروتي که انتظارش را نداشته ايد به دست خواهدي آورد
2- خواجه در بيت هشتم فرمايد ( به کوي مسخانه بشتاب ببين تا گروهي که حضور قلب و جمعيت خاطر دارند وقت خود رادر کار دعا به دولت حسن تو صرف مي کنند ) چه نتيجه اي مي گيريد ؟
3- براي سرعت بخشيدن بهاين نيت به يکي از مشاهد متبرکه برو و زيارت يکن و دعايي بخوان بسيار بجاست وقتي که حضور قلب داري سوره مبارکه يوسف از آيه 50تا 70 را با معني بخوان که گشايش بسيار است
4- جنابعالي فردي تندخو عاشق پيشه اهل عشق و درس دوستدار هم نشيني با بزرگسالان مدي رباهوش لايق خوشگذران چابک جنگجو زک و بي پروا بي قرار پرشور و عجول هستيد واين سيماي دروني و بروني يتان مي باشد از اينکه ويژگيهاي شما را گفتم مرا ببخشيد پس توصيه در معرفي کتابم کنيد و مرا دعا نماييد
5- بيمار چندان تفاوتي نخواهد کرد قرض داده مي شود او از ناراحتي رهايي مي يابد نيت جنابعالي حتماً باص برو حوصله عملي است و جايي براي نگراني و جود ندارددر امتحان موفق مي شوي معامله سود آور است و تعويض کار و محل خود را باحوصله عملي نماييد پدرو مارد را تا مي توانيد احترام کنيد و دلشان را به دست آوريد
6- هروقت رنگ قرمز مي پوشيد احساس مي کنيد که استواري شما بر رياست بيشتر است زيراجنابعالي شخصي پيش گام و پيشرو خلاق مبتکر و متکي به نفس مي باشيد .
معاني لغات غزل
کيميا: علم شيمي ، دانشي که با آن امکان تبديل عنصر به نوع کاملتر متصوّر بوده و قدما با تجربه درصد تبديل مس به طلا بوده اند و در اين شعر منظور حافظ از( کيميا کنند)طلاکنند ، مي باشد.
طبيبان مدّعي:مدعيان طبابت ، طبيب نمايان، کنايه از شاه نعمت الله ولي ودر اصطلاح صوفيه به کسي گفته مي شود که در حقّ خود دچار توهّم شده و اظهاراتش منافي گفتار و رفتار اهلحقّ باشد.
خزانه غيب:۱- منبع فيوضات الهي و توفيقات ربانيکه حضرت رسوال اکرم (ص) به منزله کليد آن خزانه است ۲- منظور از خزانه ، مخزني است که در نزد متمکّنين و سلاطين ، محل نگهداري داروهاي کمياب و معجونهاي مقوّي و گران بها واز دسترس همگان دور بوده است .
هَر کَس:اشخاص، کسان مختلف ، افراد، در اينجا معناي هر کس ، کسان يعني از يکنفر بيشتر ،افاده معنا مي کندو به همين دليل (کنند) به دنبال آن آمده است.
حسن عاقبت: عاقبت به خيري.
عنايت:عنايتِ خداوندي ، توجه ، لطف وکرم ايزدي.
مَن يزيد:چه کسي زياد مي کند، اصطلاح حرّاجي به معناي اينکه چه کسي زيادتر خريداري مي کند و قيمت را بالاتر مي برد، حرّاجي .
مَن يزيدعشق: در جراحي و مزايده عشق
معرفت: شناسايي و در اصطلاح صوفيه شناخت و آگاهي که سالک بدست آوردهو او رابه عارف تبديل و مستعدّ طيمدارج عشق کرده باشد ، مجموعه عوامل و آگاهيهاي که سبب شناخت کامل چيزي شود.
اهل نظر: صاحب نظران ، اشخاص خبره و با معرفت و آگاه به ماهيت چيزي .
آشنا:کسي که آشنايي و معرفت به شئي مورد نظر داشته باشد .
حالي:حالا،درحالحاضر.
درون پرده:پنهاني،دورازچشم.
حديث:رويدادتازه، گفته و روايت.
اغيار:بيگانگان،نااهلان.
حجاب: پرده، پوشيده.
طاعت:قبا:دريدن، چاک زدن.
کردن:به سوي خود مرابخوان ودعوت کن.
غيور:حسود، رشک بَرَنده
به خودم خوان: به سوي خود مرا بخوان و دعوت کن.
مُنعِم:احسان کننده،نيکوکار،توانگر و مالدار.
دوامِ وصل :پيوستگي و استمرارديدار و وصال محبوب.
التفات:توجه.
معاني ابيات غزل:
(۱) آنهايي که با نگاه خود خاک را به کيميا ( طلا) مبدّل مي کنند آيا مي شود که گوشه چشمي هم به ما بيندازند .
(۲) همان بهتر که دردمن از مدعيان طبابت پنهان بماند به اميد اين که روزي از خزانه غيب الهي دوا وشفا عنايت فرمايند.
(۳) در حالي که معشوقه روپوشو نقاب از رخساره خود بر نمي دارد چه لزومي دارد که هر کسي از روي پندار باطل چهره او را وصف کند.
(۴) از آنجايي که عاقبت به خيري ، نه بزرگي و رندي و نه وارستگي ارتباط دارد، پس همان به که کار خود را به کرم و مصلحت خدا واگذاريم.
(۵) خالي از شناختحقّ و آگاهي عارفانه مباش که در معاملهِ حَرّاجي عشق صاحب نظران با معرفت با آشنايان ِعارف و پويندگانِ راهِ عشق ، داد وستد مي کند .
(۶) ۱- اکنون که به پرهيزگاري و حفظ ظاهر شرع مقيّدند فساد وآشوب پيشه خود ساخته اند ،اگر روزي قيد و بند عفاف برداشته شود چه ها که نمي کنند .
۲– اکنون که پاي در کُندِ جسم در بند دارند اينطور فتنه و فساد مي کنند بايد ديد آن زمان که از اين کند و بند رهايي يافتند چه شورش و چه آشوبها که بر پا خواهند کرد.
(۷) از اين گفته و روايت من اگر سنگ به ناله در آيد جاي شگفتي نيست زيرا اهل دل و صاحبدلان قصّه عشق را با سوز وگدازي مؤثر بيان مي کنند.
(۸) شراب بنوش، زيرا صد گناه پنهان از چشم بيگانگان ، بهتر از عبادتي است که از روي ريا و تظاهر انجام مي شود .
(۹) ترسم از اين است که پيراهني را که ازآن بوي يوسف به مشامم مي رسد برادران حسودش از هم دريده و چاک چاک کنند .
(۱۰) دور از چشم حسودان مرا به سوي خود بخوان که نيکوکاران بخشايگر هم ، براي رضاي خدا کار نيک را در پنهاني انجام مي دهند.
(۱۱) حافظ روزگار وصال و ديدار پيوسته جاويد و برقرار نيست و مانند التفاتِ شاهان به گدايان زود گذر و اندک است.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد