نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
کتاب

صوت/ غزل 221 حافظ؛ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
صوت/ غزل 221 حافظ؛ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
آخرين خبر/ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود ور آشتي طلبم با سر عتاب رود چو ماه نو ره بيچارگان نظاره زند به گوشه ابرو و در نقاب رود شب شراب خرابم کند به بيداري وگر به روز شکايت کنم به خواب رود طريق عشق پرآشوب و فتنه است اي دل بيفتد آن که در اين راه با شتاب رود گدايي در جانان به سلطنت مفروش کسي ز سايه اين در به آفتاب رود سواد نامه موي سياه چون طي شد بياض کم نشود گر صد انتخاب رود حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر کلاه داريش اندر سر شراب رود حجاب راه تويي حافظ از ميان برخيز خوشا کسي که در اين راه بي​حجاب رود معاني لغات غزل (221) به تاب رود : خشمگين شود، به تُندي و خشونت گرايد . با سرِ عتاب رود : بر سر عتاب مي رود ، به ملامت و سرزنش و پرخاش روي مي آورد . نَظّارگان : بينندگان ، گروه بيننده . حُباب : سر پوش شيشه يي که روي مواد خوراکي نهند ، لوله و سر پوش شيشه يي که روي فتيله چراغ نهند ، قُبّه محدّب که از اثرش باران روي سطح اب راکد پيدا و بلافاصله مي تَرَکَد . بادِ نخوت :باد غرور ، باد ناز و تکبّر کُلاه داري : بزرگي و سروري ، تاجداري ، حفظ وضعيّت موجود . نازکي:نازک دلي ، ظرافت طبع . سواد :سياهي ، مُرکب . طيّ شد :به سرآمد ، تمام شد . بياض :سفيدي ، دفتر سفيد نانوشته . انتخاب :برگزيدن ، دست چين کردن . شرح ابيات غزل (221) (1) همين که به گيسويتش دست مي زنم، خشمگين مي شود و چون پوزش خواسته و از او سازگاري طلب مي کنم به سرزنش و ملامت گويي مي پردازد. (2) همانند ماه نو ، گوشه ابروي خود، راهزن ديده بينندگان بي نوا شده وخود را از ديدگان پنهان مي کند. (3)در شب باده نوشي ، بيدار نگاهم داشته و مرا از پاي در مي آورد و اگر روز بعد ,از او گله کنم خودرا به خواب و ناداني مي زند. (4) اي دل، راه عشق پر از فتنه و آشوب است. هر کس که اين راه با شتاب بپيمايد از پادر آمده بر زمين خواهد خورد. (5) آنگاه که باد غرور در سَرِ حباب ، روي سطح شراب مي افتد . برجستگي و سر افرازي او در سر شراب ، از دستش به در مي رود. (6) در يوزگيِ آستانه معشوق را با پادشاهي عوض مکن که هيچ کس از سايه اين درگاه ( که از آفتاب برتري دارد) به سوي آفتاب نمي رود. (7) اي دل، به هنگام پيري در بَندِ فخر ومباهات حسن و ظرافت مباش ، زيرا اين گونه رفتارها برازنده دوره جواني است . (8) الف: وقتي مرکب نامه موي سياه از بين رفت اگرصدبارهم موهاي سفيد را بر گزيده ودر آوري از سفيد ي ها کاسته نخواهد شد. ب: وقتي که دوره سياهي موها سپري شد اگرصد گونه کوشش در برگزيدن موهاي سياه به کار رود از سفيد ي موها کاسته نخواهد شد. ( 9) حافظ ، فنا شو که وجود تو پرده و مانع بر سر راه ( الي الله) است . خوش به حال کسي که بدون مانع و حجاب اين را بپيمايد. شرح ابيات (221) وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن بحر غزل : مجتث مثمن مخبون محذوف چنين به نظر مي رسد که درسالهايي آخر عمر حافظ ، تا حدي به سبب گوشه گيري اين شاعر دريا دل جهان بين ، از شدت ستيزه جويي و کارشکني هاي معاندين و رقيبان او کاسته شده باشد. از مفاد ابيات اين غزل بر مي آيدکه شاعر به هنگام پيري و درحالت طمأنينه و فراغت از کشمکشهاي روزگار، غزلي را ساخته و پرداخته و مسئله يي که سبب شود غزلي ايهام دار بسرايد و از آن بهره برداري نمايد براي او وجود نداشته است. حال و هواي اين غزل ، باز گو کننده انديشه هاي شاعري است که در پيري با خواهشهاي کم و رنگ دل و نگراني از کهولت ، درقالب نظم ريخته شده باشد. شاعر در سه بيت اول به تشبيب پرداخته و در پنج بيت بعدي از خطرات عشق و مضرات تندروي در اين راه و زيانهاي ناشي از غرور و سرسختي و فوايد گوشه گيري سخن گفته و به خود اندرز مي دهد که چون پير شدي ، دست از رفتارهاي ايام جواني بردار و در پايان غزل نيز خود را مهياي سفر دور و دراز آخرت قلمداد مي کند. *** با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
00:00/00:00

صوت/ غزل 221 حافظ؛ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود

صوت/ غزل 221 حافظ؛ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
00:00
00:00
صوت/ غزل 221 حافظ؛ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
1 / 1
صوت/ غزل 221 حافظ؛ چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
00:00
00:00
0.2 MB