آخرين خبر/ دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآيد
بنماي رخ که خلقي واله شوند و حيران
بگشاي لب که فرياد از مرد و زن برآيد
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هيچ کامي جان از بدن برآيد
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم خود
کام تنگدستان کي زان دهن برآيد
گويند ذکر خيرش در خيل عشقبازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآيد
۱٫من دست از جستجو بر نمي دارم تا به مقصد و آرزويم برسم.در اين راه يا به معشوق خواهم رسيد يا اينکه مي ميرم و جان از تن بيرون خواهد رفت.دست از آرزوي درک اسرار عالم معنا بر نمي دارم تا عشق در پي اين خواسته و آرزو در دل من عاشق شعله کشد و به کام دلم که همان گشوده شدن روزنه ي معرفت است، برسم.در اين راه بايد از تن و خواسته هاي اين جهاني چشمپوشي کنم و جان، آزاد از قيد و بند با جانان در آميزد.
۲٫پس از مرگ، گور مرا بشکاف و تماشا کن که چگونه از آتش عشق درونم -که با مرگ جسمم هم فروکش نمي کنند و هميشه در دل عاشقم باقي مي ماند -دود از کفنم بر مي خيزد.
۳٫اي معشوق و اي محبوب ازلي و ابدي!پرتوي از نور وجودت را در دل عاشقان، متجلي ساز تا همه شيفته و حيران تو گردند و لب به سخن بگشا و در گوش دل عاشقانت خطابي کن تا همه ي آنها فرياد شور و شوق برآورند.(اشاره به آيه ي ۱۷۲ سوره ي اعراف).
۴٫در اشتياق ديدار معشوق جانم به لب رسيده است و بي تاب و بي قرارم و هميشه نگرانم و در دل، اين حسرت را دارم که عمرم براي وصال به معشوق کفايت نکند و هنوز از لبان شيرين او کامي نگرفته، جان بسپارم.
۵٫از حسرت نبوسيدن دهان شيرين يار، بي تاب شدم؛ به راستي آرزوي تهيدستاني چون من از آن دهان کي برآورده مي شود؟ در آرزوي عنايت و لطف پروردگار و وصال و درک عالم غيب -که بي عنايت او ممکن نيست -جانم به لب رسيد.آرزوي ما درويشان عاشق که در تمنّاي وصال و عنايت او هستيم.کي بر آورده مي شود؟
۶٫هر جا که اسم حافظ و غزل هاي شيرين و لطيف در جمع صاحبدلان و عاشقان مطرح مي شود، از او به خير و نيکي ياد مي کنند و حاضران هر جه بگويند، ذکر حق است.
منبع مقاله :
باقريان موحد، رضا؛ (۱۳۹۰)، شرح عرفاني ديوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غني و محمد قزويني، قم: کومه، چاپ اول ..
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار