نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
کتاب

صوت/ غزل 276 حافظ؛ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
صوت/ غزل 276 حافظ؛ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
آخرين خبر/ باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش بر جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال مرغ زيرک چون به دام افتد تحمل بايدش رند عالم سوز را با مصلحت بيني چه کار کار ملک است آن که تدبير و تأمل بايدش تکيه بر تقوي و دانش در طريقت کافريست راهرو گر صد هنر دارد توکل بايدش با چنين زلف و رخش بادا نظربازي حرام هر که روي ياسمين و جعد سنبل بايدش نازها زان نرگس مستانه‌اش بايد کشيد اين دل شوريده تا آن جعد و کاکل بايدش ساقيا در گردش ساغر تعلل تا به چند دور چون با عاشقان افتد تسلسل بايدش کيست حافظ تا ننوشد باده بي آواز رود عاشق مسکين چرا چندين تجمل بايدش وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) ۱ اگر باغبان پنج روزي به مصاحبت گل نياز دارد؛در تحمل رنج دوري بايد مثل بلبل صبور باشد. پنج روز ، کنايه از مدت کم است: گل همين پنج روز و شش روز باشد. مي گويد اگر باغبان مايل است که چند روزي از مصاحبت گل لذت ببرد،بايد رنج ماههاي سرد زمستان و پاييز را تحمل کند، تا بهار برسد ، هم چنان که بلبل رنج دوري و نيش خار را تحمل مي کند و از عشق گل منصرف نمي شود. ۲ اي دل در زنجير زلفش از بي سروساماني شکوه مکن ؛ مرغ هشيار وقتي به دام افتاد بايد هشيار باشد. دل را چنانکه غالباً رسم اوست به مرغ تشبيه کرده، مي گويد وقتي مرغ گرفتار قفس شد اگر هوشيار باشد آرام مي ماند ، زيرا هرچه خود را به در وديوار قفس بزند بيشتر رنج مي کشد، پس اي دل من اکنون که در دام زلف او افتاده اي آرام باش. مرغ زيرک در معناي طوطي ومرغ حق نيز آمده است، ولي در بيت همان مرغ هوشيار است چنانکه در اين بيت اين معني واضح است : مرغ زيرک به در خانقاه اکنون نپرد که نهادست به هر مجلسي وعظي دامي ۳ براي رند بي پروايي که آتش به عالم زده، مصلح انديشي چه لزومي دارد؛ کار کشور داري است که به تفکر و چاره انديشي نياز دارد. ملک : کشور، سلطنت . مي گويد رند عالم سوز، آدم وارسته اي است که به علايق جهان پشت پازده و با اظهار عقايد خود آتش فتنه در عالم بر افروخته است،چنين کسي ديگر براي خود چه مصلحت انديشي کند، کار کشورداري است که به تفکر و پيش بيني نياز دارد تا فتنه و فسادي از آن برخيزد. ۴ درطريقت ، تکيه بر پرهيزگاري و علم ودانش کفراست، سالک اگر صاحب صدگونه فضيلت باشد،باز بايد توکل داشته باشد. طريقت : روش، راه، در تصوف تزکيه باطن وآن طريقي است که سالکان را به خدا رساند. توکل : «در لغت تفويض امر است به سوي کسي که بدو اعتماد باشد… و بالجمله توکل دلبستگي و اعتماد کامل به پروردگار است»[۱]. در اامع آمده : «سئل الجنيد رحمه الله عن التوکل، فقال اعتماد القلب علي الله تعالي في جميع الاحوال»[۲]. مي گويد در طريقت ، يعني راهي که عارفان براي وصول به معشوق برگزيده اند، تکيه بر تقوي يا علم و دانش خلاف رسم و راه است. سالک اين راه اگر صدگونه از اين فضائل داشته باشد نبايد بر آنها تکيه کند و مغرور شود باز هم بايد به خداوند توکل داشته باشد. ۵ نگاه عاشقانه و لذت بردن از چنين زلف و رخ حرام باشد؛بر کسي که به روي ياسمن و گلبرگ هاي مجعد سنبل نياز داشته باشد. مقايسه بين زلف يار با خوشه سنبل ، و رخ يار با برگ گل ياسمن است، و رجحان دادن زلف و رخ يار بر آنها . مي گويد آنکه با وجود زلف و رخ يار بخواهد با سنبل و ياسمن نظر بازي کند،ارزش زيبايي را نمي داند؛ پس لذت نگاه ونظر بازي با زيبايي هاي معشوق بر او حرام باشد. ۶ تا زماني که اين دل پريشان من به آن کاکل و زلف مجعد نيازمند باشد بايد از آن چشم مستانه نازهاي بسيار بکشد. نرگس ، کنايه از چشم است و نرگس مستانه؛ چشمي مثل مستان. چشمي که مثل مستان با حال و کيفيت و افتادگي نازآلود باشد. مي گويد تا زماني که آن دل پرشور آرزوي وصال معشوق را دارد بايد نگاه پر ناز و تفاخر چشم او را تحمل کند. ۷ ساقي ، در گردش پيمانه شراب چقدر مسامحه مي کني ؛ وقتي نوبت به عاشقان رسيد بايد پي در پي باشد. دور : به گردش در آوردن شراب ، به ترتيب به همه شراب دادن. نيز به مفهوم فلسفي کلمه دور اشاره دارد که با تسلسل رابطه معني پيدا مي کند و يادآور اصطلاح منطقي – فلسفي دور است. در معني دور گفته اند «توقف الشيئي علي نفسه» و ان مستلزم تسلسل است و بعضي چنين تعريف کرده اند که دور توقف شيئي بر ديگر همان شيئي است. چنان که وجود مرغ موقوف بر بيضه و وجود بيضه موقوف بر وجود مرغ است. بعضي قضيه منطقي دور و تسلسل را باطل دانسته اند. چنانکه خواجو در اين بيت : گرچه از روي خرد دور تسلسل باطل است خط سبزش حکم بر دور تسلسل مي کند[۳] ولي حافظ چنانکه رسم اوست در مسائل فلسفي ورود موضوعي ندارد، از کنار اينگونه مسائل بي طرفانه مي گذرد، و از عشق و عرفان سر در مي آورد. خلاصه مقصود اينکه چون دور به تسلسل مي افتد وتسلسل نقطه پاياني ندارد وتا بي نهايت تکرار مي شود، دور شراب هم وقتي به عاشقان رسيد بايد تکرار و تسلسل داشته باشد – مستي و شراب نوشي عاشقان هم بايد تا بي نهايت ادامه يابد. ۸ حافظ چکاره است که بدون آواز رود شراب نخورد ؛ عاشق بي نوا چرا بايد اين اندازه مقيد به تجمل باشد. رود : نوعي ساز زهي که به آن عود يا بربط هم گويند. يعني عارف عاشق بايد ترک تجملات مادي کند اما ميل به لذت جويي نمي گذارد حافظ از تجملات زندگي چشم بپوشد. —————————————————————————————————— [۱] سجادي ،… فرهنگ لغت و اصطلاحات و تعبيرات عرفاني . [۲] اللمع … به نقل از رجايي … فرهنگ اشعار حافظ… ص ۶۶ [۳] خواجوي کرماني،… ديوان…ص ۳۸ . گرچه «دور تسلسل» غلط و«دور و تسلسل» صحيح است ولي ظبت بيت در ديوان خواجو عيناً همين است که نقل کرديم. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
00:00/00:00

صوت/ غزل 276 حافظ؛ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

صوت/ غزل 276 حافظ؛ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
00:00
00:00
صوت/ غزل 276 حافظ؛ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
1 / 1
صوت/ غزل 276 حافظ؛ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
00:00
00:00
0.2 MB